دنیایی که همه مردم جهان بینایی خود را از دست می‌دهند؛ مرگ متوقف می‌شود و مسیح برای گناهان انسان استغفار می‌کند، اگر هم وجود داشته باشد در قصه‌های کودکی ایجاد شده‌اند که کار نوشتن را از روزنامه پاره‌های چسبیده روی دیوار اتاقش شروع کرد...

صحنه اول، کودکی را نشان می‌دهد که از سوی قشر زیادی از افراد بی سواد محاصره شده است. بیشتر اعضای خانواده‌اش سواد خواندن و نوشتن ندارند و تجربه این شرایط با زندگی بین خانه جدیدشان در لیسبون و دهکده کوچکشان همراه شده است.

همین سفر‌ها اشتیاق و علاقه او را برای نوشتن درباره خود و خانواده‌اش دوچندان می‌کند. او تکه‌هایی از روزنامه‌های باطله را همیشه روی دیوار اتاقش جمع آوری می‌کند و مانند کتابی راهنما همواره برای نوشتن از آنها الهام می‌گیرد که همین تکه‌های روزنامه او را به خلق دنیایی جدید از داستان‌هایش قادر می‌سازد. دنیایی که همه مردم جهان بینایی خود را از دست می‌دهند؛ مرگ متوقف می‌شود و مسیح برای گناهان انسان استغفار می‌کند. همه این دنیاهای خیالی اگر هم وجود داشته باشند در قصه‌های کودکی ایجاد شده‌اند که کار نوشتن را از روزنامه پاره‌های چسبیده روی دیوار اتاقش شروع کرد.

صحنه دوم، نویسنده‌ای جوان را نشان می‌دهد که افکارش پر از انتقادهای ریز و درشت است و همراه سکوت محض بین روزنامه نگاری و ادبیات سرگردان است. اولین نوشته‌هایش چندان با استقبال عمومی مواجه نشد ولی وقتی به خاطراتش در دهه ۵۰ میلادی بازمی‌گردد می‌تواند توانایی نویسندگی خود را در قالب اشعار و رمان نشان دهد و از سوی مشهور‌ترین منتقدان ادبی اروپا و جهان مورد تحسین قرار گیرد که در ‌‌نهایت جایزه نوبل ادبیات را هم کسب می‌کند.

به گزارش خبرآنلاین، ژوزه ساراماگو (۱۹۲۲-۲۰۱۰) کودک متفکر صحنه اول و نویسنده پرشور و نشاط صحنه دوم در کتاب خود با عنوان «خاطرات کوچک» تمام حوادث و ماجراهای این دو صحنه را خودش به زیبا‌ترین شکل ممکن در قالب کلمات به تصویر می‌کشد.

در این کتاب که شاید بتوان گفت از یک سیر تاریخی تبعیت نمی‌کند ولی صحنه‌های تاریخی از فقر و گرسنگی اروپا و همچنین وحشی‌گری اقوام آن به خوبی تصویر شده است. البته در تخیل و تصور ساراماگو تمام این حوادث با ماجراهای عشق و شکوه انسانی همسایه‌ها و خانواده‌اش و ارتباط عمیق آنها همراه شده است و نویسنده به خوبی می‌داند بیان خاطرات در شکل صحنه‌های تئا‌تر چگونه می‌تواند مخاطب را درگیر خود کند و حتی خود ساراماگو برای اینکه مخاطب چندان وارد حوادث تلخ ثبت شده تاریخ اروپا نشود، استنباط شخصی‌اش درباره این حوادث را در کتاب می‌آورد تا خواننده کمتر وارد تاریخ جنگهای اروپا شود و حتی نشان می‌دهد که در بعضی از صحنه‌ها، عاشق خیال‌پردازی و ساخت مجدد دنیای کودکی خود است که حتی خودش نیز در نوشته‌هایش می‌نویسد که نمی‌داند واقعاً این خاطرات وجود داشته‌اند یا اینکه زائیده تخیل محض اوست.

اگرچه والدین ساراماگو به خاطر شغل پدرش به عنوان یک افسر پلیس زمانی که وی ۱۸ ماه بیشتر سن نداشت به لیسبون مهاجرت کردند، ولی ژوزه همچنان در دوران کودکی و نوجوانی‌اش بین شهر و روستا در حال مهاجرت بود و نمی‌توانست مناظر آزینهاگا، روستای محل تولدش را با میادین بزرگ پایتخت عوض کند زیرا علاوه بر اینکه روستا گهواره‌ای برای نوزاد خانواده ساراماگو محسوب می‌شد، در بردارنده سکوت و تنهایی و انزوای مورد علاقه ساراماگو نیز بود و مطالبی که در روستا به ذهنش می‌آمد نمی‌توانست در هیچ جای کشور پرتغال نقش بگیرد.

در این کتاب، خواننده با اعضای خانواده ساراماگو آشنا می‌شود: پدرش که قربانی حسادت و خشم معرفی می‌شود، پدربزرگ و مادربزرگ انسانهایی فعال و زحمتکش و مادرش را زنی معرفی می‌کند که تمام دردهای خانواده را به تنهایی در نبود پدر تحمل می‌کند ولی در راهروی فراموشی‌ها همه این درد‌ها را جا می‌گذارد و خانه را به فضایی امن برای نویسنده جوان تبدیل می‌کند.

ساراماگو در بخش‌هایی از این کتاب خاطرات حوادث مربوط به از دست دادن برادرش در سن کودکی را نیز تعریف می‌کند ولی ظاهراً از نپرداختن بیشتر به خاطرات کودکی معلوم است که نویسنده زیاد تمایل ندارد خاطرات تلخ از دست دادن برادرش را یادآوری کند. فرانسیسکو دوست کفش فروش ساراماگو هم‌نام برادرش است ولی او بیشتر از فرانسیسکوی برادر به فرانسیسکوی دوست و یار دوران جوانی می‌پردازد.

ساراماگو نویسنده، روزنامه نگار و شاعری است که در اواخر عمرش رو به نوشتن رمانهای بلند می‌آورد و همیشه روی این مطلب تاکید می‌کرد که کلمات به عنوان یک معامله بزرگ ظاهر می‌شوند که حتی می‌توانند روی سرنوشت انسان نیز تاثیر داشته باشند. در داستان‌های بعدی ساراماگو پسر صحنه اول وقتی به نویسنده صحنه دوم تبدیل می‌شود که هنوز به ریشه‌های خانوادگی‌اش در روستای پدری‌اش و فقر آن روزگار معتقد می‌ماند و شاید به گفته بیشتر منتقدان ادبی همین وفاداری و اعتقاد رمز موفقیت او در نوشتن شرح حال مردم سرزمینش باشد اگرچه هرچند اکثر کار‌شناسان ادبی کتاب خاطرات کوچک ساراماگو را کتابی نمی‌دانند که یک نویسنده بزرگ نوشته باشد.

واشنگتن پست/ ۲ جولای/ ترجمه محمد حسنلو

۶۰۶۰

کد خبر 160617

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین