همانطور که می دانیم ربانی از شخصیت های برجسته و شناخته شده سیاسی و مذهبی در افغانستان و حتی از شخصیت های برجسته دنیای تشیع و تسنن بود. لذا همیشه در معرض تهدید طالبان بوده است و حتی در دوران ریاست جمهوری اش به خصوص از سال 1373 به بعد با طالبان درگیر بوده است. با توجه به اینکه ترور رهبران افغان یکی از تاکتیک های جنگی طالبان است، ایشان نیز یکی از اهدافی بود که مورد تعرض و تجاوزطالبان قرار داشت. حضور وی در کنفرانس بیداری اسلامی هیچ ارتباطی به ترور وی ندارد و ربانی قبلا نیز با جمهوری اسلامی ایران رابطه سازنده ای داشته است. البته به دلیل تعامل سازنده ای که بین ایران و ربانی بود، وی معمولا و متأسفانه از سوی برخی از جریان های متعصب، مذهبی و حتی قومی همواره در معرض انتقاد بوده است. اما در هر حال ربانی از اهدافی بود که از مدتها قبل در معرض تهدید و هدف طالبان برای ترور بوده است.
حتی موضع ربانی در خصوص پیمان استراتژیک میان افغانستان و آمریکا این بود که تصمیم گیری باید بر عهدۀ نمایندگان مردم است و او هیچگاه تصمیمی نمی گرفت که تأییدکنندۀ اشغال و سلطۀ آمریکا و یا هر نیروی خارجی دیگر در کشورش باشد. لذا به نظر نمی رسد که مسائلی از این دست عامل ترور باشد.
دو دلیل را می توان در ترور وی دخیل دانست: اول فارس زبان و تاجیک زبان بودن اوست و دوم میزان تأثیرگذاری وی در ساختار سیاسی و حکومتی افغانستان و به همین دلیل مورد خشم طالبان قرار داشت.
متأسفانه شورای صلحی که برهان الدین ربانی ریاست آن را بر عهده داشت، فی نفسه از مدتها قبل تحرکی از خود نشان نداده تا هم اکنون بعد از شهادت وی منتظر توقف در پروسه ای سازنده باشیم. قطعا تصمیم گیریهای جدیدی در رأس این نهاد اتخاذ خواهد شد و رهبر جدیدی جایگزین ربانی خواهد شد تا پروسۀ صلح را پیش ببرد.
نظر شما