زهرا خدایی
آغاز زمامداری حزب عدالت و توسعه در ترکیه را باید فاز جدیدی در رشد و توسعه در همۀ ابعاد و زمینه ها در این کشور دانست.فی الواقع از همان زمان بود که ترکیه اندیشه تبدیل شدن به ابرقدرت منطقه ای را در سر پرورش داد و در این راه نیز تلاش مضاعفی را به نمایش گذارد. امروز ترکیه به یکی از بازیگران مهم در عرصۀ منطقه ای تبدیل شده و اردوغان و تیمش دورۀ جدیدی را در تاریخ سیاسی-اجتماعی این کشور رقم زده اند که بعد از "نوعثمانی گری" و کمالیسم از آن به عنوان "گلیسم ترکی" یاد می کنند. تنش صفر با همسایگان، نقش آفرینی مضاعف در بحران های منطقه ای، رشد و توسعۀ اقتصادی، اساس و پایۀ اهداف سیاستمداران ترک را تشکیل می دهند تا به غرب ثابت کنند که ترکیه همه پتانسیل های الحاق به اروپا را دارد و حتی به گفتۀ اردوغان:" ترکیۀ امروز از بسیاری از کشورهای اروپایی جلوتر است".
از آغاز بهار انقلاب های عربی در خاورمیانه، ترکها درصدد ایفای نقش در برخی از این کشورها بوده اند. فیروز دولت آبادی،سفیر پیشین کشورمان در ترکیه معتقد است ترکها درصدد اثبات بازیگری فعال و موثر خود به غرب و اروپا هستند و مشخصا نقش آفرینی آنها در بحران سوریه حتی می تواند این کشور را بیشتر به غرب نزدیک کند. در نشستی با دولت آبادی که روز شنبه میهمان کافه خبر بود، آخرین تحولات ترکیه مورد بررسی قرار گرفت که در ذیل مشروح آن را می خوانید.
در ابتدا کمی اوضاع داخلی ترکیه را بررسی کنیم. طی روزهای اخیر شاهد استعفای دسته جمعی ژنرال های ارتش ترکیه بوده ایم، درباره چون و چرایی این مسئله و تبعات آن برای دولت اردوغان بگویید.
بعد از اینکه حزب عدالت و توسعه در انتخابات پارلمانی مجددا قدرت را در دست گرفت،مخالفت هایی از سوی احزاب لائیک،نظامیان بازنشسته و گروههای دیگر علیه دولت اردوغان آغاز شد. لازم به یادآوری است آخرین مرحله ای که منجر به تشنج شدید میان این جریانها و حزب عدالت و توسعه شد، تقریبا دو سال و اندی پیش بود که طی آن گروهی از نظامیان، احزاب سیاسی و روزنامه نگاران به اتهام کودتا دستگیر شدند. کش و قوس های این پرونده بعد از انتخابات، در حال سپری کردن مراحل نهایی خود است. نظامیان از روند بررسی پرونده راضی نیستند و در نهایت این مسئله منجر به استعفایی شد که شاهد آن بودیم. این استعفاها به زیان حزب عدالت و توسعه است. چون ترکیه مشکلات امنیتی حادی همچنان با کردها دارد که از لحاظ سیاسی هم رو به تزاید است لذا نتیجۀ استعفای نظامیان می تواند توسعۀ نا امنی در شرق ترکیه و ایجاد بحران سیاسی-اجتماعی زمینه های یک ضربۀ سنگین را به حزب عدالت و توسعه فراهم آورد و لذا مدیریت بحران باید سنجیده و دقیق باشد.
آیا واقعا نظامیان در حال حاضر در صحنۀ سیاسی ترکیه آنقدر قدرت دارند که بتوانند کشور را به آشوب بکشند؟
بله. نظامیان همچنان در ترکیه قدرت دارند اما روند تحولات سیاسی ترکیه که مهمترین مقولۀ آن عضویت ترکیه در اتحادیه اروپاست و همچنین نقش آفرینی بیشتر ترکیه در تحولات منطقه ای، نظامیان را محدود کرده است. کودتای نظامیان در شرایط فعلی امکانپذیر نیست، اما آنها می توانند با تشدید بحران های امنیتی، شرایط ادارۀ کشور توسط حزب عدالت و توسعه را دشوار کنند.
یعنی استعفاهای اخیر منجر به تنش بیشتر میان دولت و نظامیان خواهد شد؟
پیش بینی من اینست که بحران های امنیتی در جنوب شرق ترکیه تشدید می شود. این احتمال وجود دارد که درگیری های پ.ک.ک با دولت افزایش یابد. بالطبع وقتی بحران های امنیتی در یک دولت تشدید شود، دولت تحت فشارهای شدیدی خواهد بود. دولت ترکیه نیز شرایط مناسبی به تنهایی برای مقابله با این بحران ندارد و به پشتیبانی ارتش برای مقابله با بحران کردها نیاز دارد. کنار کشیدن بخشی از فرماندهان احتمالا" مشکلات دولت را تشدید خواهد کرد.
با توجه به روند تحولات سیاسی-اجتماعی ترکیه انتظار می رود نقش نظامیان در ساختار سیاسی و اجتماعی کمرنگ شده باشد. ترکیه برای الحاق به اتحادیه اروپا و ادامه روند توسعۀ اقتصادی خود باید به اصلاحات مورد نظر تن در دهد. آیا واقعا نظامیان می توانند این روند را متوقف کنند؟
در معادلات سیاسی وقتی فرایندی شکل می گیرد، برای به هم زدن آن عناصری که بازی را باخته اند و یا قدرت را از دست داده اند می توانند بازی را به هم بزنند. نظامیان در فرآیند طی شده در سالهای اخیر از روند محاکمۀ همقطاران خود راضی نیستند و می توانند بازی را به هم بزنند.نظامیان حق تاریخی برای خود قائل اند. واقعیت نیز آنست که نظامیان بعد از فروپاشی عثمانی، ترکیه را احیا کردند. گروههای قدرتمند که بازی را در صحنۀ سیاسی می بازند، می توانند از طریق ایجاد آشوب صحنه را متغیر کنند.
نکتۀ دیگر اینکه ساختار سیاسی-عقیدتی-اجتماعی ترکیه نیز به گونه است که گروههای متفاوتی را در خود جای داده است. مدیریت کشوری که ترکیب جمعیتی متنوعی را در خود جای داده است، کار آسانی نیست. هر چند وضعیت ترکیه آرام است، اما پتانسیل زیادی برای ناآرامی دارد.
با توجه به اینکه حزب عدالت و توسعه در انتخابات پارلمانی اخیر به رغم کسب اکثریت، تعدادی از کرسی های خود را در مقایسه با دور قبل از دست داد، آیا این احتمال وجود دارد که اردوغان برای تصویب لوایح و برنامه های خود با مانع تراشی سایر احزاب روبرو شود؟
این دو مسئله جداست. عدالت و توسعه در مدیریت کشور به لحاظ اجرایی مشکلی ندارد چون اکثریت را در اختیار دارد اما برای تغییرات در قانون اساسی احتیاج به دو سوم آرا را دارد و این ممکن است کار را برای حزب عدالت و توسعه کمی دشوار کند. دوم اینکه در نظام های سیاسی اروپایی اپوزیسیون وظیفۀ قانونی اش اعتراض است و آنها قانونا باید در مقابل حزب برنده مخالفت کنند. این هم نقش سیاسی و هم وظیفۀ قانونی آنهاست. دولت نیز می داند که اعتراضات اپوزیسیون ارزش عملیاتی ندارد و فقط می تواند برای انتخابات بعدی روی افکار عمومی تأثیر بگذارد.
برخی از جریان های سکولار ترکیه، اردوغان را به نمایش سیاسی برای اسلامی کردن ترکیه محکوم می کنند.
جامعه ترکیه امروز نسبت به 10 سال پیش خیلی دیندارتر، توسعه یافته تر و درمحیط اجتماعی در برخورد با لائیک ها و غیرلائیک ها متعادل تر شده است. از همه مهمتر آنکه به رغم تنوع فرهنگی تشنج های اجتماعی میان گروهها وجود ندارد. باور اردوغان نیز ادامۀ همین روند است.
اگر از زاویۀ دیگری به این پرسش بنگریم باید گفت برای مردم ترکیه و به خصوص مسلمانان اهل سنت این کشور، آرمان عثمانی فروکش نمی کند. این مسئله دربارۀ همۀ ملل صادق است. هر فردی در برخورد با پیشینۀ تاریخی و تمدنی خود تعصب ویژه ای دارد و آن را بخشی از باورهای خود می داند.
در انتخابات اخیر، به نظر می رسید که پیوستن به اتحادیه اروپا دیگر اولویت مهم ترکیه نیست.
ترکها حتی اگر اعلام کنند که الحاق به اتحادیه اروپا اولویت آنها نیست، واقعیت آنست که برای آنها اروپا، مهمترین اولویت است. در بعد اقتصادی به این مسئله نیز توجه داشته باشید که اقتصاد ترکیه به رغم پیشرفت های قابل توجه همچنان بدهکارترین اقتصاد جهان است و هنوز توسعۀ اقتصادی ترکیه تابع رشدهای القایی است. یعنی رشدی است که به دلیل سرمایه گذاری های خارجی ایجاد شده است و هنوز به مرحلۀ توسعه بالذات نرسیده است. به لحاظ سیاسی نیز الحاق به اتحادیه اروپا برای ترکیه اولویت است. تضمین همین نظام سیاسی فعلی باکمک اتحادیه اروپا ممکن است و آنها هستند که بر ساختار سیاسی ترکیه نظارت می کنند و حافظ اصلاحات در آن هستند.
دلیل مخالفت آلمان و فرانسه چیست؟
برای غرب پذیرش این مسئله دشوار است که کشوری اسلامی و سخت کوش وارد فاز رقابتی با اروپا شود. چنین جامعه ای اگر وارد فازهای رقابتی شود، می تواند خیلی زود از کشورهای اروپایی جلو بزند. به خصوص آنکه ترکیه جمعیت قابل توجهی از مسلمانان را در خود جای داده و سابقه تاریخی تسلط بر اروپا را نیز دارد.
نقش آفرینی ترکیه در تحولات سوریه را چگونه ارزیابی می کنید؟
اول اینکه نقش آفرینی ترکیه در تحولات سوریه منبعث از مشی سیاسی دولت رجب طیب اردوغان است. مشی وی همراهی با این تحولات است. اما نکته ای در این میان مطرح است و آن اینکه اصولا وجود یک دولت علوی در کنار ترکیه چندان برای ترک ها خوشایند نیست. ترک ها ترجیح می دهند این معادله در سوریه تغییر کند. این مساله در راستای غلبه اهل سنت بر جریان های علوی است. نمونه ای که در ترکیه شاهد آن هستیم.
از سویی دیگر نقش آفرینی ترکیه در تحولات سوریه تا حدی زیادی در راستای جلب نظر اروپا و غرب و نظرات آنها در خصوص تحولات سوریه است.این مسئله حتی می تواند بخشی از اهداف ترکیه در نزدیک شدن به اتحادیه اروپا را فراهم کند.
سوریه بخشی از جبهۀ مقاومت است، بر فرض اینکه اسد نتواند بر ناآرامی ها غلبه کند، نقش آفرینی ترکها با حذف یک محور از مقاومت در مسئله فلسطین چگونه خواهد شد؟
در ترکیه آرمان فلسطین جایگاه محکمی دارد اما معذوریت های سیاسی که دولت اردوغان با آن مواجه است به نوعی به این موضع گیری ها بعد محافظه کاری می بخشد. این امر که ترک ها بتوانند جای سوریه را در معادلات منطقه ای بگیرند بسیار بعید است چرا که جهان عرب با دولت ترکیه مشکلات عدیده ای دارد. دولت های عربی بر روی مساله فلسطین پایداری دیرینه دارند و این در حالیست که دولت ترکیه در اغلب سالهای گذشته غایب این منازعه بوده است.
از سوی دیگر دولت سوریه به دلایل تاریخی بر موضع مقاومت ایستادگی کرده است. این مساله هم به جغرافیایی سیاسی سوریه برمی گردد و هم به فهم حافظ اسد از تحولات سیاسی و منازعات منطقه ای.اما مشکل اینجاست که این سیستم نتوانسته تحولات داخلی را به گونه ای مدیریت کند که بتوانند از طریق دولت های چرخشی سیاست های باثبات و پایداری را نگه دارند. بخشی از این مسئله به نقص سیاست خارجی ما نیز باز می گردد. نداشتن نظریۀ روشن در مسائل منطقه ای و بین المللی و عدم شناخت مدیریت سیاسی در سیاست خارجی سبب شد تا نتوانستیم دولتهای دوستمان را به سمت مواضع پایدار و همراه با ثبات سیاسی هدایت کنیم.
احتمال درگیری نظامی میان ترکیه و سوریه تا چه میزان محتمل است؟
این احتمال بسیار ضعیف است.
وضعیت اخوان المسلمین سوریه در جریان ناآرامی های اخیر را چگونه ارزیابی می کنید؟ گفته می شود تماس هایی میان اعضای آنها با مقامات آمریکایی برقرار شده است. در صورتی که اخوانی ها در سوریه قدرت را در دست گیرند، رابطه بین آنها با دولت ترکیه، با توجه به نزدیکی عقیدتی آنها با عدالت و توسعه چگونه خواهد بود؟
اینکه در سوریه چه گروهی حاکم خواهد شد و مناسبات آنها با دولت ترکیه چگونه خواهد بود، در حال حاضر قابل محاسبه نیست. اما در مجموع باید گفت که جریان اخوان المسلمین جریان یکدستی نیست و در هر کشوری سیاست متفاوتی را در پیش گرفته است. تفاوت در موضع اخوان، خود مسئله مهمی است؛ در اردن که پادشاه آن به آرمان فلسطین خیانت کرده است، اخوان مشارکت سیاسی دارد، اما در سوریه، در حالیکه خاندان اسد بخشی از جبهۀ مقاومت هستند، اخوان با دولت مبارزۀ مسلحانه می کند. در مصر اخوان المسلمین در ابتدا سکوت کرد و بعد به جریان انقلابیون پیوست .
اگر تحولات سوریه منجر به خروج اسد شود، ممکن است اخوانی ها، شرایط یکدستی برای ادارۀ کشور را نداشته باشند.اما اگر ساختار سیاسی به سمت آزادیهای دمکراتیک حرکت کند و گروههای سیاسی قادر به مشارکت سیاسی باشند، این وزن ها روی ساختار تأثیر می گذارد.
بخش دیگر این موضوع به ژئوپولیتیک این کشورباز می گردد. ساختار جغرافیای سیاسی کشورها فارغ از اینکه چه کسی در رأس آن باشد، مجموعه ای از مسائل را به سیاست خارجی کشور دیکته می کند. مثلا مستقل از اینکه چه کسی در عراق در رأس قدرت باشد، ژئوپولیتیک بستۀ عراق برای این کشور مشکل ایجاد می کند. لذا ژئوپولیتیک سوریه در کنار لبنان، مقاومت و جولان و مسائلی که با بخشی از کشورهای عربی در دوره طولانی تأسیس داشته، همه اینها در موضع سوریه تأثیرگذار خواهد بود. البته دولتهای که در اثر این تحولات به وجود می آیند، میل بیشتری به همکاری با همسایگان دارند.
من تصور نمی کنم که در حال حاضر شرایطی برای جابجایی دولت سوریه باشد. دولت این فرایند را مدیریت خواهد کرد. بشار اسد می داند که باید مسیر اصلاحات را طی کند و در آینده باید شاهد بازتر شدن فضای سوریه باشیم.
آیا پررنگ تر شدن نقش ترکیه می تواند نقش آفرینی ایران در تحولات منطقه ای را تحت تأثیر قرار دهد؟
حکمت اهداف بلندمدت ازموفقیت های کوتاه مدت بیشتر است. تحولات خاورمیانه و شمال آفریقا مبتنی بر توسعۀ باورهای دینی است. بیداری اسلامی واقعیتی است که باید آن را پذیرفت .این تحولات به دلیل تأثیری است که انقلاب اسلامی ایران بر تحولات منطقه ای گذاشته است.
در مباحث سیاسی باید این دو مقوله را از یکدیگر تفکیک کرد. یک انقلاب اسلامی داریم که در ایران به وقوع پیوست و در هر جایی از دنیا ممکن است تجربه شود و یک نظام جمهوری اسلامی داریم که مختص ایران است و مبتنی بر خواست مردم. ممکن است جمهوری اسلامی در هر کشوری تأسیس شود اما شکل آن شبیه جمهوری اسلامی ایران نباشد. باید روش را از ارزش ها جدا کنیم. مدل ما روشی است که ما آن را انتخاب کرده ایم ممکن است سایر کشورها آن را نپسندند. باید بپذیریم که انقلاب اسلامی ایران تحولات خاورمیانه را ایجاد کرد. قضیه متعلق به این دوره زمانی نیست. 30 سال است که جهان منتظر این تحولات در خاورمیانه و شمال آفریقاست.
اگر در طول این فرایند و براساس این واقعیات حکومتهای اسلامی روی کار بیایند و ماهیت دمکراتیک خود را حفظ کنند، مسلمانان جایگاه ویژه ای خواهند داشت. قطعا در درون این ساختار مسلمانان در کشورهای مختلف تمایل به همکاری با ایران دارند. لذا ایران در بلندمدت به این دلیل که هویت اسلامی را با سیاست عجین کرده است، همه گروههای سیاسی میل به همکاری با آن خواهند داشت. اما در کوتاه مدت ممکن است مشکلاتی داشته باشیم. تحولات انتخابات 88 به موقعیت سیاسی ایران در منطقه ضربه زده است و باید تلاش کنیم جنبه های منفی آن را دور کنیم. به اعتقاد من به رغم پررنگ تر شدن نقش ترکیه در تحولات منطقه ای، ایران جایگاه خود را دارد چون بر روی اهداف بلندمدت سرمایه گذاری کرده است. ما در موضوع تحولات منطقه ای ضعف نظری بسیاری شدیدی داریم که الان خیلی مشهود است. نحوۀ تعامل مان با این بحرانها کارشناسی شده نبوده است.
مواضع ما در لیبی درست نبوده است، در سوریه مواضع ما ناگزیر بوده است اما رایزنی هایمان با دولت سوریه باید به گونه ای دیگر می بود و تلاش می کردیم که روندی که بشار اسد در پیش گرفته با سرعت بیشتری طی می کرد تا به نقطۀ امروز نرسد که بحث رفتن و نرفتن مطرح شود و باید بحث بودن و اصلاحات مطرح می شد.باید به این مسئله توجه داشته باشیم که نقش تاریخی ایران را هیچ کشوری نمی تواند در منطقه بازی کند. نظام سیاسی ترکیه در بستر لائیکی اسیر است و هیچ کشوری نمی تواند در آینده نقش منطقه ای ایران را پر کند.
تنش بین ایران و ترکیه بر سر سوریه را پیش بینی می کنید؟
اصلا چنین فرضیه ای صحت ندارد. در این مسئله شک نکنید که در تحولات سوریه دست غرب در کار است. اما شک هم نکیند که این حرکت دارای عمق است. دولت سوریه باید این مشکل را حل کند.اسد می توانست با منحل کردن پارلمان و برگزاری انتخابات زودهنگام مانع از رسیدن به این مرحله شود.
ترکیه در برخورد با هر کشوری، سیاست منعطف با همان کشور را در پیش می گیرد، آیا این سیاست ترکیه، به معنای هرزگی سیاسی قلمداد نمی شود؟
ترکیه براساس منافع ملی، سیاست خارجی خود را تنظیم کرده است. سیاست خارجی ترکیه بر این پایه استوار است که باید با همه کشورها تعامل داشته باشد. لذا می بینیم که هم با اسراییل و آمریکا رابطۀ دارد و هم با جهان اسلام. در حالیکه الگوی سیاست خارجی ایران برپایه نفی سلطه است. ایران نمی تواند رژیم هایی از جمله اسراییل را با توجه به بنیان های فکری جمهوری اسلامی بپذیرد. در ترکیه این اصول مبنای سیاست خارجی نیست. نمی توانیم بگوییم چون ترک ها مانند ما برخی از ارزش ها و معیارها را وارد سیاست خارجه خود نکرده اند پس سیاست شلخته ای دارند و یا سیاست خارجه آنها شبیه به هرزگی سیاسی است. به هرحال آنها براین باورند که منافع خود را از این طریق به دست آورند و این یک مدل است. البته باید پذیرفت که مدل ایران نیز در نوع خود بسیار منحصر بفرد است. به هر حال ما یکی از معدود کشوهایی هستیم که برخی از ارزش ها را در سیاست خارجه خود تا کنون حفظ کرده ایم و درباره آنها مماشات نکرده ایم و این جای تقدیر دارد.
این خوب است که کشورهای خاورمیانه مدلی شبیه ترکیه ر برای خود برگزینند؟
ساختاری مثل ترکیه در کشورهای اسلامی منطقه خوب جواب می دهد. در ترکیه تعارضاتی بین ساختارهای لائیک با مسلمانان وجود داشته که دولت اردوغان سعی در تلطیف آن دارد. این احتمال وجود دارد که برخی از کشورهای منطقه مدل ترکیه را در پیش گیرند که مدل بدی نیست.
ضمنا"فراموش نکنیم که ساختار جمهوری اسلامی ایران ساختار ویژه ای است که قابل انتقال به همه کشورهای منطقه نیست. ضمنا" مدل جمهوری اسلامی در ایران یک روش اداره کشور بر پایه اسلام و حاکمیت ولی فقیه است. ممکن است در کشورهای دیگر اسلامی مدلهای دیگریبوجود آید که در شکل با ما متفاوت باشند اما در محتوا به دنبال اداره کشور بر پایه اسلام باشد.به هر حال من اشکالی در انتخاب مدل ترکیه برای کشورهای منطقه نمی بینم
26349
نظر شما