مارکسیستها به جبر تاریخ ؛ دین باوران به اراده الهی ؛ نخبه گرایان به تصمیمات متنفذین و رهبران؛ برخی جامعه شناسان به کنش و رفتار توده ها و گروههای اجتماعی و برخی سیاست پژوهان به نقش قدرتهای برتر باور دارند ...اما فراتر از کنش گران بالا ؛ در ساختن فردا عامل مهم تر و مبنایی تری وجود دارد که همه ی کنشگران فوق الذکر متکی و مبتنی بر ان می اندیشند و تصمیم می گیرند و آن عامل؛ گفتمان و تحلیل و تفسیر و روایت چند لایه ی رخداد هاست ... اهمیتی که تحلیل ها در ساختن اینده دارند بی مانند است و در واقع اینده را کسانی می سازند که روایت واقع بینانه و دقیقتر و جامع تری از امروز و چشم انداز قابل تصور و تحققی از فردا ارایه می دهند.
در واقع تحلیل گران واقع گرا و اینده نگر معماران اینده هستند و کسانی که به این مهم توجه نکنند اغلب با غافلگیری مواجه می شوند.
۲- مثال های تاریخی در تایید گزاره بالا بسیار است ..که برای اختصار فقط برخی از انها را نام می برم....اگر رضا شاه تحلیل درستی از قدرت متفقین علیه هیتلر داشت می توانست با تصمیم بهتر جلو فروپاشی دستگاه خود و اشغال ایران را بگیرد...اما تحلیل او این بود که هیتلر فاتح جنگ دوم جهانی است...
اگر مصدق درک درستی از پیامدهای تحرک سیاسی حزب توده داشت که می تواند امریکا را در چارچوب جنگ سرد وارد منازعه ایران و انگلیس به نفع انگلیس کند طور دیگری تصمیم می گرفت و قربانی کودتای ۲۸ مرداد نمی شد....
محمد رضا شاه اگر تحلیل نخبگان درون حکومتی مثل مجید تهرانیان را می فهمید می توانست برای کاهش نارضایتی ها که به انقلاب منجر شد تصمیم عاقلانه تری بگیرد و جبهه ی وسیعی از مخالفان را در برابر خود ایجاد نکند. مثالهای دوران جمهوری اسلامی که فراوان است که نتیجه ان این حجم وسیع از مشکلات اقتصادی و اسیب های اجتماعی و معضلات فرهنگی و نارضایتی های انباشته مردمی است ..همچنین مثالهای بین المللی که در کتاب تاریخ بی خردی تاکمن قابل مطالعه است.
۳- امروز و در شرایط کنونی ایران فارغ از اینکه فردی موافق اعتراضات و همدل و همراه ان برای اصلاح یا تغییر اساسی باشد یا موافق ساختار موجود و موافق مهار یا سرکوب ان باشد..آن عاملی که بعنوان سنگ زیرین این موقعیت ها ایفای نقش می کند روایت از رویدادها و تحلیل و تفسیر انهاست ... انانکه که واقعیت ها را نمی بینند و صرفا مبتنی بر منافع مادی و باورهای غلط و دگماتیسم های ذهنی خود رویدادهای امروز را تحلیل می کنند قطعا فردا از حقیقت سیلی خواهند خورد...و انانکه که بر صورت حقیقت چنگ می زنند و تلاش می کنند روایت ها و تحلیل های نزدیک به واقعیت را سرکوب کنند نه تنها فردا غافلگیر می شوند بلکه در تباهی های احتمالی شریک هستند...
تحلیل وتفسیر رویدادها کار تفننی و عمومی و سطحی و مصداق واجب عینی نیست که امروز همگان با نیتهای مختلف به آن مشغول هستند و متاسفانه سخیف ترین و بی مایه ترین و سطحی ترین انها را در نظرات و مواضع بسیاری از موافقان و مخالفان اعتراضات اخیر می بینیم که از کمترین صلاحیت و سواد و دانش و تعهد لازم برای این مهم برخوردار نیستند. با کمال تاسف حجم تحلیل های بی مایه و سطحی و گمراه کننده در طرف مخالفان اعتراضات و وابستگان به نهادهای قدرت که رسانه های متعددی هم در اختیار دارند شیوع بیشتری دارد و نتیجه ابتذال در تحلیل را در تصمیم های نابخردانه ای می بینیم که اتخاذ می شود پیامدهای ان را در کف خیابان قابل مشاهده است.
اگر ایران و ایرانی را دوست داریم و ابادی و ازادی و استقلال و پیشرفت و توسعه و عزت و شکوه آن برای ما مهم است باید بدانیم این روایت های واقع گرا؛ تحلیل دقیق و جامع ؛ تفسیر چند لایه و گفتمان توسعه گراست که می تواند فردای ایران را بسازد وگرنه مهم نیست در کدام طرف ایستاده ای ... نتیجه ی ایستادن بدون شناخت و مبتنی بر جهل؛ ویرانی ایران خواهد بود.
۶۵۶۵
نظر شما