در بهار امسال، همایشی با عنوان "کنگره ملی وکلای دادگستری" در اصفهان برگزار شد که صاحبنظران و اندیشمندان بزرگی در آن به ایراد سخن پرداختند. سخنان یکی از اساتید محترم و خاطرهای که از دوران تحصیل خود در کشور انگلستان بیان کرد، دستمایه نگارنده این سطور شد تا به بررسی یکی از خلاءهای موجود در عرصه فرهنگی وکالت دادگستری کشورمان بپردازد.
هنر و نقش (سازنده یا مخرب) آن نسبت به حرفه وکالت و ضرورت توجه بیشازپیش بدان، موضوع نوشتاری است که هماکنون پیش روی شما قرار دارد. نگارنده تلاش میکند درحد وسع خود، به تجزیه و تحلیل آن پرداخته، بررسی ابعاد بیشتر موضوع را به بیان و قلم صاحبنظران و پیشکسوتان حرفه وکالت واگذار نماید. آن استاد بزرگوار فرمودند: وقتی برای تحصیل به خارج رفته بودم، کاریکاتوری را در کتابفروشی لندن دیدم که نشان میداد، گاوی بود که فردی شاخ گاو را و فرد دیگری دم او را میکشید. روی این دو نفر نوشته شده بود، اصحاب دعوی و فردی هم ناظر بود، که روی آن نوشته بود قاضی. کسی هم بود که شیر گاو را میدوشید و روی آن نوشته بود، وکیل.
این تصور، امروز بین قضات هست که منافع اصلی دعوا را وکیل میبرد. باید این ذهنیت مرتفع شود. به جای پرداختن به مطالب حاشیهای و ذکر مطالبی که معضلات را حل نمیکند، باید این طرز تفکر اصلاح شود. ارائه این تصویر از جایگاه وکیل دادگستری در جریان دادرسی و نسبت آن با موقعیت وکلای امروز کشور ما، از جهات مختلف درخور تامل است.
الف - از جهت توجه به نقش عمیق و ماندگار هنر در تبیین فکر و اندیشه. گفتهاند؛ هیچ ایدهای، بدون برخورداری از یک پشتوانه هنری ماندگار نخواهد بود. بیان خاطره فوق، از جانب کسی که دهها سال پیش، نگاهی گذرا و اتفاقی بر پوستری در یک کتابفروشی داشته، و ترسیم ذهنی مکرر آن، بوضوح بر صدق این مدعا دلالت دارد.
اگر کسی میخواست جایگاه وکیل دادگستری در جامعه انگلیس را برای ایشان تشریح نماید، بایستی ساعتها وقت و عمر خود را صرف نوشتن کتاب و مقالات متعدد نموده و او را وادار به شنیدن سخنرانیهای بعضا طولانی و کسلکننده، مینمود. امری که؛ علاوه بر صرف حوصله فراوان و هزینه مادی و معنوی بسیار، بلحاظ فقدان جاذبه و تنوع، انگیزهای بسیار قوی را میطلبد، و اگر هم چنین مشقتی به جان خریده شود، ماندگاری آن با تمام جزئیات و دقت، در روح و فکر مخاطب، به مراتب کمتر از چند ثانیه مشاهده یک کاریکاتور خواهد بود.
تشریح زوایای پنهان و آشکار موضوعی که نیازمند نگارش چندین کتاب بوده، درقالب یک کاریکاتور ساده، و تنها در چند لحظه به مخاطب انتقال یافته، فکر و ذهن او را به تسخیر خود درآورده و در طول حیات و زندگی او، در ضمیر ناخودآگاهش رسوخ کرده، شخصیت فرد را شکل میدهد. این واقعیت از آن جهت درخور توجه است که اهمیت تاثیر هنر در تبیین فلسفه وجودی وکالت دادگستری و نهادینه ساختن آن، چنانکه بایسته است، از سوی مدیران و رهبران این صنف دریافت نشده و ظرفیتهای هنری موجود در کشورمان - ازقبیل فیلم، شعر، نقاشی، داستان و... برای تثبیت جایگاه وکالت دادگستری در اقامه حق و عدالت مغفول مانده است. اهمیت مضاعف این موضوع وقتی آشکارتر میشودکه بدانیم علیرغم گذشت بیش از یک قرن از ورود نهاد وکالت به کشور ایران، هنوز هم بسیاری از عامه مردم که نه، بلکه خواص (و حتی وکلای دادگستری) هم از فلسفه وجودی حرفه وکالت در جریان دادرسی بیاطلاعند و تصور غالب، آن است که وکیل دادگستری، کسی است که پول می گیرد تا از موکل خود، فارغ از برحق، یا باطل بودن، دفاع کند.
تاکنون هیچ فیلم، سریال، شعر، داستان، یا نقاشی و تابلویی تولید نشده که حاوی پاسخ به این سوال ابتدایی باشد که چرا یک وکیل دادگستری به خود اجازه می دهد؛ از فردی جنایتکار دفاع نماید؟ هنوز هم بسیاری از صاحب نظران و متولیان امور، نمیدانند که قیام و اقدام وکیل دادگستری در مقام دفاع از مجرم، حمایت از جرم ارتکابی نیست؛ بلکه دفاع او، منحصر به حمایت از حقوق انسانی مجرم است که از طرف شرع و قانون به رسمیت شناخته شده است..
این در حالی است که برخی از تولیدات سالهای اخیر در عرصه سینما و رسانه ملی، تصویری مخدوش از چهره وکیل عرضه کرده و درواقع افکارعمومی را به انحراف میبرند. با این تفاصیل؛ اگر ناآگاهی مردم - عوام و خواص جامعه - را ناشی از کوتاهی جامعه وکلا در معرفی نقش و جایگاه خود در عرصه دفاع از حق ندانیم، پس چه کسی را میتوان مسئول شناخت؟ چه کسی باید پاسخگوی قصور وکلا در بهرهبرداری از ظرفیتهای فرهنگی و هنری موجود در جامعه برای تنویر افکارعمومی باشد؟
ب - علیرغم بیان چندینباره خاطره فوق، از جانب این استاد بزرگوار، تاکنون هیچ تلاشی درجهت به چالش کشیدن آن، با توجه به واقعیتهای فرهنگی ایران، از درون یا بیرون از جامعه وکلا بعمل نیامده است. آنچه مسلم است، بیان کننده این خاطره نیز، بر مغایرت چنین تصویری از وکیل دادگستری با آموزههای فرهنگی - اعتقادی مردم ایران اذعان دارد. با این همه؛ نمیتوان این واقعیت را نادیده گرفت که بی تفاوت گذشتن از کنار آن، میتواند حمل بر پذیرش آن گشته، اثر مخرب فرهنگی خود را بر ذهن و روح برخی از کسانیکه در موقعیت مشابه قرار دارند - اعم از وکیل، موکل، قاضی و ... بگذارد. از اینرو؛ لازم است که با نگاهی نقادانه به تجزیه و تحلیل زمینه بروز و ظهور چنین دیدگاهی راجع به وکلا پرداخته، باتوجه به مختصات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی کشورمان، وجوه تمایز آن در کشور ایران با کشورهای غربی را مشخص نماییم.
از این دیدگاه باید پرسید که چه عواملی موجب شکلگیری چنین تصویری در ذهن نگارنده و ترسیم کننده آن گردیده؟ مدلول این تصویر چه نسبتی با واقعیتهای کنونی کشور ما دارد؟ برفرض انعکاس واقعیت جامعه انگلیس در این تصویر، آیا وکلای ایرانی هم از موقعیت مشابهی برخوردارند؟ میزان انطباق چنین وکیلی با آموزههای دینی و اعتقادی مردم ایران تا چه اندازه است؟ اینگونه مباحث و مسائلی از این قبیل، از جمله موضوعاتی است که باید با پرداختن به آنها، از ایجاد انحراف افکاعمومی نسبت به نقش و جایگاه وکیل دادگستری در جریان دادرسی جلوگیری نموده، علاوه بر دفاع از حیثیت فرهنگی صنف وکالت و جلوگیری از هجمه ناروا به اعتبار وکالت، زمینه غنای فکری و فرهنگی جامعه را نیز فراهم آورد.
نظر شما