پیامبر اکرم (صلواتاللهعلیه) فرمودند: کسی که میخواهد از نوزده فرشتهٔ عذاب نجات بیابد، بسم الله الرحمن الرحیم را بر زبان بیاورد چرا که این ذکر مبارک نوزده حرف دارد و خداوند هر حرف آن را سپری در برابر یکی از فرشتگان عذاب قرارمیدهد.
بحث حضرت امیر (علیهالسلام) و ارادت اهلسنت به ایشان را ادامه میدهیم. تألیفات زیادی در باب فضائل اهلبیت منتشر شده است. بسیاری از این کتب در واقع جمعآوری آثار و احادیث و روایاتی از طرق اهلسنت دربارهٔ اهلبیت است و بعضاً کتابهایی مفصل و چند جلدی است.
برخی از این کتب را شیعهها نوشتهاند، گرچه همهٔ احادیث آنها از اهلسنت است. ولی چون توسط شیعه جمعآوری شده است ممکن است کسی شبهه وارد کند. ولی کتابهایی چون کتابی که دیروز معرفی کردم به نام الدرر البهیه بفضائل العترة النبویة و الذریة بروایات اهل السنة الصحیحة المرضیة، از روحانی جوان اهلسنت؛
چون خود مؤلف عالم اهلسنت است، شاید منبع بهتری باشد. این کتاب چاپ ۲۰۱۱ است و در فاصلهٔ کوتاهی به چاپ دوم رسید. اتفاقاً خود مؤلف این کتاب را به من هدیه داد و من ایشان را به خوبی میشناسم. یک نکته را صریح و شفاف عرض میکنم که طبیعتاً این جور بحثها، بحثهای بسیار حساسی است و هرکسی مطرح کردن آن را نمیپسندد و یا هر کس با دیدگاه خود به این مباحث نگاه میکند. دلیل اینکه در طول این ۱۴۰۰ سال این اختلافات همچنان وجود داشته، وجود عناصر متعصب و افراطی و اهل غلو در هر دو طرف است. ما باید میان این مواضع افراطی و اختلافات واقعی فرق قائل باشیم. باید راجع به اختلافات حرف بزنیم.
ما اگر از وحدت حرف میزنیم، نمیخواهیم سر هم را کلاه بگذاریم. از سالها قبل، از علمای مصر مانند شیخ شلتوت گرفته تا آیتالله بروجردی و امام موسی صدر تا سیدجمالالدین اسدآبادی و تا به امروز امام خمینی و مقام معظم رهبری وهمهٔ داعیهداران، برای وحدت مسلمین اقدام کردهاند. و قبل از همهٔ این بزرگان، اولین کسی که برای وحدت مسلمین اقدام کرد، امیرالمومنین (علیهالسلام) بود. آن هم نه با شعار بلکه همهٔ زندگی و جانش را برای این هدف فدا کرد. مسیر همهٔ اهلبیت هم در این راستا بوده است. من اگر عبارت «برادران اهلسنت» را به کار میبرم، برای دلخوش کردن کسی نیست. من واقعاً معتقدم اهلسنت، برادران ما در ایمان و اسلام هستند. از طرفی این به معنی این نیست که من موضعی نداشته باشم.
من عقیده و موضع خودم را دارم. من با موضع قاطع خودم حرف میزنم ولی معتقدم ما باهم اختلافاتی داریم و بر سر آنها باید بحث کنیم. اتفاقاً صداوسیما باید این بحثها را مطرح کند چون خیلی صریح و شفاف است. ما میگوییم باید کتاب خواند و منابع را تورق کرد. باید بحث علمی کرد. اتفاقاً آن چیزی که خطرناک است بحث شعاری و احساسی است. اهلبیت ما همیشه دنبال بحث علمی بودند. انقلاب ما به برکت نفس امام و خون شهدا و تدبیر مقام معظم رهبری فضایی ایجاد کرده است که اگر از وحدت حرف میزنیم، با اعتقاد و عقیده سخن میگوییم. ما امروز در جهانی زندگی میکنیم که توطئههای دشمن همهٔ ما را تهدید میکند. دشمنی که کمر به نابودی اصل اسلام بسته است و شیعه و سنی برای او تفاوتی ندارد. ما روز قدس را در پیش داریم. مردم سومالی و همهٔ مسلمانانی که در سراسر دنیا وضعیت مشابه آنها دارند، برادران ما هستند. پیامبر اکرم (صلواتاللهعلیه) در فردای قیامت راجع به همهٔ اینها از ما سوال میکنند. اگر از وحدت حرف میزنیم با یک فهم و بصیرت دقیق است و کاملاً جدی و علمی سخن میگوییم نه از سر انفعال. لذا من معتقدم این مباحث باید مطرح شوند و خیلی جدی هم پیگیری شوند. شعری است که میگوید:
مادرم از مهر علی شیر داد / بر دهنم نام محمد نهاد
بهبه از این موهبت مادری / حیدریام، حیدریام، حیدری
من میخواهم بگویم اگر ما این حرف را در قالب این شعر میزنیم، معنیاش این نیست که به واسطهٔ حرف مادر و پدرمان محب امیرالمومنین (علیهالسلام) هستیم. اگر کسی بگوید چون پدرم گفته است، من هم عاشق امیرالمومنین (علیهالسلام) هستم، این شخص جایی در بهشت ندارد.
تعارف نداریم. من باید به یقین برسم که حق با امیرالمومنین (علیهالسلام) است. مادر و پدر من به لطف خدا این گوهر محبت امیرالمومنین (علیهالسلام) را در دامن من قرار دادند، من هم تحقیق کردم و خواندم و به این رسیدم که حق با امیرالمومنین (علیهالسلام) است. ما به خاطر حق بودن امیرالمومنین (علیهالسلام) است که پیرو اوهستیم، اگر حق، کس دیگری بود مطمئناً از او پیروی میکردیم. من با صداقت عرض میکنم که اگر کس دیگری را غیر از امیرالمومنین (علیهالسلام) پیدا کنم که اینهمه فضائل داشته باشد، از او پیروی میکنم. ما همین معنا را در انتهای زیارت جامعه کبیره میخوانیم؛ لو وجدت شفعاء أقرب الیک من محمد و اهل بیته الاخیار الائمة الابرار لجعلتهم شفعائى. ما همهٔ عالم را گشتیم، عالِمتر از ما هم گشتهاند وعظمتی بالاتر از امیرالمومنین (علیهالسلام) و اهلبیت پیدا نکردهاند. ما در برابر این عظمت خاضع شدهایم.
امیرالمومنین (علیهالسلام) فرمود: ان الحق و الباطل لا یعرفان بأقدار الرجال إعرف الحق تعرف أهله؛ مبنای ما حق است، ما از سر تعصب حرف نمیزنیم. اساس زندگی ما در دنیا این است که بین حق و باطل یکی را انتخاب کنیم. بعضی سوال میکنند که یک نفر آن طرف دنیا که از هیچ یک از این معارف با خبر نیست، در قیامت به جهنم میرود؟ نخیر. خدا میگوید تو به اندازهای که در زندگی فهمیدی، در انتخاب حق و باطل چه کردی؟ فهمیدی دزدی بد است؟ فهمیدی بیعفتی و بیحیایی بد است؟ به اندازهٔ همان که فهمیدی بازخواست میشوی. لذا برخی از عرفا میگویند در عالم برزخ ولایت امیرالمومنین (علیهالسلام) به افراد جاهل عرضه میشود. اگر طرف جوری باشد که اگر این ولایت را در دنیا میشناخت آن را میپذیرفت، خدا او را نجات میدهد. من میخواهم بگویم دعوا بین حق و باطل است. در دنیا تا جایی که ما فهمیدیم این بود که پیامبر اکرم (صلواتاللهعلیه) فرمود: الحق مع علی. پس بارزترین جلوه، علنیترین مظهر و آشکارترین ظهور حق وجود مقدس امیرالمومنین (علیهالسلام) است.
من این حدیث را قبلاً خواندم. آیهای از قرآن کریم است که قفواهم انهم مسئولون، که یعنی آنها را در روز قیامت متوقف کنید تا جوابگو باشند. روایتی از اهلسنت در ذیل این آیه است که نقل میکند: قفواهم انهم مسئولون عن ولایة علیبنابیطالب، یعنی در روز قیامت همهٔ انسانها باید در مورد ولایت علی (علیهالسلام) جوابگو باشند. و روایت دیگری خواندیم که حداقل پنج روایت از اهلسنت مثلاً ابنعباس نقل شده است که منظور از آیهٔ إهدنا الصراط المستقیم که روزانه در نماز میخوانیم، محبت و راه پیامبر و اهلبیت است. و در روایت دیگر دارد که منظور از صراط مستقیم ولایت علی (علیهالسلام) است.
جمعیت اهلسنت مخصوصاً در کشور ما و بعضی کشورهای همسایه پیروان اهلبیت هستند. در بعضی از مناطق هستند کسانی که بسیار تندرو و افراطی باشند کما اینکه در خود شیعه هم چنین افرادی یافت میشوند. اما یک جریان سیاسی وجود دارد به نام وهابیت که ساختهٔ انگلیس است و بسیاری از علمای اهلسنت جلو وهابیت جبهه گرفتهاند. من عالم اهل تسننی را میشناسم که میگوید من زندگیام را برای مبارزه با وهابیت وقف کردهام. اگر ایشان به صورت ناشناس اینجا صحبت کنند همه گمان میکنند که یکی از متعصبان شیعه است.
اما امشب شب قدر است. امشب شبی است که پروندهٔ همهٔ ما امضا میشود. و امشب آخرین مهلت است. وقتی به سحر نزدیک میشویم، درهای آسمان باز است و به تعبیر حضرت جبرئیل عرش میلرزد، این لحظات فرصتی است که مخصوصاً برای هم دعا کنیم. آدم باید دلش بزرگ باشد، هرچه دل بزرگتر باشد، رحمت خدا بیشتر در آن جای میگیرد. اگر دل ما بزرگ باشد دیگر نمیگوییم حال مردم سومالی به ما ربطی ندارد. چون صحبت از سرنوشت است نکتهای عرض میکنم. کدام یک از ما میتواند با اطمینان بگوید که من الان قرار نبوده که به جای یکی از مردم سومالی باشم؟ چه کسی میتواند با اطمینان بگوید که الان در تقدیر من نبود که در فلسطین به جای مردم غزه باشم؟ این خیلی نادانی و کمتوجهی است که انسان بگوید وضعیت آنها به ما ربطی ندارد. من همیشه گفتهام اگر زمان جنگ مردم تهران میگفتند وضعیت مردم خرمشهر به ما ربطی ندارد، مطمئناً صدام خرمشهر را تصرف کرده بود و بعد به تهران میرسید. اتفاقاً هر یک نفری که در خرمشهر جنگید و شهید شد، خانوادهٔ ما را از شر دشمن حفظ کرد. امروز کسی که در غزه گلوله میخود و میمیرد، به جای من و شما میمیرد. امروز آن کسی که در سومالی گرسنگی میکشد، به جای من و شما این وضعیت را تحمل میکند. در نظام تقدیر خداوند و در این عالم به این عظمت خدا اینها را تقدیر میکند. خدا میتوانست من را به جای آنها بگذارد و آنها را به جای من. نادانی است که به آنها توجه نکنیم. اتفاقاً ما نسبت به تمام آن مردم مسئولیم.
این شب قدر، آخرین فرصت توبه و استغفار است. در روایت است که استغفار پاک کردن و تمیز کردن است. اگر ما زبالههای خانه را یک شب بیرون نگذاریم، بوی تعفن خانه را برمیدارد. حالا در خانهٔ دل من مدت زیادی است که زبالهٔ گناه جمع شده است. خداوند میگوید بعد یک سال در این شب قدر، زبالههای دلت را با استغفار بیرون بریز. لذا فرمود وقتی استغفار میکنید مثل این است که خودتان را معطر میکنید. بعضی میگویند ما پارسال آمدیم و استغفار کردیم اما دوباره همان آدم سابق شدیم. این حرف مثل این است که کسی بگوید من دیگر زبالههای خانهام را بیرون نمیگذارم چون دیشب زبالهها را بیرون گذاشتم اما باز امشب زباله دارم. زباله هرشب جمع میشود. من شب قدر پارسال زبالههای سال قبل را بیرون ریختم. شب قدر امسال هم باید زبالههای امسال را خارج کنم. در روایت است که هر کس امشب را بیدار بماند، خداوند گناهان او را میآمرزد حتی اگر به تعداد ستارگان آسمان و سنگینی کوهها باشد. خدا به دنبال بهانه است. در روایت دیگر است هر که دو رکعت نماز مخصوص این شب ـ حمد و هفت قلهوالله در دو رکعت و بعد از نماز هفتاد بار استغفرالله ـ را بهجا آورد از سر سجاده بلند نمیشود، مگر اینکه خداوند او و پدر و مادرش را آمرزیده باشد.
این شب قدر شب همهٔ بندگان خداست. این ما هستیم که جدا میکنیم و فاصله میاندازیم. هر چیزی که بندههای خدا را از هم جدا کند، عامل منفی است. گفت: لعنت به چراغ سرخ، لعنت به چراع سبز! یا؛ به هرچه از راه وامانی چه آن کفر و چه آن ایمان! هر چیزی که فاصله ایجاد کند و برچسب بد و خوب و مسلمان و غیر مسلمان به مردم بزند اشتباه است. این خداست که بندهشناس است. من بارها گفتهام که قانون و امربهمعروف و نهیازمنکر سر جای خود، ولی من به عنوان یک انسان که امشب برای احیا به مسجد میروم اگر احساس کردم که من به واسطهٔ این کار از دیگری بهترم، باید برگردم به خانه و بخوابم! خدا میگوید تو امشب که از در خانه بیرون میآیی باید احساس کنی که روسیاهترین و گناهکارترین انسان روی زمین هستی و اینطور دعا کنی که خدایا بندههای خوبت را که میبخشی، من روسیاه را هم ببخش. اگر من این احساس را داشتم خدا به من رحم میکند. لذا شب قدر برای همه است چون خدا برای همه است. شبی مثال بچه و مادر را زدم و گفتنم که من از بیرون که نگاه میکنم میبینم که یک جوان در برابر مادرش گردنکلفتی میکند، اما مادر یک بچه میبیند. در روایتی است زمانی که فرعون در دریا غرق میشد، حضرت موسی از نیل رد شد و به او اعتنایی نکرد. خدا از او پرسید: موسی چرا کمکش نکردی؟ فرعون هم بندهٔ خداست.
ما تا امشب حدود ۴۵ کتاب معرفی کردهایم. درسهای ماندگار در نگاهی نو به نهجالبلاغه. نویسنده، دکتر محسن اسماعیلی، انتشارات صداوسیمای جمهوری اسلامی. در دو جلد به چاپ رسیده است. با زبان بسیار جذاب، به بیان نکات کاربردی برای زندگی روزمره برگرفته از فرازهایی از نهجالبلاغه میپردازد. مقام معظم رهبری میفرمایند: شما عزیزان را به خواندن نهجالبلاغه توصیه میکنم. در جلساتتان هم با نهجالبلاغه و کلمات امیرالمومنین (علیهالسلام) انس بگیرید که بسیار بیدارکننده و هوشیارکننده و قابل تدبر است. اگر امسال نهجالبلاغه به زندگی ما وارد شود، مطمئناً ماه رمضان امسالمان از پارسال پُر برکتتر بوده است.
پیامبر اکرم (صلواتاللهعلیه) فرمود: سوگند به کسی که جان من در دست اوست. این آیه دو زبان و دو لب دارد که در عرش الهی تسبیح و تقدیس خدا را میگوید.
نظر شما