یزدان سلحشور

اول‌اش خفاش ندیده بودم و نمی‌دانستم که بتمن یعنی مرد خفاشی اما بتمن را دوست داشتم کارتون‌هایش را دوست داشتم که از تلویزیون ملی پخش می‌شدند و البته از کانال انگلیسی‌زبانی که فقط از تهران پخش می‌شد [و فقط بعضی از تلویزیون‌های سیاه و سفید‌ِ آن موقع، دگمه‌ای داشتند که با روشن کردن آن می‌شد صدای این کانال را شنید].

اوایل دهه‌ پنجاه بود و ما همان‌طور که از دیدن کارتون‌های شوالیه تاریکی لذت می‌بردیم و از دیدن کمیک استریپ‌های‌اش در کیهان بچه‌ها ، اول‌اش با دیدن دادگاه گلسرخی از تلویزیون ملی نمی‌دانستیم این آدمی که دایم داد می‌زند و دست‌های‌اش را تکان می‌دهد [و وقتی از پدر و مادرمان می‌پرسیم قهرمان است یا نه؟ ، به هم نگاه می‌کنند و سکوت می‌کنند] مثل بتمن است یا نه؟

خب، آن موقع ، گر چه بلندگو دست دشمن بود اما دوربین دست کسانی بود که می‌دانستند چه طور باید گلسرخی را نشان بدهند که مردم از نظر تصویری نگاه مثبتی نسبت به او داشته باشند. [در پایان «شوالیه تاریکی» کریستوفر نولان ، بتمن از دست پلیس می‌گریزد اما هنوز یک قهرمان است چون نشانه‌شناسی تصویری به مخاطب می‌گوید که با یک قهرمان روبروست قهرمانی تنها که همیشه محبوب مخاطبان ادبیات و هنر بوده ‌است و ماسک او بخشی از پرده‌پوشی حقیقت است مثل رازآمیزی روایات هزار و یک شب پیش از حکایت شفاف و بی‌تعارف ماجرا.]

اصل قصه این است که قهرمانان کمیک‌استریپی هم به کمک همین نشانه‌شناسی توانسته‌اند به رغم ظاهر عجیب و غریب‌شان [ مثلاً هالک] از منظر مخاطبان خود به قهرمان بدل شوند؛ وگرنه با گذری به مجلات کمیک استریپی پیش و پس از جنگ دوم جهانی می‌توان به همتاهای منفی هالک، بتمن، سوپرمن، اسپایدرمن، کاپیتان آمریکا و آکومن رسید با ظاهری دقیقاً شبیه آنها که عکس‌العمل مخاطبان نوجوان‌شان در قبال‌شان ابداً مثبت نبوده.

گلسرخی در دهه پنجاه- پیش از تلویزیونی شدن دادگاه‌اش- نه چهره‌ای مشهور بود و نه نامی شناخته شده؛ از لحاظ تصویری، سبیل داشت [که یکی از نشانه‌های منفی بودن شخصیت در فیلم‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های هالیوودی و حتی در فیلم‌های ایرانی بود. یادمان باشد محبوب و مثبت شدن شخصیت‌های سبیل‌دار در سینمای ایران به سال‌های 54 و 55 برمی‌گردد شخصیت‌هایی مثل مرتضی عقیلی؛ و یادمان باشد که به دلیل همین نشانه‌شناسی تصویری بود که عکس سبیل‌دار پهلوی دوم از روی پرده نقره‌ای سینماهای ایران و پیش از نمایش فیلم‌ها - در اواخر دهه‌ چهل- حذف شد] از لحاظ عقیدتی، عقایدش در تضاد با عقاید 95 درصد ایرانیان آن دهه بود و کم‌مو بود و در مرز طاس شدن اما هنگام سخن گفتن، دوربین تلویزیونی همان طور که تصویر نفر اول حکومت پادشاهی را از روبرو نشان می‌داد ، اورا هم از روبرو نشان داد و این بود که حتی ما بچه‌ها هم که چیزی از حرف‌های گلسرخی نمی‌فهمیدیم او را مانند شوالیه تاریکی، قهرمانان وسترن و گریگوری پک در «بنگر این اسب کهر را» پذیرفتیم.

حالا هم که «شوالیه تاریکی»، دوباره دارد در فیلمی از نولان ، از جا برمی‌خیزد تا در تابستان 2012 راهی پرده نقره‌ای شود ، نشانه‌شناسی تصویری ما چندان تغییری نکرده است .مهم نیست که گریگوری پک در فیلم زینه‌من یک تروریست خوانده شود و آنتونی‌کویین یک پلیس باشد ، عمر شریف به عنوان یک کشیش [که کویین حامی منافع عقیدتی او نیز هست] گریگوری پک را باور می‌کند و ما برای مرگ تأثیرگذار او [در حالی که دارد جلوی چشم ما - بچه‌هایی که از بچگی به ما گفته‌اند پلیس‌ها آدم‌خوب‌های فیلم‌ها هستند - پلیس‌ها را با مسلسل می‌کشد] کف می‌زنیم.

مهم نیست که تلویزیون ، چه چیزی یا چه کسی را نشان می‌دهد و درباره‌اش چه می‌گوید، مهم این است که مخاطبان آن - چه کودک چه بزرگسال - برای کی کف می‌زنند.

5858

کد خبر 162684

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۸:۲۲ - ۱۳۹۰/۰۴/۲۴
    1 0
    "مهم نیست که تلویزیون ، چه چیزی یا چه کسی را نشان می‌دهد و درباره‌اش چه می‌گوید، مهم این است که مخاطبان آن - چه کودک چه بزرگسال - برای کی کف می‌زنند."
  • بدون نام DE ۱۱:۲۲ - ۱۳۹۰/۰۴/۲۴
    1 0
    عالی بود
  • رضا CA ۱۹:۵۸ - ۱۳۹۰/۰۴/۲۴
    0 0
    مطلب کمی از هم گسیخته بود، ولی اشاره خوبی بود. به خصوص جمع بندی در جمله آخر
  • جینگو IR ۲۲:۰۴ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۵
    1 1
    اقای یزدان سلحشور نمیشناسمت ونمیشناسیم اما یادتون نره دیگه هیچ مخاطبی برای هیچ برنامه ای کف نمیزنه چون جادوی جعبه سیاه سالهاست شکسته شده وقتی مینویسید کمی هم شعور برای خواننده تون در نظر بگیرید بد نیست.در پناه یزدان پاک

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین