مستند «اسکورپیو» اثری است درباره یکی از گروههای مطرح راک ایرانی پیش از انقلاب. فیلم را فریده صارمی و امید هاشملو پژوهش و کارگردانی کرده اند.
این فیلم به زندگی امروز سه نفر از اعضای گروه قدیمی عقرب میپردازد که خودجوش موسیقی راک را فرا گرفتهاند. «اسکورپیو» حرکت خود را از دنیای امروز آغاز کرده و سریع به گذشته رفته و فعالیت این گروه را مورد بازخوانی قرار میدهد.
شاید نخستین نکتهای که در این فیلم توجه را به خود جلب میکند، تصویری است که کارگردانها از ایران پیش از انقلاب ارائه میدهند. تصویری که تاکنون کمتر در آثار مستند و سینمایی دیدهایم. فیلم به شدت به موضوع خود وفادار میماند و یه هیچ وجه تمرکز اصلی خود را از دست نداده و از خط بیرون نمیزند.
اگرچه، این مسئله محدودیتی برای فیلمسازان فراهم نیاورده تا از اوضاع اجتماعی دوران مورد بحث دور بمانند و به بهانه چگونگی کارکرد موسیقی در جامعه سری هم به گوشههای مختلف اجتماع تصویر شده در اثرشان میزنند و تصویری متفاوت از آن دوران ارائه می کنند.
فیلم «اسکورپیو» سه شخصیت اصلی دارد که از چگونگی تاسیس گروه و علاقهمندی خود به موسیقی راک سخن میگویند، اما آنچه پس حرف این سه تن پنهان شده و در فیلم نقشی اساسی دارد خود گونه موسیقی راک است و کارکردهایی که این نوع موسیقی در جامعه آن دوران ایران پیدا میکند.
علاقهمندی این سه جوان دیروز - میانسالان امروز - میتواند حاصل دلبستگی نسلی باشد که در فضایی تکراری در موسیقی در جستوجوی هوایی تازه بوده است. البته در این میان میزان تاثیرگذاری این نوع موسیقی بر مخاطب را نیز نمیتوان نادیده انگاشت.
زمانیکه در فیلم تصاویری را میبینیم که کنسرتهای گروه اسکورپیو و گروههای مشابه با استقبال گستردهای روبهرو میشده است، میتوان این سئوال را مورد بازخوانی قرار داد که نسبت جامعه آن دوران ایران با این شکل موسیقی چه بوده است.
موسیقی راک که در غرب و شکل پیدایش آن به طور حتم دارای خاستگاهی اجتماعی بوده، در جامعه شبه مدرن - شبه سنتی آن روزگاران چگونه هضم و مصرف میشده است. گرچه فیلم در جستوجوی پاسخ به این سئوالات نیست، اما تا همان اندازه که میتواند بستر پیگیری آنها را در ذهن مخاطبش فرا گسترد، نشان میدهد در نیل به مقصود موفق بوده است.
یکی از آسیبهایی که همواره میتواند یک اثر مستند را با آفت مواجه کند، گرفتار آمدن فیلمساز در دام جذابیت سوژه خود است. برخی سوژهها فیذات آنقدر جذاب هستند که لازم نیست کارگردان تلاش بسیاری برای ارائه آن انجام دهد. یعنی کارگردان با انتخاب و پژوهش درباره آن سوژه جذاب میتواند نیمی از راه را برای خود طی شده انگارد.
فیلم «اسکورپیو» نیز میتوانست از این آفت بی بهره نماند. آنچه صارمی و هاشملو در اختیار داشتهاند، حتی به فرض اگر بر خاطرات شفاهی سه هنرمند عضو گروه عقرب بسنده میشد، میتوانست بستر مناسبی را برای جذب مخاطب فراهم آورد که فیلمسازان خود را به این موضوع محدود نکرده و دائم سعی میکنند موضوع را حول محور اصلی گسترش دهند.
آشنایی با سه عضو گروه عقرب بهانهای میشود تا چگونگی شکلگیری گونههای غربی موسیقی در ایران و تاثیر آن بر موسیقی خودی مورد مطالعه قرار گیرد. خوانش مستندهای اجتماعی اینچنین نه تنها فینفسه جذاب به نظر میرسد که میتواند موجب ایجاد سئوالاتی باشد که بسترهای تحقیقاتی اجتماعی را فعال میکند.
5858
رامتین شهبازی
کد خبر 167987
نظر شما