ماجرا از این قرار بود که لاوروف، وزیر خارجه روسیه در جریان دیدار با مقامات امریکایی از جمله پس از مذاکره با اوباما و هیلاری کلینتون اعلام کرد روسیه طرحی را در نظر دارد که براساس آن ایران به سؤالات و ابهامات آژانس پاسخ دهد و متناسب با پاسخهای ایران، مشوقهای لازم در نظر گرفته شوند و بدین ترتیب تحریمها و محدودیتها بر ضد ایران گام به گام برداشته و لغو شود.
وی اضافه کرد:پاسخ به سؤالات میتواند از پرسشهای ساده شروع و به سؤالات سخت ختم شود. طرح لاوروف در حالی مطرح شد که بنا به خبر رسانهها دکتر صالحی وزیر خارجه ایران روز قبل از آن در دیدار با آمانو اعلام کرده بود ایران آماده یافتن ساز و کار جدیدی برای گفتوگو با بازرسان آژانس درباره مطالعات ادعایی است، منتها نخست آژانس باید اعلام کند همه سؤالات دیگر درباره برنامه هستهای ایران حل شده است.
در واقع وزیر خارجه ایران به مدیر کل آژانس توجه داد که آژانس باید ابتدا به دو تعهد خود عمل کند. دو تعهدی که با وجود همکاری ایران با مقامات آژانس در چارچوب مدالیته و ابهامزدایی از شش مورد در دستور کار آژانس به آنها عمل نکرده است.
این دو تعهد عبارتند از:
1- آژانس اعلام کند ایران به تمام پرسشهای مربوط به موضوعات باقیمانده پاسخ داده است.
2- پرونده هستهای ایران به حالت عادی بازگشته از دستور کار دورهای شورای حکام خارج شود.
با توجه به اینکه توپ در زمین آژانس است آقای آمانو به جای استقبال از ابتکار جدید ایران برای برون رفت از وضع موجود و با نادیده گرفتن حسن نیت ایران در توضیح 117 صفحهای درباره مطالعات ادعایی، اعلام کرد مدیر کل در موقعیتی قرار ندارد که طرح مدالیته را تکمیل شده در نظر بگیرد.
وی همچنین بار دیگر تکرار کرد ایران به وظایفش عمل نمیکند. در چنین فضایی لاوروف، وزیر خارجه روسیه از طرح جدید خود موسوم به طرح گام به گام پرده برداشت.
حال سؤال این است که در اتمسفر حاکم بر بحث هستهای ایران، هدف روسیه از ارائه این طرح چیست؟ آیا مسکو واقعاً به دنبال حل و فصل موضوع است؟ مروری بر مواضع هستهای روسیه در قبال برنامه هستهای صلحآمیز ایران از خرداد 1382 که نخستین بیانیه شورای حکام درباره برنامه هستهای ایران انتشار یافت تا 10 قطعنامه بعدی شورای حکام و شش قطعنامه شورای امنیت و همینطور مذاکرات 1+5 با ایران نشان میدهد مسکو سعی داشته است با مد نظر قرار دادن ملاحظات تهران و غرب (امریکا وتروئیکای اروپا) ضمن در دست داشتن ابتکار عمل و تبدیل شدن به حلقه وصل برای ادامه دیپلماسی هستهای، اعتباری برای خود دست و پا کند.
روسیه در گذشته نشان داده است از اینکه تروئیکای نم یا ابتکار سه جانبه ایران، ترکیه و برزیل برای برون رفت بحث هستهای ایران فعال یا مطرح شود، خشنود نخواهد شد به همین علت سعی کرده است خود را میاندار اصلی مسئله معرفی کرده هر دو طرف را مدیون خود سازد.
مسکو به خوبی میداند که ایران در جریان مدالیته 2007 به ابهامات آژانس درمورد سانتریفوژهای معدن گچین، نیمکرههای فلزی، پلوتونیوم، پلونیوم 210 و آلودگی تجهیزات دانشکده فنی تهران به عنوان موضوعات باقیمانده پاسخ داده و شفافسازی کرده است و البرادعی مدیرکل قبلی آژانس براساس پاسخهای کامل ایران بود که در گزارش خود اعلام کرد یافتههای آژانس با دادههای ایران مطابقت دارد.
از طرفی روسیه به خوبی از تعهدات آژانس در قبال همکاری ایران یعنی مختومه کردن موضوع و به حالت عادی بازگرداندن پرونده هستهای ایران و همینطور طفره رفتن امریکا از ارائه اسناد درباره مطالعات ادعایی به آژانس به رغم حسن نیت ایران در ارائه توضیح 117 صفحهای نیز به خوبی آگاه است، با وجود این، روسیه با طرح گام به گام سعی دارد راهی جدید در بحث هستهای ایران راه بیندازد، هر چند تا زمانی که ابعاد مختلف طرح روسیه کالبدشکافی نشده است نباید نسبت به آن قضاوت کرد، اما با توجه به واکنش دکتر احمدینژاد رئیسجمهور مبنی بر اینکه ایران قبلاً گامهای خود را برداشته است و همینطور موضعگیری بروجردی، رئیس کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی مبنی بر اینکه پیشنهاد گام به گام روسها بازگشت به نقطه اول است، به نظر میرسد مسکو بایستی به این نکته توجه داشته باشد که فضای حاکم بر واقعیات هستهای ایران عوض شده و جایگاه ایران هستهای 90 با ایران هستهای 2007 متفاوت است.
بنابراین مسکو با در نظر گرفتن سابقه همکاری مثبت و سازنده با آژانس از یک سو و توانمندی ایران در تولید اورانیوم با غنای 20 درصد برای رآکتور تحقیقاتی تهران و ساخت سانتریفوژهای نسل جدید از سوی دیگر باید توجه داشته باشد که پیشنهاد ایران به مدیر کل آژانس یعنی شروع مذاکرات بر مبنای مدالیته 2007 و ضرورت عمل آژانس به تعهدات بر زمین ماندهاش موضوعی جدی است بنابراین مسکو در طرح گام به گام خود نمیتواند صرفاً به شروع دور جدید دیپلماسی هستهای آن هم با منطق گذشته توجه داشته باشد، بلکه در نظر داشتن ایرانی که هستهای شده و به مقررات آژانس با بیش از 4000 هزار نفر روز بازرسی از تأسیسات هستهایاش پایبندی داشته است باید طرح گام به گام خود را تنظیم کند که البته در این صورت دیگر گام به گام نخواهد بود، چون آژانس و طرفهای غربی هستند که بایستی گامهای عقب مانده را جبران کنند.
تفسیر این مسئله ساده است منطق نقطه سر خط یا به تعبیر بروجردی، بازگشت به نقطه اول مفهومی ندارد و نمیتواند به برون رفت منجر شود.
نظر شما