* احمدینژاد: شما گفتید دولت را در زمان جنگ اداره میکردید و این عین جملهای است که ابراز کردید.
- رضایی: دولت را در زمان جنگ؛ منظورم همین بود که در بسیاری از شهرستانها و استانها، بار اصلی اداره دولت به دوش ما بود و در پنج استان مناطق جنگی، پاسداران خود را میفرستادیم، فرماندار میشدند و استاندار می شدند و صبح تا شب با آنها جلسه و ارتباط داشتیم؛ منظورم از اداره دولت این بود و بیشتر تأکید کردم به سه سال اول انقلاب. در سه سال اول انقلاب که دولت مستقر نشده بود، عملاً اداره دولت در اختیار ما بود و دوران جنگ هم تا یک مدتی، این گونه بود.
* احمدینژاد: منظور شما از 3 سال اول انقلاب، چه زمانی است؟
- رضایی: سال 58 که سپاه تشکیل شد و همان اوایل 1358.
* احمدینژاد: یعنی سال 58، سپاه، فرماندارها را نصب میکرد.
- رضایی: عمدتاً این طور بود.
* احمدینژاد: آن موقع که هنوز جنگ شروع نشده بود.
- رضایی: جنگ نبود اما سپاه بود.
* احمدینژاد: شما گفتید در مناطق 5 گانه.
- رضایی: همان موقع که بازرگان مرتب میگفت اینها (سپاه) در کار ما دخالت میکنند، مربوط به همین بود.
* احمدینژاد: یعنی استانداران آقای بازرگان، فرمانداران شما را میپذیرفتند.
- رضایی: استانداران بازرگان، نه؛ ولی فرمانداران عمدتاً مدیران ما بودند و کسی غیر از این نمیتوانست باشد.
* احمدینژاد: یعنی آقای صباغیان که وزیر کشور بود، از شما فرماندار می پذیرفت؟
- رضایی: ظاهراً تاریخ از یاد شما رفته است.
* احمدینژاد: نه یادم نرفته؛ یعنی آقای مدنی در خوزستان، از سپاه فرماندار میگرفت.
- رضایی: فرمانداران اکثر شهرستانها و اکثر بخشدارها با ما بود.
/2727
نظر شما