۰ نفر
۲۰ مهر ۱۳۹۰ - ۱۲:۳۳

امسال بررسی تاثیر سیاستهای دولت در اقتصاد برندگان نوبل اقتصاد را مشخص کرد.

روز دوشنبه 10 اکتبر نوبل اقتصاد به دو آمریکایی به نام های توماس سارجنت از دانشگاه نیویورک و کریستوفر سیمز از از دانشگاه پرینستون برای تحقیقات ایشان درباره علل اتخاذ، هدف و تاثیرات سیاست های دولت بر اقتصاد ارائه شد. موضوعی مناقشه برانگیز برای سیاستگذاران اقتصادی در تمام دنیا در حال حاضر، دلمشغولی مهمی که تا حدود زیادی پس از بحران های مالی اخیر رو به تزاید بوده است.
شجره دانشگاهی این دو نفر شباهت های به یکدیگر دارد: هر دو از هاروارد در سال 1968 مدرک گرفته اند و هر دو در دانشگاه برکلی کالیفرنیا دوره ای را به مطالعه گذرانده اند. دکتر سارجنت لیسانس خود را از از برکلی و دکتر سیمز از هاروارد گرفته است. همچنین از روی تصادف این دو نفر هر دو 68 ساله اند و مشترکا ترم گذشته در مقطع تحصیلات تکمیلی اقتصاد کلان در دانشگاه پرینستون تدریس می کرده اند.
از سال 1970 دکتر سارجنت و دکتر سیمز به مطالعه چگونگی تاثیر یک سیاست جدید اقتصادی مانند قطع مالیات و یا افزایش نرخ بهره بر اقتصاد علاقه داشتند و در این رابطه به تحقیقات دامنه داری پرداختند. ولی اقتصاد دانان در دنیای واقعی از این تحقیقات برای اینکه واقعا وقتی سیاستی اجرا می شود چه رخ می دهد نتوانستند استفاده کنند. علاوه بر این، آن ها مطالعه ای در مورد تمام شرایط پیچیده ای که مصادف با اعمال سیاست جدید به طور همزمان اتفاق افتاده است نکرده بودند. دکتر سارجنت و دکتر سیمز به همین دلیل روشهای آماری برای سازماندهی داده های تاریخی را توسعه دادند و از این طریق تعریف بسیار بهتری از تعدادی از متغیرهای اقتصادی به دست آوردند.
این روش کاربردی و جدید آن ها استفاده های قابل توجهی برای اقتصاددانان و سیاستگذاران اقتصادی داشت. از جمله برای تحلیل و نشان دادن اثرات یک سیاست اقتصادی در گذشته و یا در پیش بینی وقایعی که سیاستگذاران حدس می زنند در آینده رخ خواهد داد. همچنین این روش کمک می کند به رمز گشایی از اینکه چگونه انتظارات مردم از رفتار دولت می تواند بر رفتار ایشان تاثیر گذار باشد.
مارک واتسن یکی از اساتید برجسته دانشگاه پرینستون اعتقاد دارد تحقیقات سارجنت و سیمز تحقیقی بنیادی و اثرگذار است. به اعتقاد وی تحقیقات این دو نفر چیزی را که شما می خواهید درباره تاثیر متغیرهای اقتصادی بر همدیگر بدانید مشخص می کند و برای پاسخ به دلیل و تاثیر این پرسش ها آن ها روش هایی را برای اندازه گیری دقیق و واقعی تاثیر متغیرهای اقتصادی بر یکدیگر بسط و توسعه دادند.
دکتر سیمز می گوید که روش وی برای کمک به کشورها در تصمیم گیری در ارتباط با رکود اقتصادی و بودجه تلف شده به دلیل بحران مالی مناسب است. وی می گوید: ((روشی که من استفاده کردم و سارجنت آن را توسعه داد کمک شایانی به ما برای پاسخ به تحقیقاتمان کرد ولی اگر به دنبال بسته سیاستی مشخصی از این تحقیق می باشید در اشتباه هستید زیرا اگر من پاسخ روشن و مشخصی داشتم تا کنون آن را در تمام دنیا منتشر کرده بودم.))
دکتر سیمز که رئیس انجمن اقتصاد آمریکاست در ابتدا به اتخاذ سیاست های کوتاه مدت و ناگهانی بر اقتصاد پرداخته است مانند شوک در سیاست های مالی دولت یا تغییر در نرخ بهره. مثلا، روش وی برای تعیین نرخ بهره در دو شکل کاربرد دارد، ابتدا اینکه بانک مرکزی تصمیم بگیرد به افزایش نرخ بهره متاثر از نرخ ارز و یا افزایش نرخ بهره ناشی از انتظار افزایش تورم در آینده مبادرت ورزد.
بر اساس آنچه که آکادمی سلطنتی علوم سوئد اعلام کرده است تحقیق وی که به اهدای جایزه نوبل منجر شد به یک روش سیستماتیک برای تشخیص رابطه بین شوک های غیر منتظره به اقتصاد، مانند تغییر در در قیمت نفت و یا تغییر در سیاست های مالی دولت مانند تغییر نرخ مالیات، و یا تغییرات در انتظارات انجامیده است.
روش او که اولین بار در سال 1970 بیان گردید، در دهه های بعدی تاثیر زیادی در میان اقتصاددانان در بسیاری از زمینه ها و گرایش های مختلف داشته است. تحقیات زیادی از روش وی در مطالعات خود استفاده کرده اند. به عنوان مثال نیوکنزین ها برای تئوری خود که مبین ورود اقتصاد به رکود به دلیل کمبود تقاضاست بهره زیادی از نتایج تحقیقات وی برده اند. تحقیق دکتر سیمز همچنین پایه بسیاری از مقالات برنانکه رئیس فدرال رزرو و بلانچارد، رئیس اقتصاددان صندوق بین المللی پول بوده است.
لکن دکتر سارجنت، تمرکز عمده خود را بر تغییرات ساختاری بلندمدت تر در اقتصاد مانند هدف گذاری نرخ تورم معطوف کرده بود. وی داده های تاریخی و سری زمانی را برای فهم بهتر این موضوع که چگونه تغییر در سیاست های دولت در طول زمان بر اقتصاد تاثیر می گذارد تحلیل و بررسی کرد. او همچنین یک روش آزمایشگاهی را برای تعیین اینکه چگونه سیاست های جدید ممکن است در اقتصاد تغییرات مشهود ایجاد نماید برگزید.
زمینه اصلی کار دکتر سارجنت تا حدی ترکیبی است. به عنوان مثال، او بخش های اخیر کارش را بر اساس تئوری انتظارات عقلایی بنا کرده است. (ایده ای که بیان می کند مردم انتخاب ها را بر اساس اینکه به طور منطقی بر اساس اطلاعات موجود با وقفه کمی انتظار دارند چه اتفاقی در آینده رخ دهد انجام می دهند) و سپس دهه ای را برای نقد و بررسی این موضوع مصروف نمود. به شکلی که یکی از دانشجویان وی در دوره دکترا اعتقاد دارد دکتر سارجنت انقلابی در علم اقتصاد خلق کرد و سپس انقلابی دیگر در برابر آن ترتیب داد. در حالیکه کمیته جایزه نوبل عمدتا دلیل اعطای جایزه به وی را مشارکت های دکتر سارجنت برای مدلسازی و روش شناسی، و همچنین تعداد زیاد مطالعات موثر تجربی برشمرده است. وی مقاطعی از تاریخ که در آن ها تورم های غیرعادی رخ داده را مطالعه کرده و در ادامه نشان داده است انتظارات جامعه از سیاست های پولی بانک مرکزی می تواند چه تاثیراتی بر تورم داشته باشد.
رابرت لوکاس اقتصاددان برجسته دانشگاه شیکاگو و برنده جایزه نوبل درباره سارجنت می گوید ، او به کشورهایی با تورم های نجومی مانند ماهانه 100درصد نگریسته، (مانند کشورهای اروپایی پس از جنگ جهانی). با این هدف که چگونه می توان با چنین تورم وحشتناکی بدون مواجهه با رکود اقتصادی مواجه شد؟ این یک ترکیب از تحلیل توام داده های تاریخی به همراه تئوری های اقتصادی است. بیشترین مناقشه در زمینه مطالعات وی مربوط به تحقیقی است که چگونگی ارتباط بین رفاه زیاد مردم در بسیاری از کشورهای اروپایی که منجر به نرخ بالای بیکاری می شود را بررسی می کند. جایزه نوبل سال 2011 به این دو نفر برای مطالعه ای که مستقل از یکدیگر انجام شده ولی در عین حال مکمل تحقیقات یکدیگر بوده اند اهدا شده است.

مترجم: مهدی محمود رباطی
منبع: نیویورک تایمز 11اکتبر 2011

/222/39

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 177915

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 2 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 4
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام CA ۱۷:۱۱ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۰
    0 2
    یعنی این تحقیقات واقعا ارزش نوبل اقتصاد داشته؟
  • رضا CA ۱۷:۱۴ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۰
    0 0
    جالب بود.
  • بدون نام MY ۲۳:۱۵ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۰
    4 0
    نام خاوری بعنوان آخرین حلقه از زنجیره اختلاس کنندگان از قلم افتاده چرا؟ البته با اجازه از ارباب حلقه ها
  • بدون نام IR ۱۸:۲۰ - ۱۳۹۰/۰۷/۲۱
    1 1
    درست نيست آقاي حسيني(وزير اقتصاد) در اين ليست نباشد.!!!!