*کیومرثی که رفت و مجیدی که ماند

یک وقت‌هایی ما آنچه می گوئیم نیستیم. چیزی و چیزهایی از خود نمایش می دهیم. بازی می کنیم. بازیگری که در فیلمی عاشق دلخستۀ محبوب شده یا قتل می کند بازی می کند فقط. چیزی را نمایش می دهد که دیگرانش دوست می دارند.

پشت پردۀ ما چیزهای دیگری می گذرد. چیزهایی که فقط خودمان می دانیم و بس. چنان استیم که بار سنگینی ستی سخت سنگینی می‌کند
گاه آنچه در ما می گذرد بر سر ما آوار می شود و زیر سنگینی اش فر می رویم و در می مانیم. لب می بندیم و هیچ نمی گوئیم. در خودمان محاصره می شویم. کسی را، هیچ کس را به درون خود راه نمی دهیم. خودمان می مانیم و خودمان و باری که آوار شده است. کی چنین آواری می ریزد و زیر آن می مانیم؟ معلوم نیست. برای خیلی ها هیچ وقت. برای اندکی شاید وقتی نامعین و ناگهان. وقتی که خودش هم نمی توانست گمان برد که ممکن است سر برسد و او را زیر خود دفن کند. جوری که نفس کشیدن هم برایش به ناممکنی دشوارتر از هرچیز بدل شود. آنقدر که هر نفسی که از او بر می آید چنان باشد که مخل حیات باشد و مزخرف ذات. و به آنجا برسد که ماندن، بیهوده ترین کار است و رفتن مایۀ خلاصی. جسارت مبارزه از دست می رود. شجاعت زندگی مضمحل می شود. زندگی فی نفسه یک مبارزه است و جسارت و شجاعت می طلبد. زندگی بی رنج از ناممکنات است. زندگی بی رنج اصلاً زندگی نیست. رنج است که معنابخش زندگی است.سر خم کردن برابر رنجهاست که هر معنایی را بی معنا می کند و هر بودنی را بی ثمر. پس می گوید بروم بهتر است. چمدانم را ببندم، خودم را در آن بگذارم و از دنیای خاک سفری بی برگشت را پی گیرم به جهانی که جهان دیگر است.
بر کیومرث پور احمد چه گذشته نمی دانم. اما هرچه بوده چنان بر او دشوار و سنگین بود که خودخواسته چمدانش را گرفت و خودش را در آن گذاشت و سفر بی بازگشت را پی گرفت. مردی که با وامی از هوشنگ مرادی کرمانی خالق شخصیت مجید در فیلم و بر صفحۀ تلویزیون شد. یک مجید با دنیایی امید و آرزو، تلاش، مبارزه، باختن و بردن، افتادن و برخاستن، گریه ها و خنده ها و.... . پوراحمد اما در ایامی چند، بی آنکه خواسته باشد،، چیزی می شود خلاف آنچه نمایاند و تصویر کرد. خلاف آن مجید. مردی که خود را بی امید، بی تلاش، خسته، باخته، افتاده و سرشار از اندوه یافت. مردی که ماندن را گذاشت و رفتن را برداشت.
ولی تصویری که از پوراحمد در من باقی است و آن را دوست دارم، تصویر مردی نیست که خود را در چمدان می گذارد؛ شمایل مجیدی است که ماندن را انتخاب کرده بود و کیومرث پروراند. پر از زندگی، سرشار از امید، آکنده از هوس های دور و دراز، مرد مبارزه برای زندگی. نامش را می گذارم مجید پوراحمد. مجیدی که خم نشد، هرچه سختی دید چشم و دل از زندگی برنداشت و ماند. راه رفت و از جاده زندگی بیرون نرفت.

* منتشر شده در کانال تلگرامی کامبیز نوروزی حقوق و جامعه

کد خبر 1751048

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 15
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • حمید کلباسی IR ۱۰:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
    71 6
    پدرم با تو چه گفتند که خاموشی شدی؟ چه شرابی به تو دادند که مدهوش شدی؟ تو که آتشکده مهر و محبت بودی . چه سبب گشت که خاکستر خاموش شدی؟ ناز می کرد به پیراهن نازک ، تن تو . پدرم بر تو چه بگذشت که کفن پوش شدی؟
    • IR ۱۱:۲۳ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
      17 3
      اینگونه اشعار تیتر آگهی های فوت می باشد .
    • من IR ۱۸:۳۶ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
      9 0
      این شعر استاد شهریار هست .
  • IR ۱۰:۵۳ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
    53 13
    باید جامعه شناسان و روانشناسان دلایل مرگ ایشان را بررسی کنند ، شرایط فعلی کشور آبستن تکرار این فجایع است ! باید نگران مردم بود ....
    • شلمچه IR ۱۸:۰۳ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
      7 32
      لطفاً شما نگران خودت باش
    • IR ۱۸:۲۴ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
      4 30
      شما نگران خودت و اون افکار پوسیده ارتجاعی‌ات باش نمیخواد دلت برا مردم بسوزه
  • IR ۱۱:۲۷ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
    20 38
    خدا بیامرزش مرد خوب و بی حاشیه ای بود اما امیدوارم که به روال قبل سلبریتی ها ما مردم و دولت رو مقصر مرگش جلوه ندن
  • IR ۱۱:۴۰ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
    48 3
    فقط افسوس ماند وحیف، از رفتن انسانی بزرگوار و بااحساس. روح بزرگش شاد.
  • IR ۱۴:۰۶ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
    28 3
    روحش درارامش
  • ناشناس IR ۱۴:۲۴ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
    36 17
    مطمئناً و مسلماً این حاکمیت و مسئولین نالایقش مقصر هستند و حتماً این فجایع در سال پیش رو تکرار خواهد شد.
  • علی IR ۱۴:۳۴ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
    17 7
    طلب مغفرت و آمرزش برای مرحوم کیومرث پوراحمد دارم. قصه های مجید خیلی جذاب، سرگرم کننده و آموزنده بود. اما به نظرم این گونه مرگ ها، تأسف بار است. خود کرده را تدبیر نیست. ناامیدی از روزگار بد حالتی است و خودکشی قتل یک انسان است چون انسان مالک خودش نیست که تصمیم آن بعهده خودش باشد، بلکه انسان مسئول اعمال خودش است. امیدواری راه و رسم انبیاء و اولیای الهی است .
  • IR ۱۴:۳۷ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
    22 2
    خدا بیامورزدش
  • IR ۱۴:۳۸ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
    15 3
    خدایش بیامرزد و با نیکان وصالحان محشورش فرماید هنرمندی ارزشمند بود و آثار زیبایی به جا گذاشت واین مهم است که مصداق انا لانعم منه الا خیرا باشیم روحش شاد
  • IR ۱۵:۵۵ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
    23 1
    روزگار تنگ نظر که چشم،دیدن انسانهای بزرگ را ندارد. او مرد رفتن نبود ،مرد ماندن بود. حتی حالا هم هست در قلب و در فکر و شخصیت همه ی کسانیکه او را می شناختنندش و کارهای زیبا و پر از ساختن او را دیده اند. هستم اگر میروم گر نروم نیستم. دنیا برایش خار و حقیر و کوچک بود. و رفت
  • حق بین CA ۱۷:۰۹ - ۱۴۰۲/۰۱/۱۷
    23 4
    افسردگی دربین بیشتر مردم و بخصوص سالمندان بسیار زیاد شده شرایط کشور شرایط مطلوبی نیست اگر دولت آمار خودکشی را اعلام کند میفهمیم که چه بلایی گفتار مردم شده

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین