خیابان های منتهی به حرم مملو از هیأت های عزاداری و دسته های سینه زنی است که هریک با پرچم های خود به سوی حرم روان هستند.هیأت ها طبق نظم خاصی از باب الجواد(ع) وارد می شوند و در قسمتی از صحن ها مستقر شده و به عزاداری می پردازند.ازدحام جمعیت در میدان ها و خیابان های اطراف، به حدی است که حرکت در آنها بسیار دشوار است؛ صدای «جانم، امام رضا»؛« روحم، امام رضا» در فضای مشهد، حاکم است.با این که ساعت هایی از ظهر گذشته است اما هنوز، شوری که از سحر آغاز شده، فروکش نکرده است.خود را به زحمت به باب الجواد(ع) می رسانیم و می گوئیم: آقا چند روز پیش در کاظمین زیارتتان کردیم ؛ ما اکنون شما ما را نزد پدر شفاعت کن...
نزدیک مغرب، وارد می شویم؛ مسجد گوهرشاد را پشت سر می گذاریم و وارد ایوان می شویم و بعد داخل حرم با این صلوان مشهور: «اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی عَلِیِّ بْنِ مُوسَی الرِّضَا الْمُرْتَضَی الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ وَ حُجَّتِکَ عَلَی مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَی الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِصَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَی أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ»و می گوییم: آقا ما زائر اربعین هستیم؛ حامل تحیات و درود هایی از اجدادتان امیرمومنان، امام حسین، امام کاظم و فرزندانتان امام جواد، امام هادی و امام عسکری و امام این دوران امام مهدی علیهم السلام. نامه رسانان را نه به خاطر خودشان بلکه به احترام کسانی که آن پیام را داده اند، گرامی می دارند، مولا جان، ما زائران اربعین را به عنوان سلام گو و نامه رسان آن بزرگان و همه زائران اربعین به حضور بپذیرید...
بعد از زیارت و نماز مغرب و عشا از حرم بیرون آمده و به منزل حامد که اصلاً مشهدی است رفتیم.پدر و مادر حامد از این که امشب میزبان زائران اربعین اند بسیار خوشحال بودند.مادر حامد گفت: شما با زیارت امروز موفق شدید هشت امام را زیارت و عرض ادب کنید، دعا می کنم که خداوند نصیب تان کند بروید مدینه و در قبرستان بقیع، مزار چهار امام باقیمانده که غریب اند و از ظلم وهابیان بدون گنبد و بارگاه هستند ، را هم زیارت کنید.آمین گفتیم و نشستیم.سخن مادر حامد دارای نکته جالبی بود.ما به خاطر زیارت اربعین موفق شده بودیم هفت امام شهید و خانه و سرداب امام زمان علیهم السلام را زیارت کنیم و امروز با زیارت خورشید هشتم، به آستان هشت امام عرض ادب کرده ایم و این از برکات زیارت اربعین بوده است...
روی دیوار تابلویی دیدیم که شعری عربی بر آن نقش داشت.از پدر حامد که استاد ادبیات دانشگاه فردوسی بود خواستیم آن را توضیح دهد.ایشان گفتند: داستانش مفصل است، خلاصه اش این است که شاعر اهل بیت، دعبل خزاعی وقتی قصیده تائیه خود را در رثای امامان سرود به طوس آمد تا قصیده را تقدیم امام نماید.این قصیده ادیبانه از مشهورترین قصاید ولائی و دعبل از شعرای طراز اول شیعی است.وقتی به بیت مربوط به حضرت مهدی رسید و آن را خواند؛ امام چون لفظ قیام قائم را شنیدند، برخاستند و سر خود را به سوی زمین خم کردند، پس از آن کف دست راست خود را بر سر گذاشتند و فرمودند: «اللهم عجل فرجه و مخرجه و انصرنا به نصراً عزیزاً»(لذا ما هم به پیروی امام رضا(ع)هنگام شنیدن لفظ «قائم» به خاطر عظمت مقام و منزلت آن حضرت چنین می کنیم)و بعد به دعبل جمله عجیبی فرمود:«نطق روح القدس علی لسانک» یعنی روح القدس بر زبان تو این اشعار را جاری کرده است... این تابلو، همین بیت است: « خروج امام لا محالة خارج/ یقوم علی اسم الله و البرکات»؛ یعنی بطور حتم، امامی از شما خروج خواهد نمود که قیام می نماید بر اساس نام و برکات الاهی...
۶۵۶۵
نظر شما