این رویداد از مهمترین وقایع تاریخ این منطقه است. هرچند شواهدی موجود است که قرنها پیش از آن که اسلام در این منطقه به صورت گستردهای نشر یابد،بازیگانان مسلمان به این نقاط رفت و آمد میکرده و بین مردم حضور مؤثر داشتهاند. اینکه از چه زمانی مردم جنوب شرقی آسیا به اسلام گرویدهاند شواهد متفاوتی در منابع دارد، زیرا مدارک اغلب اندک و مبهم است.
اسلام به عنوان کاملترین دین الهی از همان ابتدا توجه ویژهای به گسترش دین از طریق روشهای کارساز تبلیغاتی داشته است. به طوری که با عنایت به شرایط جامعه و روحیات و عواطف افراد اقدام به وضع احکام و فرامین خود کرده است که ارایه قرآن کریم از نشانههای آن است. چراکه قرآن کریم با توجه به شرایط فرهنگی جامعه در نهایت اعجاز لغوی، ادبی، موسیقایی و علمی به مردم ارائه شده است. در این کتاب شگرف بارها به پیامبر اکرم (ص) توصیه شده است که در نهایت مهرابی و عطوفت با مخاطبان برخورد شود و با جذبههای حسی، عقلی و هنری پیام خداوند ارائه گردد.
اهمیت تبلیغ و اشاعه فرهنگ دینی از دیرباز مورد توجه فراوان علمای بزرگ اسلام قرار گرفته است مرحوم شهید مرتضی مطهری در مورد مقام تبلیغ در اسلام فرمودهاند: «اگر بگوییم مقام تبلیغ اسلام، رساندن اسلام به عموم مردم، معرفی و شناساندن اسلام به صورت یک مکتب از مرجعیت کمتر نیست، تعجب نکنید». بر همین مبنا بوده است که شخصیت بزرگی همچون شیخاحمد قمی در یکی از مهمترین مقاطع تاریخی مترصد حرکتی بزرگ شد به گونهای که امروز آثار این حرکت به خوبی در این سرزمین آشکار است.
تشکیل دولت صفوی در اوایل قرن دهم هجری قمری (ابتای قرن شانزدهم میلادی) یکی از رویدادهای مهم ایران محسوب میشود. پیدایش این دولت که باید آن را سرآغاز عصر تازهای در حیات سیاسی و مذهبی ایران دانست موجب گردید استقلال ایران براساس مذهب رسمی تشیع و یک سازمان اداری بالنسبه متمرکز، تأمین گردد. گذشته از آن تأسیس و استقرار این دولت زمینهای را فراهم ساخت تا خلاقیتهای فرهنگی و هنری معاری، تداوم و امکان تجلی و رشد یابد و نمونههای بدیعی از این امور پدید آید. با آغاز روابط سیاسی با دولتهای اروپایی و سرزمینهای همجوارف بازرگانی توسعه یافت. لازم به ذکر است که این امر موجب تحول در اقتصاد داخلی گردید و این تحول در تولید و فروش ابریشم و ایجاد مراکز بزرگ بافندگی بسیار مؤثر افتاد.
در دوارن صفویه گسترش روابط همهجانبه ایران با کشورهای جهان، در دستورکار قرار گرفت. هیأتهای مذهبی و تجاری از ایران به کشنرهای دیگر گسیل داشته میشدند. شیخ احمد قمی در محله پایین شهر قم، در سال 922 ه.ق متولد شد. سالهای اولیه زندگی را به تحصیل دروس اسلامی مشغول شده و پس از مدت زمانی کوتاه به لقب «شیخ» ملقب گردید. سرآغز زندگی او با تأسیس سلسله صفویه در ایران همزمان بود، سلسلهای که مذهب شیعه را رسمأ پذیرفت و با این پذیرش موجبات تقویت حوزههای علمیه شیعی درایران فراهم شد. گروههای مختلف از ایرانیان برای برقراری روابط به جوامع مختلف سفر میکردند. در این روزگار عدهای از مبلغان و روحانیون ایرانی نیز همراه با تجار و جهانگردان علاقهمند، برای تبلیغ و تجارت به سوی دیگر کشورهای هجرت کردند. یکی از این افراد «شیخ احمد قمی» بود که هم در حوزههای علمیه تحصیل کرده بود.
هفتصد سال پیش، اسلام در منطقهای در جنوب تایلند، در شهر «پتانی» یا «فطانی» که در آن زمان دارای حکومت مستقلی بود، نفوذ پیدا کرد و در حقیقت ورد اسلام به تایلند را باید مرهون ورود اسلام به شهر پتانی دانست. شهر پتانی یکی از شهرهای معروف در شبه جزیره مالایو بوده و هست. این شهر در گذشته، شهری بندری و تجاری بود و محصولات کشاورزی بسیاری داشت و ازاین جهت، محل رفتوآمد تجار شهرها و کشورهای مختلف بود. ورود اسلام به این شهر هم از طریق تجار انجام گرفت. ولی در مورد این نکته که اسلام از چه راهی و چه کشوری به این شهر وارد شده است، سه نظریه وجود دارد:
1- نظریه نخست از آن جان کرافورد (Sir john Crow Ford ) است که ورود اسلام به این منطقه به دست عربهای انجام شده است که از شبه جزیره عرب به این منطقه آمدهاند. این نظریه شواهدی از آمدن عربها و فارسها از راه زمین و دریا در دست دارد که بیشتر آنان از طریق حضر موت یمن به این منطقه سفر کردهاند.
2- نظریه دوم از آن اسنوچ هرگرنج ( Snoouch Horgroje) است او معتقد است که اسلام در این منطقه به دست هندیهای مسلمان وارد شده است. مورخان بسیاری این نظریه را تأیید میکنند، زیرا شواهد بسیاری درباره سابقه طولانی رفت و آمد تاجرهای هندی مسلمان به این مناطق وجود دارد.
3- نظریه سوم براساس یادداشتهای دواوادی (d Evadie) در سال 1613 میلادی است که ورود اسلام در این منطقه، به دست پادشاه مالاگا در سال 1411 میلادی انجام گرفته و لذا اسلام از طریق مالزی به تایلند وارد شده است.
به هر حال، با همه این نظریات، آنچه مورد پذیرش بیشتر است این است که ورود اسلام به تایلند، مقارن قرن سیزدهم و یا چهاردهم میلادی است.
آغاز ماجرای مؤثر و تاریخی شیخ احمد قمی نیز چنین بوده است: تقریباً در پایان قرن شانزدهم میلادی کشتی ایرانی وارد خلیج «سیام» و سپس رودخانه «چائوفرایا» شد. در میان کشتی بود که مسافرین او را «شیخ احمد قمی» خطاب میکردند و به خاطر داشتن هوش، ذکاوت و تسلطش بر چندین زبان خارجی، او را میستودند. او توسط تعدادی از تجار و ملاحان که برادر کوچکترین «محمد سعید» نیز در میان آنان بود، همراهی می شد. آنان از آیندهای که در انتظارشان بود اطلاع چندانی نداشتند، اما مصمم بودند تا در این سرزمین ناشناخته ساکن شوند و در سایه آن اهداف خویش را با تلاش و کوشش دنبال کنند.
سرزمین فعلی تایلند (سیام سابق) در دورانهای گذشته جزء امپراتوری مون خمر بود و تا حدود قرن دوازدهم میلادی تاریخ مستقلی نداشت. در اواسط قرن چهارهم قوم تای در این سرزمین مملکت مستقلی تشکیل دادند که پایتختش آیوتایها بود. در قرن پانزدهم و شانزدهم میلادی برمهای حملات فراوانی به تایلند کردند. در همان دوران پای پرتغالیها و هلندیها نیز به آن سرزمین باز شد و بعدها در قرن هیجدهم انگلیسیها نیز بدان جا راه یافتند.
در قرن نوزدهم میلادی استقلال تایلند به وسیله انگلستان تهدید شد ولی تایلندیها با ایجاد رابطه با دول دیگر، امکان نفوذ انگلستان را از بین بردند.
در نیمه دوم قرن نوزدهم تایلند دست از ادعای خود بر خاک کامبوج برداشت و در اوایل قرن بیستم قسمتی از تملکات خود را به کامبوج واگذار کرد. در سالهای بعد ژاپنیها تایلند را اشغال کرند و تایلند در جنگجهانی دوم همراه با ژاپن جنگید. پس از پایان جنگ حکومت تایلند در سطخ نخست وزیر همواره متشنج و پرکودتا بود.
دین مقدس اسلام از طریق هندوستان و بنادر خلیجفارس و دریای عمان به کشورهای جنوب شرقی اسیا و جزایر اقیانوس هند راه پیدا کرد و گروهی از بازرگانان و دریانوردان ایرانی سهم بسیاری در مسلمان شدن مردم این مناطق داشتهاند. در مورد ورود اسلام به تایلند نظرات مختلفی ارائه شده است.
گفته میشود که اسلام در سدههای دوم و سوم هجری به وسیله بازرگانان مسلمان از شبه جزیره مالایا به جنوب تایلند نفوذ یافته و در آن بخش هنوز اکثریت با مسلمان است، ولی به هر حال میـوان مدعی شد که جهرصد سال پیش به این سو، دین اسلام در این کشور از اهمیت ویژهای برخوردار بوده است و این اهمیت از هنگامی شروع میشود که دو برادر به نام شیخ احمد و شیخ سعید از ایران وارد «ایودیا» پایتخت پیشین تایلند شدند و چون ایودیا علاوه بر پایتخت بودن، یکی از شهرهای مهم بازرگانی بهشمار میرفت، این برادران با استفاده از این فرصت دادوستد پیشه کردند و بتدریج شیخ احمد که برادر بزرگتر بود وارد دربار سلطنتی تایلند گردید.
اسلام در دوره پادشاهی نارای کبیر بهسرعت دراین سرزمین پیشروی کرد و پادشاه تایلند هرچند نسبت به فرستادگان پادشاهان و رهبران اسلامی سوماترا و هندوستان محدودیت قائل میشدف سرانجام با پیشنهاد سفیر هندوستان دایر بر تأسیس مسجدی در پایتخت موافقت و حتی آن را به لحاظ مالی تقویت کرد. این موافقت و کمک به اسلام و مسلمانا، علیرغم انتقال پایتخت از «ایودیا» به «دنوذی» و سپس «بانکوک» ادامه یافت. دراین زمان امور مسلمانان را یکی از مسئولان دادگاه عالی به نام «الفباخولارامگونتری» اداره میکرد.
قدر مسلم این است که اسلام توسط بازرگانان و مبلغان مسلمان در تایلند رواج یافت و از آنجا که بعضی از این مبلغان اهل زهد و تصوف و گوشهنشینی بودند، مردم تحتتأثیر زهد و اصول اعتقادی آنها قرار گرفتند. یکی از مسئولان حادثهای در تاریخ نقل شده که یکی از علمیای ایرانی که در یک سفر تجارتی از این کشور دیدن کرده بود، وقتی عقبماندگی مردم را دید تصمیم گرفت در آن کشور بماند و پس از مدتی توانست شاه کشور را مسلمان کند و این مسئله از خلال اسامی شاهان آن دوره که شبیه اسامی اسلامی است معلوم میشود.
شیخ احمد در یک حرکت دو جانبه - مذهبی پس از یک دهه فعالیت چشمگیر، گروه «چائوس» را به وجود آورد، گروهی که او را در تبلیغ آیین اسلام و روابط بینالمللی یاری میدادند.
پس از ده سال اقامت در «آیوتایا» شهرت وی چنان اوج گرفته بود که خانوادههای معروف و بزرگ شهر آرزوی ملاقات با وی، و همکاری با او در امور تجاری و فرهنگی را داشتند. در همین بین مقدمات ازدواجش با یک خانم از خانوادهای سرشناس فراهم شد. حاصل ازدواج آنها یک دختر و دو پسر بود. پسر بزرگتر «چوئن» نامیده شد و پسر کوچکتر پیش از سن دهسالگی درگذشت، وبا این فرزندان نخستین شاخه خانواده تایلندی تبار شیخ احمد شکل گرفت.
موقعیت تجاری او دراین مدت باعث شد تا از سوی تعدادی از بازرگانان بهعنوان رئیس صنف انتخاب شود و همین امر به او امکان داد تا هرچند گاه یکبار به دیدار با شاه آنجا رفته، امتیاز مهمی برای رونق کارهای خود و یاران و همکارانش کسب نماید.
به دلیل دوستی نزدیکی که بین شیخ احمد و یکی از درباریان به نام «جاموئن سوراساکتی» ایجاد شده بود، رفت و آمد وی به دربار زیاد شد و با استفاده از این موقعیت توانست از نزدیک نسبت به تحولات داخلی دربار و درگیریهای سیاسی میان شاهزادگان که پس از سلطنت «اکاتوت ساروت» پیش آمده بود، مطلع گردد.
درست در همین زمان استعمارگران هلندی و در کنار آنها سیاستمداران انگلیسی به منطقه وارد شده، رقابت شدید سیاسی و تجاری میان نیروهای استعمارگر وتجار و صاحبمنصبان سیاسی ایجاد گردید. شخی احمد که مردی زیرک بود خود را از درگیر شدن در این رقابت خطرناک دورنگه داشت و کوشید به دامنه تبلیغات اسلامی خود بیفزاید و آن را گسترش دهد.
درفضای آشفته خلیج «سیام» 1605 و 1615 میلادی «جاموئن سوراساکتی» دوست صمیمی شیخ احمد توانست نفوذ خود را در دربار افزایش دهد و در سالهای 1609 و 1610 میلادی بهعنوان یکی از متنفذان دربار، «سونگهام» را در به دست گرفت قدرت یاری نماید. شاه هم پس از به قدرت رسیدن، وزارت امور داخلی و مدیریت تجارت خارجی را به اوسپرد، او نیز مسئوولیت اقلیتهای خارجی را به عهده «شیخ احمد» گذاشت.
«شیخ احمد نخستوزیر دولت تایلند در «آیوتایان در محله پایین شهر، در شهر قم، مرکز اسلامی ایران، در سال 1543 میلادی متولد شد، شیعه اثنیعشری بود و در زمان شاه «ناراسوئن کبیر» به «آیوتایا» مهاجرت کرد...»
شیخ احمد با هجرت خویش به آن سرزمین توانست مذهب شیعه، خط عربی و زبان فراسی را در تایلند نفوذ داده و در ادامه، آنها را به خوبی گسترش دهد تا جایی که امروز آنها «نماز» را با همین واژه می شناسند.
شیخ احمد نه تنها خود گام مؤثری در گسترش اسلام در آن منطقه برداشت بلکه فرزندان وی از ادامه دهندگان راه پدر شدند، تا آنجا که تا پایان جنگ جهانی دوم پسران او تا چهارده نسل بهعنوان شیخ الاسلام سرزمین تایلند معروف بودهاندو برجامعه اسلامی این کشور- که هم اکنون حدود 8 میلیون جمعیت را در برمیگیرد- سمت رهبری داشتهاند و آخرین فرزند وی به نام «سورن احمد چولا» در این مقام بوده است، پس از وی پسر بزرگترش «حاجی کیاساچولارت» بهعنوان رهبر شیعیان دوازده امامی تایلند برگزیده شد و از سال 1949 تا 1972 میلادی در این مقام باقی ماند.
بیشک داستان شیخ احمد قمی داستان مردی بود تربیت شده در مکتب قرآن و اهل بیت (ع) که با درایت و ذکاوت توانست، پا را از مرزهای کشورهای اسلامی فراتر بگذارد و بر حسب وظیفه در دیار غربت و تنهایی، شمع وجودش را در فضای سرزمینی سرد، به سوختن بگذارد و ثمره آن جذب دلهای انسانهای خداجو و گسترش روزافزون دین اسلام گردد.
او توانست سرزمینی را با هزاران کیلومتر فاصله با سرزمین ایران و قم،به مرکز تشیع پیوند زده، هویت مشترک همدینان این دو سرزمین را تجلی بخشد.
پس از شیخاحمد پسرش جانشین او شد و دیگر ایرانیان نیز در دستگاههای دولتی سیام به مقامات عالیه رسیدند.
مؤلف کتاب سفینه سلیمانی (سفرنامه سفیر ایران به سیام) که شرح سفارت محمد حسین بیک سفیر شاه ایران (شاه سلیمان صفوی) نزد پادشاه سیام در سالهای 1096 - 1098 هـ ق (86 - 1685 میلادی) است، در حدود 80 سال بعد از ورود تجار ایرانی به تایلند هنگام ورود به قصبه (پتچ بوری) راجع به شیعیان مینویسد:
سید مازندرانی که در آنجا حاکم و صاحب اختیار بود به استقبال شتافته، لوازم مراسم خدمتکاری به تقدیم رسانید و از آنجا به ناونشسته، روز دیگر به قریه مسمی به «سوهان» وارد گردیدند و آن قصبه متصل به شهر ناو و در نهایت صفا و خرمی است. چون به حوالی آنجا رسدیه چلبی نام مردی از مردم روم که به آن ولایت آمده و به تشرف تشیع مشرف شده حال ساکن و راجه آنجاست به ناو طولانی که آن را کنجه گویند، و سواری وزرا و معتبران آن ولایت و باعث اعتبار ایشان است نشسته به استقبال آمد. و در جای دیگر مینویسد: بنابر آن که محرم سنه 1098 هجری رسید و این پادشاه در بدو حال که به مسند فرمان فرمائی آن ولایت به دستیاری مردم ایران که به مراسم تعزیه اباعبدالله الحسین علیه اسلام مشغول میبودهاند نشسته، مقرر داشته بود که هر سال مردم مغولیه به رویه و کیش خویش تعزیه دارند و در جنب خانه خود حسبالصلاح مرحوم آقا محمد بتخانهای را شکسته، مسجدی و فضایی ساخته و مقرر داشته که آنچه فرش و اسباب و شربت و شمع یا چراغ و مایحتاجی که در کار باشد با مبلغی نقد از سرکار هر سال به ایشان بدهند.
مطالب یاد شده مؤید این مطلب است که شیعیان تایلند به کارهای دولتی اشتغال داشته و دارای آزادی کامل بودهاند که حتی مراسم تعزیه امام حسین علیه الاسلام را نیز انجام میدادهاند.
با این وصف پس از ظهور «برم کت» که پادشاهی متعصب به کیش خود بود شرکت ایرانیان در مراسم رسمی بودایی اجباری شد، یعنی عملاً اشتغال به کارهای دولتی مشروط به پذیرش دین بودایی گردید. از این رو رهبر ایرانیان که در آن زمان «پیاپی پی جائی» بود در مبعد «پیرایت تابات» حضور یافت و در برابر پادشاه و کشیش اعظم به طریقت بودا گرویدو به پیروی از او گروه کثیری از بازماندگان مهاجران ایرانی نیز تشیع را رها کرده و بودایی شدند. ولی گروه دیگری همچنان در کیش خود باقی ماندند و بیشتر شیعیان تایلند از بازماندگان همان مهاجران ایرانی هستند.
بهطور مشخص میتوان گفت که تبلیغات اسلام در این منطقه از دو جریان پیروی کرده است:
الف) مردم ضمن تماس با مسلمانان آیین جدید را پذیرفته و خود شروع به ترویج آن کردند.
ب) مسلمانان سایر کشورها به ویژه ایرانیان در تماس مستمر اجتماعی چون داد و ستد، دریانوردی، اقامتهای طولانی و ازدواج با بومیان، عامل گسترش اسلام بودهاند.
ن است که تایلند به عنوان کشوری که تحتتأثیر فرهنگ منحط غربی است زندگی اقلیت مسلمانان با دشواریهای خاصی روبهرو است.
آنان با سختی و درد و رنج و صبر و شکیبایی گذران زندگی میکنند، سعی آنها بر این است که اسلام را گسترش دهند و با دولت تایلند روابط مسالمتآمیز داشته باشند. از جانبی دیگر گروههای تبلیغی اسلامی در تایلند مشغول ترویج اسلام هستند، شورای اسلامی نیز دارای مبلغانی است که اسلام را در میان مردم تایلند تبلیغ میکند و تاکنون تعدادی از بودائیها به دین اسلام گرویدهاند اما مشکل این است که پس از مسلمان شدن بوداییها به دلیل کمبود امکانات رفاهی و معیشتی تداوم کار، مشکل دارند. چراکه آنان وقتی به دین اسلام مشرف میشوند و از آیین و مسلک قبلی خود دست برمیدارند از خانوادههایشان جدا میشوند و دیگر نمیتوانند به نزد آنان بازگردند و باید موسساتی باشند که از آنها حمایت کنند.
در میان چند میلیون بودایی تایلند مسلمان زندگی میکنند که اکثریت آنان در جنوب این کشور و نزدیک مالزی سکونت دارند، آنها مالزیایی الاصل و از آن دسته افرادی هستند که از مجمع الجزایر مالزی، هند؛ پاکستان و اندونزی به این کشور مهاجرت کردند. هرچند مسلمانان در این کشور اقلیتی نه چندان در خور توجه را تشکیل میدهند اما از نظر فعالیتهای اجتماعی و سیاسی ایفاگر نقش برجستهای هستند.
«عبدالرحمن بنعلی عبدالصمد» رئیس شورای اسلامی مسلمانان تایلند که تحصیلات دینی خود را در سوریه و لبنان و سپس اردن به پایان برده است در مورد موقعیت مسلمانان در تایلند میگوید: ناراتیوات یکی از 76 استان تایلند است که در جنوب این کشور و نزدیک مالزی قرار دارد، از جمعیت 600 هزار نفری این ایالت حدود 83 درصد آن را مسلمانان و بقیه را بودائیان تشکیل میدهند.
مسلمان تایلند 6 میلیون نفر هستند که 5 درصد کل جمعیت تایلند را شامل میشوند و در نقاط مختلف این کشور پراکندهاند اما تمرکز بیشتر آنان در 5 استان جنوبی تایلند است که عبارت است: فطانی، جالا، ناراتیوات، سونگلاوستون و دیگر مسلمانان هم در بانکوک و سایر استانها زندگی میکنند.
اما در پایتخت مسلمانان اندکی زندگی میکنند. بنا به اظهار برخی مورخان، اسلام از قرن دهم هجری به بعد از طریق جزیره مالایو در مالاکا به تایلند وارد شده است و یکی از تجار مسلمان از کشور ایران و یا از منطقه حضر موت در یمن اسلام را به این منطقه آورده است، مسلمانان جزیره مالایو عموما اهل سنت هستند. مسلمانانی هم که در بانکوک ساکن هستند اجدادشان از ایران و از شیعیان هستند.
البته در اینکه ورود اسلام به تایلند توسط تجار ایرانی بوده است اختلاف نظر هست. اما تقریباً در این موضوع اتفاق نظر وجود دارد که اولین کسانی که اسلام را به تایلند آوردند از کشور فارس (ایران) بودهاند.
در تایلند هم شیعه و هم اهل سنت وجود دارد منتها شیعیان در مناطق جنوبی که مرکز تمرکز مسلمان است حضور چندانی ندارند و بیشتر در بانکوک تمرکز دارند البته در جنوب در برخی شهرها شیعیان زندگی میکنند اما به درستی مشخص نیست از کدام فرق شیعی هستند. تعامل مسلمانان اهل سنت تایلند با شیعیان این کشور مناسب است.
مسلمانان اهل سنت، شیعیان تایلند را اقلیتی پذیرفته شده میدانند اما به دلیل نبود اطلاع رسانی، چندان شناختی نسبت به آنها ندارند. آنان شیعیان را جزو مسلمانان محسوب میکنند که فقط نمازها و عباداتشان با اهل سنت تفاوت دارد.
باید گفت عامه مسلمانان نیازمند آگاهسازی درباره شیعه هستند و وسایل اطلاعرسانی هم در این زمینه بسیار اندک است حتی شیعیان هم خود را به عنوان شیعه قبول نمیکنند. بهطور کلی مسلمانان تایلند شیعیان را اهل قبله میدانند اما درباره فرهنگ شیعه اطلاعاتی ندارند و بهطور کلی 90 درصد از مسلمانان تایلند جزو اشاعره و از مذهب شافعی و ماتریدیه هستند و اندکی هم حنفی مذهبند.
البته وهابیها فعالیتهای تبلیغاتی بهنفع سلفی گری دارند.
از طرفی میان مسلمانان اشعری مسلک تایلند وهابیها نقطه اشتراک بسیار کمی وجود دارد با این وجود وهابیها، در میان اشاعره مقبولیت دارند چون آنها مساجد متعددی ساختهاند و مدارس علمیه و موسسسات دینی دایر کردهاند.
به نظر میرسد وهابیها در تایلند خود را به عنوان وهابی معرفی نمیکنند بلکه خود را سلفی و اهل سلف صالح میدانند و اشاعره را خلیفه محسوب میکنند.
در تایلند اکثر مساجد و مدارس در دست اشاعره است و تعداد بسیار اندکی متعلق به وهابیهاست.
مسلمانان تایلند براساس احادیثی که وارد شده روز عاشورا را یکی از روزهای بزرگ میدانند و روزهای نهم و دهم محرم را روزه میگیرند و آنان روز عاشورا را طبق احادیث خودشان روز پرفضیلتی میدانند. این روز فقط برای شیعه روز بزرگی نیست، آنان میدانند که این روز متعلق به امام حسین (ع) است اما طبق حدایث وارده این روز را بزرگ میشمارند و در آن، روزه میگیرند.
مسلمانان تایلند امام حسین (ع) را جزو اهل بیت و نوه پیامیر (ص) میدانند و به دیده احترام و تفکر مینگرند.
مسلمانان تایلند اهل بیت را خاندان پیامبر میدانند و نسبت به آنان علاقه دارند و با صلوات فرستادن بر آنان و گفتن جمله الهم صلی علی محمد و علی آله وصعبه و التابعین به آنان ابراز ارادت میکنند. سنی و شیعه در تایلند همگی اهل بیت (ع) را دوست دارند.
علیرغم اینکه مسلمانان جزو اقلیتهای مذهبی در تایلند هستند آنان فعالیتهای مختلفی در عرصه سیاسی و اجتماعی دارند. چراکه مسلمانان از سالهای مدید در زمینه سیاسی فعال بودهاند، این فعالیت در قالب احزاب سیاسی صورت میگیرد. احزابی مانند حزب اقدام جدید و حزب دمکراتیک، همچنین چند سال پیش نماینده مسلمانان منطقه جالا در پارلمان به نام محمد نور ماتا که از حزب اپوزیسیون بود، به عنوان رئیس پارلمان انتخاب شد. به نظر میرسد علیرغم جونا مناسب فرنگی تایلند که به وضوح آثار مخرب فرهنگ غرب نمودار است موقعیت مسلمانان به عنوان یک اقلیت، مطلوب و قابل قبول است و اگر بهطور اصولی و با روشهای نو اسلام حقیقی ترویج شود روز به روز بر تعداد مسلمانان افزوده خواهد شد.
1- عبدالرحیم موگهی، تبلیغ و مبلغ در آثار شهید مطهری، ص 67،
2- اسد کاوچن، نگاهی به ادیان، مذاهب اسلامی و تشیع در تایلند
3- جلوههایی از هجرت علماء، مبلغان. حوزه
4- گیتاشناسی کشورها، ص 111؛ ب: رک: کشورهای جهان، ص 333
5- مطهری، مرتضی، خدمات متقابل اسلام و ایران،جلد اول و دوم
6- رولاتیشوا، ترجمه غلامعلی سرمد، کشورهای جنوب شرقی آسیا، انتشارات شبگیر
7- محمد ربیعبن محمد ابراهیم، سفینه سلیمانی (سفرنامه سفیر ایران به سیام)تصحیح، تمشیه و تعلیقات، دکتر عباس معروفی
نظر شما