محمد صادقی بازیکن اسبق پرسپولیس و تیم ملی مهمان کافه خبر بود.

فرهاد اشراقی/ نام محمد صادقی زیاد آشنا به نظر نمی‌رسد، شاید به این دلیل که او در 20 - 30 سال گذشته در فوتبال نبوده و مصاحبه هم نکرده است. محمد صادقی هافبک میانی اسبق پرسپولیس، پاس و تیم ملی است که اوج فوتبالش قبل از انقلاب بود. او در جام جهانی کوچک و تورنمنت سانتیاگو برنابئو که با درخشش تیم ملی ایران همراه بوده، نمایش خیره‌کننده‌ای داشته. صادقی پس از انقلاب با مسئولان فدراسیون فوتبال به مشکل خورد و از همان‌جا فوتبال را کنار گذاشت. او اما دوباره وارد متن فوتبال شده و با عضویت در کمیته پیشکسوتان پرسپولیس، فعالیتی هرچند کوچک در زمینه فوتبال انجام می‌دهد. صادقی مهمان کافه خبر بود و خاطرات روزهای فوتبالی‌اش را مرور کرد.

*خودتان توضیح می‌دهید که فوتبال را از کی شروع کردید و چطوری به پاس تهران رسیدید؟

سال 46 ما قهرمان مسابقات آموزشگاه‌های خوزستان شدیم. رفتیم در مسابقات استانی و آنجا هم قهرمان شدیم. سال 47 آمدیم در مسابقات قهرمانی کشور. سال 48 هم دوباره همین اتفاق افتاد و ما به عنوان نماینده خوزستان، آمدیم به مسابقات کشوری. ما و تهران رسیدیم به فینال مسابقات. من کاپیتان تیم خوزستان بودم و منصور پورحیدری کاپیتان تیم تهران بود. در فینال، اسد برازنده که داور مسابقه بود یک پنالتی گرفت. پورحیدری پنالتی را زد. ما هم زدیم شیشه‌های امجدیه را شکستیم که همه جا می‌گفتند اغتشاش در امجدیه. یک عده از فوتبالیست‌های خوزستانی محروم شدند. از جمله من، شاملی، لقمان وعلیرضا عزیزی. ما دیپلم گرفتیم و دانشگاه قبول شدیم. در اصفهان مسابقات قهرمانی ایران بود. تیم تاج اهواز من و رضا قفلساز را به عنوان بازیکن تقویتی برد در لیست خودش. ما در فینال خوردیم به پاس. آقای اسداللهی سرپرست باشگاه پاس بود. در همان مسابقه بازی من را پسندید و من را آورد تهران. سه سال در پاس بازی کردم. دو سال قهرمان شدیم و یک سال نایب قهرمان. بعد از آن می‌خواستند من را به زور نگه دارند.

*هافبک وسط بودید؟

بله. آن موقع یک هافبک وسط داشتیم، یک هافبک چپ و یک هافبک راست. علی پروین راست بازی می‌کرد و چپ هم یا جواد قراب بود، یا کارو حق‌وردیان یا علی جباری. آن موقع من تازه از شهرستان آمده بودم و کسی تحویلم نمی‌گرفت. اما اوفارل آمد و به بازی من اعتقاد داشت. ما سال 1970 در بازی‌های آسیایی تهران قهرمان شدیم. 1972 رفتیم المپیک مونیخ. 1974 هم باید می‌رفتیم جام جهانی اما بدشانسی آوردیم و نرفتیم. سال 1978 هم که رفتیم جام جهانی.

*ماجرای پاداش فیفا چه بود؟ همان پولی که برای شما فرستاده بودند اما به خودتان نرسید.

بعد از انقلاب، از فیفا یک مقدار پول فرستادند که بین بازیکنانی که با پیراهن تیم ملی ایران در جام جهانی حضور داشتند تقسیم شود. به هر نفرمان حدود 200 هزار تومان می‌رسید ولی آقای شاه‌حسینی که رئیس سازمان تربیت بدنی بود پول‌های ما را نداد. من آن زمان با 100 هزار تومان یک آپارتمان خریدم. گفت این پول برای کشاورزهاست! به جای این‌که حق ما را بدهد، آمد طرح 27 ساله‌ها را گذاشت. یک سری بودیم که خیلی معروف بودیم. ولی گفت آن‌هایی که 27 ساله‌اند دیگر نمی‌توانند فوتبال بازی کنند. بعد آمد یک طرح 29 ساله‌ها و پوشیدن شلوار بلند برای فوتبالیست‌ها را گذاشت.

*شما چند سال در پاس تهران بازی کردید. اینکه پاس یک تیم نظامی بود شما را اذیت نمی‌کرد؟

چرا. ولی اگر نگاه کنید می‌بینید من به تنهایی، پاس را از یک تیم نظامی تبدیل کردم به یک تیم شخصی. یعنی رضا قفل‌ساز را آوردم، مهدی دینورزاده را آوردم. اسماعیل نوربخش، حبیب شریفی و کمال خلیلیان را هم آوردم. تیم کم کم شد شخصی. حسی فرکی و فرامرز عزتی هم آمدند. کم کم همه این‌ها آمدند و کسی هم حاضر نبود برود در شهربانی کار کند. در همان روزها استقلال و پرسپولیس هم دنبال من بودند. رایکوف خیلی دنبال من بود. چون آن روزها در اوج بودم. در همان روزها با این‌که تنها 19 سال سن داشتم، من را مستقیم بردند جام جهانی کوچک در برزیل. اتفاقا ستاره آن مسابقات هم شدم. کلانی، ایرانپاک، کاشانی، بهزادی، مناجاتی و قلیچ‌خانی هم بودند. تیمسار مکری که رئیس فدراسیون بود، من را همراه با این نفرات برد به ریودوژانیرو. آن زمان پاری‌سن‌ژرمن پیشنهاد داده بود. ولی حشمت مهاجرانی به من گفت دارم می‌روم پرسپولیس. پسر شاه هم پرسپولیسی است. تو چه چیزی می‌خواهی که اینجا به تو نمی‌دهند؟ من طی 4 سال از پاس 40 هزار تومان گرفتم، 40 هزار تومان هم دادم تا رضایتم را دادند. تازه هیچ قراردادی هم نداشتیم. ما از جام جهانی که برگشتیم، پرسپولیس با من قرارداد یک میلیون تومانی بست که از همین پول 40 هزار تومان را به پاس دادم. خلاصه من رفتم پرسپولیس و با پرسپولیس قهرمان جام حذفی 1356 شدیم.

*پاسی‌ها از این‌که شما به پرسپولیس رفتید ناراحت نشدند؟

آن زمان به خاطر این‌که من از پاس به پرسپولیس رفته بودم، در بازی پاس و پرسپولیس آقای حسن حبیبی به محمود حقیقیان گفت می‌روی پای صادقی را می‌شکنی. چون اگر پایش نشکند ما نمی‌توانیم بازی را ببریم. این حرفی که می‌زنم به گواه خود محمود حقیقیان و به گواه علی پروین و محمد دادکان است.

*بعد از انقلاب، در سال‌های 59 تا 61 دیگر بازی نکردید؟

دیگر نگذاشتند بازی کنیم.

*کی دوباره به فوتبال برگشتید؟

بعد از این‌که دیدگاه‌ها به فوتبال عوض شد و باشگاه‌ها دوباره کارشان را شروع کردند، من و نصرالله عبداللهی آمدیم شاهین را راه انداختیم. ما برای شاهین هم بازی می‌کردیم، هم مربیگری. مجتبی محرمی و امیر قلعه‌نویی را با یک کتانی 6-7 هزار تومانی از نازی‌آباد آوردم.

*خیلی هم به پیراهن تیمتان تعصب داشتید. ولی الان این‌طوری نیست.

الان کسی برای پیراهن تیم‌ها ارزشی قائل نیست.

*الان همین‌طوری شده.

شما نباید بگویید همین‌طوری شده. نباید به جایی برسیم که این‌قدر راحت این حرف را بزنیم.

*یک زمانی بانک ملی بود و یک سری تیم‌هایی بودند که حضورشان باعث رونق فوتبال ایران می‌شد. بازیکن می‌ساختند. ولی الان کدام تیم بازیکن می‌سازد؟

آن موقع که این‌طوری بود تمام فوتبال ایران از خوزستان تغذیه می‌شدند. حشمت مهاجرانی یک بار بازیکنان خوزستانی تیم ملی را یک طرف گذاشت، بازیکنان غیر خوزستانی را یک طرف دیگر. ما 6 - 1 بردیمشان.

*فوتبال خوزستان چرا الان این‌طوری شده؟

شما جنگ و آوارگی را در نظر بگیر. بدبختی الانشان را در نظر بگیر. ما را در برزیل به نام ایرانی نمی‌شناختند. در جام جهانی کوچک که به برزیل رفته بودیم به ما می‌گفتند اویل من(oil man)، مرد نفتی. فکر می‌کردند ما در خانه‌هایمان نفری یک چاه نفت داریم.

*چرا در چند دوره جام تخت جمشید هیچ تیم خوزستانی قهرمان نشد؟

به خاطر این‌که می‌گفتند پول نمی‌دهیم. آن موقع تیم‌های نیرو و صنعت نفت آبادان را داشتیم. پول توی تهران بود و بازیکنان خوزستانی می‌آمدند تهران. به من گفتند بیا نیروی اهواز بازی کند. آن موقع پرسپولیس به من یک میلیون می‌داد ولی نیروی اهواز حتی حاضر نبود 100 هزار تومان به من بدهد. آن زمان مسابقات خود شهر اهواز مهیج‌تر از مسابقات لیگ کشوری بود.

*چرا از تجربیان امثال شما در فوتبال خوزستان استفاده نمی‌شود؟

چون الان یک فردی به نام دهکردی مدیرعامل فولاد شده. او تازه آمده و هنوز نتوانسته از پتانسیل خوزستان در فوتبال این استان استفاده کند. الان طوری شده که بازیکنان تهرانی که از کار افتاده‌اند تازه می‌روند اهواز بازی می‌کنند. من پیشنهاد دادم در آن مجتمع فولاد در اهواز که یک فضای بسیار بزرگی را بلا استفاده دارد، یک چمن مصنوعی بزنند، بعد 10 - 15 تا دوش بزنند و این زمین را تبدیل کنند به پایگاهی برای شناسایی بازیکنان مستعد. این‌طوری می‌توانی فوتبالیست دربیاوری. من امیر قلعه‌نویی و محرمی و محمدحسین ضیایی و شکورزاده و مصطفی اردستانی و محمد خاکپور را این‌طوری فوتبالیست کردم. خاکپور از نظر تاکتیکی هیچ چیزی بلد نبود. یعنی حتی شوت زدن هم بلد نبود. بلد نبود یک دریبل بزند.

*شما چرا مربیگری را ادامه ندادید؟

ما افتادیم در یک راهی که با فدراسیون درگیر شدیم. من ممنوع‌الورود به استادیوم بودم. حق نداشتم به استادیوم بروم.

*شما بعد از فوتبال رفتید دنبال زندگی‌تان. در آن سال‌ها چه اتفاقاتی افتاد؟ چه کار می‌کردید؟

با کار می‌گذشت. کار آزاد می‌کردم. نمی‌توانستم منتظر این بمانم که ببینم فوتبال دوباره کی می‌آید سراغم. رفتم زدم توی کارهایی مثل تولیدی. با نصرالله عبداللهی یک تولیدی لباس زدیم. همین امیر نهنگی پیش من کار می‌کرد. تولیدی را بستند، نصرالله عبداللهی رفت کارخانه یخ، نهنگی رفت تولیدی لباس خودش را زد و من هم از آن‌ها جدا شدم. رفتم توی کار آهن.

*آن زمانی که شما بازی می‌کردید ایران با تیم‌های مطرحی مسابقه تدارکاتی برگزار می‌کرد.

بله. آن زمان بایرن مونیخ قهرمان اروپا بود. آمد ایران و با تیم ملی بازی کرد. 6 - 3 بردیمشان. من سه تا گل زدم به سپ‌مایر. او جزو سه دروازه‌بان اول دنیا در 100 سال اخیر است. بکن باوئر و گرد مولر بازی می‌کرد. آن تیم‌ها می‌آمدند با ما بازی می‌کردند. برزیل می‌آمد بازی می‌کرد با ما. ولی الان تیم مالدیو هم نمی‌آید با ما بازی کند. ماداگاسکار هم نمی‌آید.

*شما در تورنمنت سانتیاگو برنابئو ستاره تیم ملی ایران بودید و حتی می‌گفتند چند تیم خارجی شما را می‌خواستند. از آن تورنمنت برایمان بگویید.

هشتادمین سال تولد سانتیاگو برنابئو بود. سانتیاگو برنابئو رئیس باشگاه رئال مادرید بود. از آن‌هایی بود که سیگار برگ به لب داشت و 20 تا محافظ کنارش راه می‌رفتند. یک تورنمنت به مناسبت هشتادمین سال تولد او برگزار کردند که ما هم دعوت شدیم. آن زمان طرفداران رئال مادرید عادت داشتند هر تیمی که در زمینشان خوب بازی می‌کرد برایش دستمال سفید تکان می‌دادند. آن سال مارادونا تازه گل کرده بود ولی به او بازی ندادند. ما در تورنمنت خوردیم به آرژانتین. آن‌قدر تیم ملی ایران خوب بازی کرد، همه استادیوم برای ما دستمال سفید تکان می‌دادند. من بیرون از محوطه یک تکل رفتم، ولی چون دوست داشتند آرژانتین بیاید فینال، پنالتی گرفتند. هرچه زدیم توی سرمان که این پنالتی نیست، قبول نکردند. پنالتی گل شد اما در نیمه دوم آن‌قدر ما خوب بازی کردیم که تمام ورزشگاه برایمان دستمال سفید تکان می‌دادند. زمینش خیلی خوب بود و بچه‌های ایران خیلی راحت دریبل می‌زدند. عادلخانی توپ را از بغل سانتر کرد، من هم با سر زدم توی گل. رفتم به داور گفتم آن گلی که آرژانتین زد گل نبود، این گل بود. یک بلایی سر آرژانتین آوردیم که دیگر شروع کردند به زدن ما. باورشان نمی‌شد تیمی که اصلا آن را نمی‌شناختند، بیاید و این‌طوری بازی کند.

*فیلم این بازی‌ها نیست؟

نخیر. متاسفانه تمام این فیلم‌ها سوزانده شده. یعنی ما الان فیلم از تختی و موحد و بازی‌های تیم ملی نداریم. از بازی‌های تیم ملی فقط همین سه تا بازی جام جهانی را داریم.

*در مورد جام جهانی یک اختلاف نظری هست در مورد بازی ایران و هلند، بین مرحوم ناصر حجازی و علی پروین و حشمت مهاجرانی. علی پروین می‌گوید قبل از این بازی من رفتم به ناصر حجازی گفتم تو که زبان انگلیسی را بلد هستی برو به کاپیتان هلند بگو ما عزاداریم، همان 3-0 را قبول کنند و بازی نکنیم! اما حشمت مهاجرانی این موضوع را قبول ندارد.

این شوخی بود. ما هلند را 4 سال قبلش در فینال با آلمان دیده بودیم. تیم آژاکسی بود که شده بود تیم ملی هلند. مثل الان بارسلونا که تیم ملی اسپانیا است. چهار سال قبلش آلمان در فینال جام جهانی با نامردی هلند را برده بود. ما آن‌ها را ندیده بودیم تا چهار سال بعد که به آن‌ها بازی داشتیم. یعنی نمی‌دانستیم چه بازیکنانی در هلند بازی می‌کنند و مربی‌اش کیست. نه فیلمی داشتیم که ببینیم. اصلا هیچی.

*مجلات هم اطلاعات نمی‌دادند؟

نداشتند. از کجا اطلاعات می‌آوردند؟ اینترنت نبود که.

*در زمان شما کدام بازیکن بهتر از همه بود؟

اگر بخواهیم یک بازیکنی را جدا از اخلاقش در نظر بگیریم، پرویز قلیچ‌خانی بازیکنی بود که هیچ وقت کسی مثل او نیامد. تکنیک خوبی داشت. هوش خوبی داشت. از نظر رهبری در تیم عالی کار می‌کرد.

*شما رابطه خوبی با او نداشتید؟

چرا. من وقتی از اهواز آمدم 6 ماه در خانه‌اش زندگی می‌کردم. البته آن اواخر دوران فوتبال بازی کردن قلیچ‌خانی، او چون سنش بالا رفته بود و مثل دوران اوجش نبود، کمی با من لج می‌کرد. چون آن موقع مثل الان نبود. سیستم تیم‌ها 4-3-3 بود. بنابراین یکی باید بیرون می‌ایستاد. مثل الان نبود که تیم ملی 4-2-3-1 بازی کند. ولی آن موقع‌ها واقعا فوتبال یک چیز دیگر بود. بازیکن از صبح تا بعد از ظهر می‌رفت کار می‌کرد، بعد از ظهر می‌رفت سر تمرین و با جان و دل تمرین می‌کرد. عباس کارگر وانت داشت. می‌خواست برود سر تمرین، نمی‌رسید. ساعت تمرین با ساعت کارش تداخل پیدا می‌کرد و به سختی می‌توانست به تمرین برود. مثل الان نبود که چند روز بروند داخل اردو.

*الان بازیکن تا ظهر می‌خوابد. وقتی می‌رود سر تمرین چشم‌هایش هنوز پف کرده!

همین فرق‌ها را کرده که فوتبال ما این‌قدر ضعیف شده دیگر.

*الان چند تا پسر دارید؟

دو تا.

آن‌ها فوتبالیست نشده‌اند؟

چرا. علی می‌خواهد فوتبالیست شود ولی جایی نیست که او را ببرم آنجا. زمین تمرین درست و حسابی نداریم. باشگاه پرسپولیس یک دفعه می‌گویند بیا درفشی‌فر، یک بار می‌گویند بیا کارگران. یک بار می‌گویند بیا اکباتان. من نمی‌توانم نوجوان 16 ساله را در این شهر رها کنم و بگویم هر روز برو یک جا تمرین کن. یعنی باشگاه پرسپولیس یک زمین تمرین ندارد که چهار تا رده سنی بروند آنجا تمرین کنند که از بین آن‌ها چهار تا بازیکن خوب پیدا شود. واقعا من که بازیکن تیم ملی بوده‌ام الان نمی‌توانم به یک جا اطمینان کنم و پسرم را بفرستم آنجا تمرین کند.

*در مورد انجمن پیشکسوتان پرسپولیس هم صحبت کنیم. فکر می‌کنید با تشکیل این انجمن اتفاق خاصی می‌افتد؟

من امیدوارم اتفاق خاصی بیفتد. متاسفانه خود ما پیشکسوتان به همدیگر احترام نمی‌گذاریم. من فکر می‌کنم خودمان هرچه بیشتر احترام بگذاریم به یکدیگر، حرمتمان در جامعه هم بیشتر می‌شود. ما نباید هیچ وقت همدیگر را تخریب کنیم یا بگوییم فلان فرد خوب است و فلانی بد است. الان در باشگاه پرسپولیس این‌طوری است که هر کسی توی آن کار می‌کند می‌گوید باشگاه پرسپولیس خوب است و هر کسی در آن کار نمی‌کند می‌گوید باشگاه پرسپولیس بد است. این کمیته‌ای که تشکیل شده می‌خواهد بگوید آقایانی که کار می‌کنید یا آقایانی که کار نمی‌کنید، اگر یک روزی از باشگاه پرسپولیس رانده شدید، یک جایی هست که بروید و عضو آن شوید. نمی‌خواهد جای کسی را بگیری. ما اصلا قرار نیست جای کسی را بگیریم یا به کسی بی‌احترامی کنیم یا زحمات کسی را نادیده بگیریم. آقای کاشانی الان دو سال است دارد پرسپولیس را قهرمان جام حذفی می‌کند. این مایه افتخار پرسپولیس است. آقای خوردبین بیش از 10 سال است سرپرست تیم است. این مایه افتخار ماست. آقای پروین را هم کسی نمی‌تواند بگوید چرا کمیته درست کرده‌ای. ما در مملکتمان یک قانونی داریم که طبق اصل 44 همه چیز باید خصوصی شود. خب اگر قرار باشد روزی پرسپولیس را خصوصی کنند، به کی باید برسد؟ آن کارخانه‌ای را که خصوصی می‌کنند به کی می‌دهند؟ می‌دهند به کسی که آنجا کار می‌کند و تخصصش را دارد. پرسپولیس هم باید به افرادی برسد که تخصص تیم‌داری دارند و در این فوتبال بوده‌اند.

*شما می‌گویید قرار نیست جای کسی را بگیرید. فکر می‌کنید علی پروین هم چنین نیتی دارد؟

ما نشستیم و با آقای پروین صحبت کردیم. گفت که ما تا حالا یک سری اشتباهاتی داشته‌ایم که الان دیگر نباید تکرارشان کنیم. الان با فکر آمده‌ایم و می‌خواهیم از حال پیشکسوتان پرسپولیس خبردار شویم.

*این خیلی کار خوبی است. ولی آقای پروین چرا پارسال که پسرش در پرسپولیس بود از این کارها نمی‌کرد؟

پارسال نزدیک بود علی پروین مربی تیم شود. اگر مربی می‌شد که دیگر نمی‌توانست به پیشکسوتان رسیدگی می‌کرد. باید تیم را اداره می‌کرد. حالا این اتفاق نیفتاد. ولی الان با زمان و حوصله بیشتری این کار را می‌کند. می‌گوییم اگر قرار است پرسپولیس را بدهند به کسی، بدهند به خودمان.

*الان خیلی از افرادی که پیشکسوت پرسپولیس هستند حاضر نشده‌اند وارد کمیته پیشکسوتان پرسپولیس شوند. دلیل این اتفاق چیست؟

این کمیته نوپاست. الان خیلی‌ها فکر می‌کنند این کمیته قرار است علیه باشگاه پرسپولیس فعالیت کند. هنوز به این باور نرسیده‌اند که قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد. من خودم به این نتیجه رسیده‌ام که علی پروین می‌خواهد یک کاری برای پیشکسوتان بکند. این کمیته برای این‌که کارهایش پیش برود، باید هم پول داشته باشد، هم مدیریت، هم قدرت. البته ما در حال حاضر همه این مشخصه‌ها را داریم. افرادی را داریم که این مشخصات را دارند. ولی به این جمع باید یک سری افراد مثل محمد دادکان اضافه شوند.

*مایلی‌کهن چطور؟ در این کمیته جا می‌گیرد؟

من فکر می‌کنم مایلی‌کهن در همه جا می‌تواند باشد. به شرط این‌که کمی مهربان‌تر فکر کند. نرود توی گذشته‌ها.

*البته حرف‌های مایلی‌کهن همیشه هم بد نیست. مثلا می‌گوید نمی‌تواند با تمامیت‌خواهی علی پروین کنار بیاید.

مگر چه چیزی بوده که پروین تمامیت آن را بخواهد؟ شما بگویید یک ساختمان بوده که همه آن را خواسته. مگر پروین از باشگاه پرسپولیس چه چیزی برده؟ محبوبیت؟ خب علی پروین محبوب بوده دیگر. دست خودش نبوده. مردم دوستش داشتند. تمامیت چه چیزی را خواسته؟ آمده به مردم گفته من را دوست داشته باشید؟ از کنار پرسپولیس، فلان ساختمان یا فلان استادیوم را به نامش کرده‌اند؟ نمی‌گویم پروین مبرا است از همه چیز. ممکن است یک سری اختلاف نظرها داشته باشد با مایلی‌کهن. ولی این‌ها را می‌شود درست کرد. به این شرط که نخواهیم در گذشته‌ها زندگی کنیم.

*حمید جاسمیان، همایون بهزادی و افرادی مثل این نفرات که در فوتبال به جایگاه واقعی خودشان نرسیده‌اند را که می‌بینید چه احساسی پیدا می‌کنید؟

همایون بهزادی از امجدیه تا مخبرالدوله روی شانه مردم بود. یادم نمی‌رود. شما فکر کنید که یک زمانی این‌ها چه بوده‌اند و الان چه جایگاهی دارند. آن‌ها فکر نمی‌کردند یک روزی این اتفاقات بیفتد. آن زمان زندگی این‌قدر بالا و پایین نداشت. این آقایان از افرادی بودند که زندگی با آن‌ها خوب تا نکرد. ما الان در این کمیته می‌خواهیم کاری کنیم که به این قبیل افراد کمک شود. جایگاه آن‌ها محترم است و نباید به این نفرات بی‌توجهی شود. ما این همه سال دست روی دست گذاشته‌ایم و هیچ کاری نکرده‌ایم. اما الان آمده‌ایم و این کار را شروع کرده‌ایم. بگذارید این کار را انجام بدهیم، بعد می‌شود تشخیص داد که آقای پروین واقعا می‌خواهد برای پیشکسوتان کاری کند یا نه. 6 ماه که کار کنیم مشخص می‌شود دیگر. درست است؟ پس بگذارید ما کارمان را بکنیم، 5-6 ماه جلو برویم بعد همه می‌فهمند این کمیته هدفش چیست.

43 43

کد خبر 173666

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 8
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۰۷:۲۳ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۶
    5 0
    از اون مو هاي بلند و نرمش ديگه خبري نيست.زماني جرج بست ايران بودند.
  • عدالت IR ۰۸:۱۳ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۶
    5 0
    من نوجوان بودم بازیهای محمد صادقی در پاس و تیم ملی یادمه یک بازی فکر کنم در کره شمالی یا جنوبی بود که صفر صفر شد محمد صادقی غوغا کرد حیف آن نسل .الان که بازیها را می بینم خیلی افسوس آن وقتها را می خورم باور کنید اگر فرضا آن تیم ملی را جلوی این تیم ملی بگذاریم حداقل 6 تا آن تیم می زند.
  • آرزو IR ۰۸:۲۲ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۶
    4 0
    گلی به مرام اقای قلیچ خانی
  • مجیدفردی MY ۰۸:۳۲ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۶
    6 0
    آقای محمدصادقی بازیکن خوبی بود وشوت های خوبی میزد یادش بخیر امید که تندرست باشی .
  • بدون نام IR ۰۸:۱۵ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۷
    4 0
    بهترین دفاع کناری تاریخ ایران بود.از چاپ این مصاحبه ممنون
  • ستایش IR ۰۹:۱۹ - ۱۳۹۰/۰۶/۲۷
    4 0
    دمت گرم خبرآنلاین ما را بردی به دهه 50 . چه لطفی داشت اونروزها فوتبال با حسن روشن - نظری - عادلخانی -غلامحسین مظلومی- نصرالله عبدالهی - پروین -اسکندریان -صادقی -قاسمپور و ناصرخان . براستی دیگه اون نفرات تکرار نشدنی هستند
  • خسرو IR ۱۲:۳۰ - ۱۳۹۰/۰۷/۰۱
    7 4
    بسیار خوش تیپ بود و بازیکن بسیار قلدور در زمین بازیهایش در تیم ملی فراموش نشدنی بود عجب دورانی داشتیم اون زمان خودش و قلیچ خانی وسط زمین را بیمه کرده بودند یاد قلیچ هم بخیر صادقی بازیکن تیم پاس بود ولی هیچ یادم نمیاد در تیم پرسپولیس هم بازی کرده باشد بگذارید به حساب پیری ولی هرجه افتخار داشت در تیم ملی و پاس بود
  • مهدی صادقی IR ۲۰:۱۴ - ۱۳۹۲/۰۴/۰۳
    4 1
    محمد صادقی عموی بنده است و دمش گرم

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین