به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، فرازهای این دعا عبارت است از: ۱- روزی عقل و هوش و بیداری ۲- پاکی از سفاهت و تزویر ۳- سهمی از هر نیکی
أَللّـهُمَّ ارْزُقْنی فیهِ الذِّهْنَ وَالتَّنْبیهَ وَباعِدْنی فیهِ مِنَ السَّـفاهَةِ وَالتَّـمْویهِ
وَاجْعَلْ لی نَصیباً مِنْ کُلِّ خَیْرٍ تُنْزِلُ فیهِ بِجُـودِکَ یـا أَجْـوَدَ الاَْجْـوَدینَ.
روزی عقل و هوش و بیداری
حق جو ئی با ذهنِ باز
سرمایه ای به گرانبهایی عقل نیست.
عقل و خرد، زینت انسان و سرمایه زندگی و بندگی است،
هوش و ذکاوت، چراغ راه است و وسیله نجات!
ذهنی که دور از آشفتگی ها، پریشانی ها و غبارهای جهل و خرافات است، آمادگی بهتر و بیشتر برای دریافت حقایق و پذیرش پند و حکمت دارد.
حافظه، نعمتی الهی است. هوش و ذکاوت و تیزرأیی و حضور ذهن و آمادگی اندیشه و خاطری جمع و تنبّه و بیداردلی و آگاهیِ دل و جان، همه و همه، از روزی های پروردگار است که هم شکری لازم و واجب دارد، و هم تکلیف انسان را سنگین می کند.
چگونه می توان دارای ذهن روشن و آگاهی مستمر بود؟
این روزی را خدا می دهد، امّا زمینه سازی لازم است.
ایمان، بصیرت می آورد، تقوا، روشن بینی می دهد، خداترسی، نورانیت دل و صفای باطن می بخشد.
اگر حدیث نبوی صلی الله علیه و آله چنین است که: «اِتَّقُوا فِراسَةَ المُؤمِنِ فَإنِّهُ یَنظُرُ بِنُورِاللّه ِ.»[۱] (از تیزهوشی و تیزبینی مؤمن پروا کنید، چرا که او با نور الهی می نگرد) در همین رابطه است.
«ذهن» و «تنبیه»، دو نعمت گرانقدر و پربرکت است که در این دعا از خدا می خواهیم. اگر این دو نباشد، دیگر کدام آینده نگری و روشن بینی و «خودآگاهی» و توجّه و بصیرت پیدا می شود که دستگیر انسان باشد؟
اگر از خداوند، این دو مشعل روشنگر و راهگشا را می طلبیم، باید از هرچه که خرد را تیره و جان را آلوده می کند و از هرچه غفلت آور است خود را دور بکشیم، تا چراغ ذهن و مشعل تنبّه، بتواند راه را بنمایاند.
وگرنه... «اِنارةُ العقلِ مَکسُوفٌ بِطَوعِ هَوی». هواپرستی، فروغ خرد را می پوشاند و خورشید عقل را در کسوف کلّی قرار می دهد...
پاکی از سفاهت و تزویر
دوری از «سفاهت» و «تمویه»، دومین خواسته روزه دار در این روز است.
سفیه، در مقابل حکیم و خردمند است و سفاهت، ضدّ حکمت و عقل!
«تمویه»، دروغ بافی و ظاهرسازی و تدلیس و فریب است. البته همین نیز، از سفاهت و جهالت سرچشمه و ریشه می گیرد.
در معنای سفاهت، گفته اند: نابخردی و کارهای غیرعقلایی داشتن و اندیشه ای نابهنجار و سخنی نسنجیده داشتن و گفتن. و معنای «تمویه» را، زراندود کردن، نقره اندود کردن، آراستن باطل به لباس حق، دروغ را راست جلوه دادن، تلبیس، نیرنگ و ترفند گفته اند.
آنکه عاقل است، جز درپی حق نیست و خردمند فرزانه، هرگز «گندم نمایی» و «جوفروشی» نمی کند و «نمودِ» خویش را برخلافِ «بود» خود نشان نمی دهد و اهل تظاهر و تصنّع و رنگ و نیرنگ و ریب و ریا نیست.
از امام مجتبی علیه السلام پرسیدند: «سفاهت» چیست؟ فرمود: دنبال پستی رفتن و با گمراهان دوستی کردن.[۲]
و در حدیث است که: سفاهت، سلاح نادانی و مَرکب شرّ و کلید دشنام است.
آری... در سفاهت، بی خردی نهفته است، ولی در تمویه، سوء استفاده از خرد، در مسیر گمراه ساختن مردم و آشفتن اذهان، دروغ و حیله و باطل گرایی است.
سفاهت، یا در رفتار و گفتار است، یا در اندیشه و عمل، یا در خرج و دخل و معاشرت و معاملات، یا در بی تدبیری نسبت به زندگی و آینده، یا اهل خواب و خیال و آرزوهای نابخردانه بودن است.
مؤمن عاقل، از خدا می طلبد که از این دو دام بدنام، دورش سازد و زندگی در سایه عقل و هوش و بصیرت، ارزانی اش کند.
سهمی از هر نیکی
مؤمن، در هرچه هم قناعت کند، در «طلب خیر»، آن هم از سرچشمه خیر و منبع فیض (اللّه ) قانع نیست و می خواهد که در هر خیری که خدا نازل می کند، بهره و نصیبی داشته باشد.
این خواسته، وسعت نظر و همت بلندِ «دعاخوان» را می رساند. وقتی طرف خواسته ما، خداوند است، که دریای جود و بخشش است، بزرگی او اقتضای آن را دارد که حاجت بزرگ نیز از او بطلبیم.
در زیر این آسمان، دستهای بسیاری به طلب، به درگاه خدا بلند است.
زیر سپهر، دستِ دعا موج می زند...(صائب)
و خیلی ها، به خواسته هایشان می رسند و با دعا، از آستان الهی، رحمت و خیر را فرود می آورند. شرکت در همه این خیر و برکت ها و سهم و بهره داشتن در همه این تفضّل ها کم چیزی نیست!
چه دعایی زیبا و پرباری!
راستی که «خواستن» را هم باید از اولیاء خدا آموخت.
خدایا... از هر خیری که در این روز نازل می کنی، مرا نیز بهره مند ساز!... آثار و برکات روزه، از خیرهای الهی به شمار می آید که باید خواست روزه ها چنین دستاوردهایی داشته باشد.
در حدیثی پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آثار فراوانی برای روزه برمی شمارد، همچون: کاسته شدن هوای نفس، حیات دل، پاکی اعضا، سپاس نعمت، نیکی به فقرا، تضرّع و خشوع، سبک شدن و آسانی حساب،...[۳]
خدا که کریم روزگاران است و فیّاض مطلق. او، «اجودُ الأجوَدین» است و فراتر از کرم و برتر از بخشش او، وجود ندارد. نه بخشش از خوان نعمتش و کان رحمتش می کاهد و نه آن ذات پاک، اهل دریغ و بخل و مضایقه است.
گر گدا کاهل بود، تقصیر صاحبخانه چیست؟...
ما نیاز مطلقیم و او غنای مطلق. یک ذرّه زعجز خویش ابراز کنیم. چندانکه خدا غنی است، ما محتاجیم. احتیاجمان را پیش سفره «جود» آن ذات جواد می نهیم و این امید را داریم که دست نیازمان را بی اجابت برنگرداند. ان شاء اللّه .
منابع:
[۱] ـ میزان الحکمه، حدیث ۱۵۷۷۶.
[۲] ـ بحارالأنوار، ج ۷۵، ص ۱۰۴.
[۳] ـ فالصّوم یُمیتُ هوی النفسِ و شَهوةَ الطَّبعِ و فیه حیاة القلبِ و طهارة الجوارحِ و عِمارَةُ الظّاهر و الباطنِ و الشکرُ عَلی النِعَمِ و الاحسانُ الی الفقراء و زیادة التَضرّعِ وَالخُشوعِ و البکاء...شهراللّه ، ص ۹۷.
2362
نظر شما