من نمیگویم که این ماجرای وقف دانشگاه آزاد اسلامی، فاقد هرنوع انگیزه سیاسی است. دیروز تا به حال هر جا رفتهایم و نشستهایم صحبت از همین اقدام تاکتیکی هیأت مؤسس بوده است. بعضیها این هوشمندی را تحسین میکنند و بعضیها هم تقبیح. بعد هم شنیدم که شورای عالی انقلاب فرهنگی موضع گرفته و گفته که تصمیم وقف در اختیار «عزیزان هیأت مؤسس» نیست و بعد ازاصلاح اساسنامه باید در شورا بحث شود و... به لحاظ حقوقی نمیدانم حق با کیست، اما جدای از حق باید ببینیم که زور کدام طرف میچربد. ضمن اینکه بحث وقف، اصولاً یک بحث شرعی است و فتوای علما بر هر شورایی ارجحیت دارد. حالا باید صبر کنیم و ببینیم که ماجرا به کجا ختم میشود اما جدای از اینکه این اقدام سیاسی است یا نه و فارغ از اینکه این وقف به نتیجه میرسد یا نه و با صرفنظر از بحث درباره ماهیت دانشگاه آزاد، به نظرم این اقدام، اقدام مبارکی است و بخش اندکی از قابلیتهای این پدیده مهم را نشان میدهد.
حقیقتاً وقف ظرفیتهای اجتماعی، سیاسی و اقتصادی بیکرانی دارد که در کنار مسائل مذهبی و معنوی، بسیار راهگشاست، بهخصوص در مورد مراکز علمی، میتواند جلوی تصمیمات سیاسی و مدیریتهای مقطعی را بگیرد. یعنی اگر بنا باشد که مراکز علمی از حوزه اقتدار دولتها بیرون بیایند و از روشهای مختص به خود پیروی کنند، آنگاه ساحت آنها از اعمال قدرت سیاسی در امان خواهد ماند. مثلاً به حوزههای علمیه نگاه کنید و ببینید چطور در طول سالیان و در دورههای مختلف و دولتهای گوناگون، همواره در امان ماندند و هیچ نیروی بیرونی نتوانست در فرم و محتوای آن دخالت کند. دانشگاههای مهم دنیا معمولاً به همین شکل اداره میشوند و مدیریت سیاسی نقشی در سیستم علمی و اداری آن دانشگاهها ندارد. دولت از آن جهت که بودجه دانشگاهها را تأمین میکند، به خود حق میدهد اعمال قدرت هم بکند و از عزل و نصبها گرفته تا جزئیات نظام اداری را رأساً به عهده بگیرد. حال آن که مراکز علمی و دانشگاهی نباید زیر مجموعه دولت باشند، اگرچه حق نظارت برای حاکمیت و دولت محفوظ است.
برای مثال به همین روش انتصاب رئیس دانشگاه در ایران نگاه کنید. آیا میشود گفت این انتصابها سیاسی نیست و کاملاً بر مبنای ملاکهای علمی و صلاحیتهای دانشگاهی است؟ من فقط این دولت یا آن دولت منظور نظرم نیست، بلکه دارم درباره نسبت دولت با دانشگاه حرف میزنم. از این نظر بین این دولت با دولتهای قبلی و بعدی تفاوتی نیست، اما اگر روشی به کار گرفته میشدکه دانشگاهها از زیرمجموعه دولت بیرون میآمدند و سازوکار مناسب خود را پیدا میکردند، آنگاه خیالمان راحت میشد که هیچگاه مسائل سیاسی سایه سنگین خود را روی دانشگاهها نخواهند انداخت. در این بین هیچ ایدهای بهتر از وقف وجود ندارد و حقیقتاً اگر میبینید که مراکز علمی - اسلامی توانستند خود را حفظ کنند و از سلامت علمی خود حراست کنند، همین بود که وابستگی به دولتها نداشتند و از قبل این وابستگی دلیلی نداشت که مطیع و منقاد باشند. فراموش نکنیم که مراکز علمی با ادارات و دوایر و سازمانها و شرکتهای دولتی تفاوت ماهوی دارند و نمیشود - بلکه نباید - آنها را با روشهای مدیریتی طولی و از بالا به پایین اداره کرد. یعنی سلسله مراتب اداری در این عرصه کارایی ندارد و اگر اصرار کنیم، مشکلساز خواهد بود.
معلوم نیست که فرجام وقف دانشگاه آزاد به کجا ختم شود، اما باور کنید جدای از مسائل سیاسی، این کار منفعت زیادی میتواند برای فضای علمی کشور داشته باشد. از این هم فراتر بروم، کاش شرایطی پیش میآمد و تمام مراکز آموزشی و علمی از زیرمجموعههای دولتی بیرون میآمدند و برای همیشه از تعرضات سیاسی مصون میماندند.
نظر شما