گفتوگو با سیدمحمد حسینی وزیر ارشاد دولت دهم سهل و ممتنع است. سهل از آن جهت که او به تمام سؤالها پاسخ میگوید و از آن جهت مشکل است که وزیر فرهنگ دولت دهم تقریباً بر تمام مسائلی که به وزارتخانه تحت مدیرتش مربوط میشود، تسلط و اشراف دارد.
آقای وزیر! اگر موافق باشید خیلی رسمی و کلیشهای صحبت نکنیم و از کلیشه خارج شویم.
بله. البته میدانید که ما به دلیل گرفتاریهایی که وجود دارد و همچنین به علت تعداد زیاد نشریات. مصاحبه اختصاصی نمیکنیم؛ اما این گفتوگو را به فال نیک میگیریم. در عین حال علاقهمند هستیم که بتوانیم از تمام رسانهها بازدید کنیم و گفتوگوهایی هم داشته باشیم، اما حجم کار بهگونهای است که واقعاً امکان پذیر نیست.
آقای دکتر حسینی! وزیر ارشاد بودن خیلی سخت است؟
بهطور کلی مسئولیت سختی دارد؛ یعنی هم بار سنگینی که دارد و هم احساس مسئولیتی که باید فرد بکند باعث میشود کار تا حدی دشوار به نظر برسد. البته با توکل به خداوند و همت و تلاشی که هر فرد میتواند داشته باشد، کارها خیلی- یا خیلی از کارها - سهل و آسان می شود. مسئولیت داشتن از این جهت خوب است که انسان افقهای دور دست را ببیند و کارهای فراوانی را که بر زمین مانده به انجام برساند. در عین حال اگر بخواهد روال عادی را در پیش بگیرد و کارها را به صورت عادی انجام دهد، شاید چندان دشوار نباشد.
اما اگر فرد بخواهد کارهای نویی را آغاز و تحریکی بیش از گذشته درمجموعه ایجاد کند، گاهی با مقاومتهایی مواجه میشود. البته اصل کار اجرایی، گاهی با مقاومتهایی مواجه میشود. البته اصل کار اجرایی، گرفتاریهای خاص خود را دارد و هر کسی که وارد این عرصه می شود این را پذیرفته که خود را وقف کار و خدمت وتلاش کند تا وضع بهتری را در مجموعه تحت مدیریت او شاهد باشیم.
به یاری خداوند تاکنون کارهای در مجموعه وزارت ارشاد به خوبی انجام شده است. اگرعملکرد دوره فعلی را با عملکرد دورههای گذشته مقایسه کنیم، به اذعان بسیاری، تحرکی که در وزارت فرهنگی وجود دارد بسیار قابل توجه است. از این جهت خداوند را شاکریم که چنین توفیقی به ما عنایت کرده است؛ البته این به معنای رضایت کامل ما نیست وباید فعالیتهایمان گستردهتر شود.
البته ما هیچگاه از کار خسته نمیشویم.
اما مسئله که شاید مسئولان را بیشتر رنج میدهد- و البته ما با آنها عادی برخورد میکنیم - حرف و حدیثها، گفتوگو و برخی مطالب است که بعضاً بهرهای از واقعیت ندارد و حتی گاهی خلاف واقع است. اینگونه مسائل ممکن است انسان را بیشتر دلخور و آزرده خاطر کند و او را تحت تأثیر قرار دهد. کسی که شب و روز خود را وقف کرده و در خدمت به مردم صرف نماید گاهی مطلبی درباره او مینویسند که اساس و واقعیتی ندارد. این تا حدی دور از انتظار است، خصوصاً از کسانی که خود را متدین، ارزشی و اصولگرا میدانند، توقع بیشتری میرود که تقوای سیاسی را رعایت کنند.
شاید برخی افراد و مدیران نتوانند در مقابل این فشارها مقاومت کنند اما ما امیدواریم که بتوانیم این مسائل را نیز تحمل کنیم به هر حال طبع کار این است که هر فردی مسئولیتی را میپذیرد، باید خود را برای بحثها و حرف و حدیثهایی که می شود آماده کند. منظورم این است که این بخش از کار شکنندهتر است تا کارهای اجرایی که ممکن است به ظاهر سخت و دشوار باشد.
یعنی از مجموعه انتقاداتی که به وزارتخانه تحت مدیریت شما میشود، آن بخشی که از زاویه ارزشی و مذهبی، عملکرد وزارتخانه را نقد میکند، برای شما مهمتر است؟
ببینید! اگر بیبیسی و صدای آمریکا یا برخی کسانی که در داخل از قبل مسیرشان جدا بوده به ما تهمت ناروا بزنند، ایراد بگیرند و... برای ما چندان عجیب نیست؛ چراکه از ابتدای انقلاب این وضعیت وجود داشته است. اما کسانی هم هستند که در شمار دوستان به حساب میآیند ولی بدون تحقیق و بررسی مطالبی را بیان میکنند یا مینویسند. انسان چون از دسته دوم انتظار چنین برخوردی را ندارد، مقداری تحمل این وضعیت برایش دشوارتر است؛ حتی برای خود آنها هم تأسف میخورد که چنین مطالب نادرستی را بیان میکنند. اما همانطور که عرض کردم کسی که در مسئولیتی قرار میگیرد باید آمادگی هر گونه مسئله و بحثی را داشته باشد.
عده زیادی بر این اعتقادند که وزرات ارشاد دردولت دهم تفاوت بسیاری با وزارت ارشاد دولت نهم دارد و بخش زیادی از این تفاوتها نیز تفاوتهای سیاسی قلمداد میشود. شاهد این امر نیز برخی از جریانات اصولگرا هستند. آقای حسینی! میخواهم بهطور شفاف عرض کنم تا شما بتوانید پاسخگو باشید و در برابر شبهههایی که وجود دارد دیالوک سازندهای ایجاد کنید. اعتقاد این گروه بر این است که برخی بخشهای وزارت ارشاد گرایش های بازتری نسبت به دولت نهم دارند که تا حدی با ارزشهای اصولگرایی زاویه دارد. این را از زبان منتقدان روایتمی کنم تا شما پاسخ شبهههایی را که برای آنها وجود دارد، بدهد.
تفاوتهایی که میان وزارت فرهنگ دولت نهم و دهم وجود دارد، طبیعی است. به هر حال انسانها با یکدیگر متفاوت هستند. ولو اینکه در یک طیف سیاسی باشند، اما نگاهشان تفاوت داردو عملکردشان فرق می کند ما به هیچوجه وجود اختلافات مبنایی را احساس نمیکنیم؛ دوستانی که قبل از ما در وزارت ارشاد حضور داشتند نیروهای اصولگرا و ارزشی بودند. ممکن است در روشهای مقداری اختلاف سلیقه وجود داشته باشد. تصور بر این بود که در دوره گذشته، بهتر از این می توانستند با گروهای مختلف اعم از نویستندگان، شاعدان، هنرمندان تجسمی، اهالی سینما و... تعامل داشته باشند.
سعی ما بر این بوده که دراین دوره ارتباطات گسترده تر باشد، حرفهای این گروه بیشتر شنیده شود و تا جایی که ممکن است سلیقهای عمل نشود بهعنوان مثال در حوزه کتاب ما این بحث را دنبال کردیم که هیأتی بر بحث کتاب نظارت کند؛ یعنی از اختیارات اداره کل کتاب ما خارج شود و تصمیمگیری دراختیار مدیرکل نباشد بلکه هیأتی بنشیند و با طرف مقابل بحث کند، گلایههای مطرح شود، تقاضاهای خود را عنوان کنند و... البته این جریان تا حدودی نیز شکل گرفته است.
بخش عمدهای از حوزه عملیاتی وزارت فرهنگ و ارشاد به افراد و گروههای برمیگردد که دارای گرایشهای خاص فکری وسیاسی هستند. خصوصاً در حوزههای مانند تئاتر، موسیقی، ادبیات و... این مسئله بیشتر مشاهده می شود. البته نه اینکه کاملاً اینگونه باشد، اما بخش عمدهای از این گروهها چنین گرایشاتی دارند.
فارغ از هر گونه داوری میخواهم بدانم که شما در وزارت فرهنگ دایره و مرزها را برای برخورد با مخالفان یامنتقدان نظام چگونه تعریف کردهاید؟
اگر انتقاد سازندهای از مجموعه صورت بگیرد، بایداستقابل کرد؛ چه از سوی کسانی باشد که از بیرون به ماجرا نگاه میکنند و چه کسانی که ما به نوعی با آنها تعامل داریم، مانند افرادی که اثری دارند، کار هنری انجام میدهند و از مجموعه وزرت فرهنگ وارشاد اسلامی به حساب میآیند. این افراد نظراتی دارند که باید شنیده شود.
البته ممکن است که گاهی انتقاداتشان مبانی نداشته باشد که باید به آنها توضیح داد، اما درخصوص اینکه چگونه عمل میکنیم، باید بگویم که ما یک سری موازین و چارچوبهای داریم و در آن مبنا کار میکنیم. بالاخره خطوط قرمزی را تعریف کردهایم که اگر رعایت نشود، ناچاریم اقدام قانونی لازم را انجام دهیم. بهعنوان مثال در حوزه کتاب ، ممیزی یک اصل پذیرفته شده است و با مطبوعات که پس از نشر بررسی میشوند، تفاوت دارد.
در حوزه کتاب اینگونه عمل میکنیم که پیش از چاپ کتاب بررسی میشود و اگر اطلاحاتی مورد نظر انجام شود. ما سختگیری بیجا و بیمورد را نمیپذیریم تا جلوی انتشار یک کتاب فیلم یا تئاتر داده میشود و دیگری بحث حمایت است. اگر استانداردهای و حداقلها در یک اثر هنری و فرهنگی رعایت شود مشکلی برای اخذ مجوز ندارد. اما برای حمایت از یک اثر، توقعات و انتظارات ما بالاتر است. مانند اینکه یک کتاب خریداری و در کتابخانهها توزیع شود یا بخشی از سرمایهگذاری برای تولید یک فیلم سینمایی از سوی وزارت فرهنگ برای تولید یک فیلم سینمایی از سوی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی انجام شود.
ما میخواهیم یک کار مفید و ارزشمند باشد، گرهای از مشکلات کشور باز کند و به رشد، تعالی و پییشرفت کشور کمک نماید. برای این منظور، افرادی در قالب یک هیأت مینشینند و اثر را بررسی میکنند اگر انتظارات ما برآورده شود، از آن اثر حمایت میکنیم.
در حوزه حمایتی هم اشاره کردید که حمایت از آثاری صورت میگیرد که به ارزشهای ما نزدیک باشد. در جشنواره بیستونهم، باز هم به نظر نمیرسد که فیلم «جرم» چندان سنخیتی با آنچه ما به آن اعتقاد داریم داشته باشد.
البته ما از فیلم جرم حمایت چندانی نکردیم.
اما وقتی یک فیلم از یک جشنواره دولتی جایزه میگیرد، بسیاری از آن تعبیر به حمایت میکنند.
ما سرمایهگذاری برای ساخت این فیلم نکردیم و این هیأت داوران بودند که این فیلم را انتخاب کردند. ما هم بنا نداریم در کار هیأت داوران دخالت کنیم. داوران و معاونت سینمایی به این نتیجه رسیدند و به تصور خود افرادی را قرار دادند که هم جنبههای حرفهای مدنظر داشتند و هم ارزشهای و اصول انقلاب را، بنابراین قرار بوده که فیلم براساس جنبههای حرفهای انتخاب شود. شاید ما در آینده جنبههای ارزش را در جایزه دادن هم بیشتر مدنظر قراردهیم. اما اینکه گفتم «حمایـت»، یعنی ما برای تولید یک اثر سرمایهگذاری کنیم، کتابی را خریداری و در سطح وسیعی توزیع کنیم یا حتی از فیلمی به گونهای حمایت کنیم که فروش بیشتری داشته باشد.
بهعنوان مثال،زمانی که آقای فرهادی در حال فیلمبرداری «جدایی نادر از سیمین» بود، در جشن خانه سینما حرفهای سیاسی تندی زد که منجر به توقیف فیلم ایشان شد. بعد هم آقای شمقدری بیانیه تندی دادند و حتی جنابعالی هم موضع گرفتید علیه این حرفها اما مدتی بعد باز هم به فیلم ایشان اجازه ساخت دادند و حتی از جشنواره بیستونهم جایزه گرفت. بعد که ایشان برای اکران فیلم خود در جشنواره برلین به آلمان رفت. باز هم همان حرفهای تند سیاسی را تکرار کرد و گفت که من به حمایت گروه موسوم، به جنبش سبز نیاز دارم.
من نمیخواهم درخصوص ایشان اظهار نظر خاصی داشته باشم اما بهطور کلی میگویم که ما باید اتمام حجت کنیم؛ یعنی زمینه را بهگونهای فراهم کنیم تا هنرمندان بتوانند کار کنند. حتی ممکن است هنرمندی به خارج از کشور رفته که مشکلی دارد ومصاحبهای کرده یا مسائلی از این قبیل برای او پیش آمده است. البته لازم نیست که ما اسامی این افراد را بگوییم. فردی در جریانات سال 88 به خاطر احساسات، هیجانات یا هر چیز دیگری که بوده در خارج از کشور مصاحبه تندی کرده و بعد که به کشور بازگشته، خودش متنبه و متوجه اشتباهش شده است. ما درباره این فرد صحبت کردیم تا مانعی برای کارش وجود نداشته باشد.
میخواهم بگویم که ما حسننیت خود را در خصوص بسیاری از افراد نشان دادیم یا اگر در جایی کارشان معطل مانده، حمایت کردیم که کارشان انجام شود. حالا اگر خود فرد نخواهد به هر دلیلی خواست که با جای دیگری همکاری کند، در اختیار خودش است. اگر به یاد داشته باشید، دوستان معاونت سینمایی درخصوص یکی از بازیگران زن که به خارج از کشور رفته بود، اعلام کردند که اگر بخواهد برگردد حرفی نداریم. اما اگر فرد در برنامههای مختلف، شبکههای تلویزیونی و... رفت، تمام پلهای پشتسر خود را خراب کرد و هیچ راهی برای دفاع از خود باقی نگذاشت، دیگر به خود او برمیگردد. گویی نیازی ندارد و در یک فضایی. قرار گرفته که دیگر نمیخواهد در جمهوری اسلامی کار کند. این انتخاب به خود فرد مربوط است.
اگر موافق باشید قدری هم درخصوص مطبوعات صحبت کنیم. در دوران وزارت شما، دو دوره سیاستهای مطبوعاتی وجود داشته است. یک دوره که با توجه به فضای جامعه بعد از فتنه 88، فضای خاصی بود و ملاحظات خاصی وجود داشت. امادر ماههای اخیر، فضای رسانهای بازتر شده است. در هفتههای اخیر شاهد هستیم که چند روزنامه و هفتهنامه رفع توقیف شدهآند و احتمالا موجی در راه است که شاید تا انتخابات مجلس بیشتر هم بشود. آیا اساساً سیاست خاصی وجود دارد که به مطبوعات اصلاحطلب اجازه کار داده شود؟
در سال 88 طبیعت کار بهگونهای بود که ما چارهای جز تذکر و حتی برخورد با برخی رسانهها نداشتیم؛ چرا برخی سایتها و نشریات به تنشها و اختلافاتی که در کشور وجود داشت دامن می زدند و حاضر نبودند در چارچوب قانون حرکت کنند. حتی تعابیری درخصوص دولت به کار میبردند که شاید شایسته نباشد که ما تکرار کنیم. از این جهت کاملاً در یک موضع مقابله قرار داشتند و به نوعی سخنگوی گروه موسوم به جنبش سبز بودند. موضع آنها کاملاً روشن و مشخص بود که در مقابل نظام و رهبری ایستادهاند؛ طبیعی بود که این روزنامهها می خواستند حرفهای آنها را در جامعه دنبال کنند. از این رو میبایست در مرحلهای جدیت به خرج داده می دشد و مراقبت صورت میگرفت، اما بعد شرایط عادی محدود باشد؛ بلکه باید به دادگاه میرفتند و سپس میتوانستند به کار خود ادامه دهند، به عدد انگشتان یک دست هم نرسد. یکی از روزنامههایی که در آن مقطع مواضع تندی اتخاذ میکرد و توقیف شد، روزنامه اعتماد بود که اخیراً فعالیتهای خود را از سرگرفته است.
شما در جلسات هیأت نظارت شرکت میکنید؟
بله، معمولاً حضور پیدا میکنم. البته در جلسهای که نشریه 9 دی را توقیف کردند من نبودم.
من در جایی خواندم که شما با توقیف این نشریه مخالف بودهاید.
نه، اما گفتم، چون 20 شماره بیشتر منتشر نکرده بودند شاید جا داشت که با آنها صحبت شود. اما استدلال دوستان این بود که کاریکاتور با لباس روحانیت کشیده شده است و نباید باب این قضیه باز شود. در گذشته نیز در موادری که کاریکاتور یا استهزادی روحانیت بوده، برخورد شدیدی صورت گرفته است. استدلال اعضای هیأتنظارت هم این بود که این کاریکاتور تندی بوده است. البته من در جلسه نبودم اما شاید میشد صحبت کرد تا فرصت دیگری داده شود.
اگر شما در آن جلسه بودید، ممکن بود که اتفاق دیگری بیفتد؟
نه، ما که یک رأی داریم. اعضای هیأت نظارت هفت نفر هستند و معمولاً دوستان هر یک نظری دارند.
آقای حسینی! اگر سازمان سینمایی تشکیل شود، چه نسبتی با وزارت ارشاد خواهد داشت؟
مانند سازمان حج و زیارت، یکی از سازمانهای زیرنظر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است و رئیس این سازمان نیز معاون وزیر خواهد بود. اما در عین حال یک شخصیت حقوقی، جایگاه بالاتر و استقلال نسبی برای خود خواهد داشت؛ از این جهت که معاونتهای اداری، مالی و... دارد و در مجامع داخلی و خارجی میتواند حضور یابد.
اگر چه وابستگی خود را به وزارت ارشاد حفظ میکند، اما یک ارتقای جایگاهی پیدامیکند. این فرصت خوبی برای سینماگران ماست تا بتوانند در قالب سازمان سینمایی فعالیت کنند و ما هم کمک میکنیم. البته وارد بگومگوها و جنجالها نمیشویم چرا که به قدری حجم کار زیاد است که ما نمیخواهیم انرژی خودمان را صرف این مسائل کنیم، ولی اینکه گاهی مطالب نادرستی علیه ما گفته شود اما این مسائل را ادامه نمیدهیم تا از کار اصلی خودمان باز نمانیم. خوشبختانه کارنامه و کار مشخص است و به گواهی فعالیتهایی که در ایندو سال انجام شده، تقریباً وزارت ارشاد دولت دهم از فعالترین دورهها بوده است. یعنی حضور در مجامع، برنامهها، بزرگداشتهای مفاخر، علما، و بزرگان، شاعران و همچنین کارها و طرحهای جدیدی که در حال انجام است.
57301
نظر شما