بر همين اساس اهميت زيادي به تجهيز و توسعه قدرت نيروهاي مردمي و بسيجيان داوطلب نميداد. او به حضور جدي سپاه در جنگ نيز خوشبين نبود و از قدرت گرفتن سپاه در جنگ، راضي به نظر نميرسيد. او سپاه را نيروي جواني ميدانست كه فرصت زيادي لازم است تا به يك نيروي رزمي با قابليت جنگي، تبديل شود. شيوه مديريت بني صدر در جنگ، موجب عدم توسعة توان نظامي ايران شد.
اين نوع تفكر باعث شد تا وي نتواند ظرفيتهاي سپاه، ارتش و نيروهاي مردمي را به صورت مشترك جهت انجام عمليات عليه ارتش عراق بكارگيرد. براي مثال از زماني كه امام خميني(ره) خواستار شكست حصر آبادان شدند تا زماني كه بني صدر از فرماندهي كل قوا بر كنار شد حدود هفت ماه و نيم فرصت بود ولي اقدام موفقي جهت اجراي چنين تدبيري صورت نگرفت. بني صدر در زمان فرماندهي خود به دنبال يك پيروزي آَشکار در جنگ بود. اگر او يك پيروزي مشخص و مهم در برابر ارتش عراق به دست ميآورد، ميتوانست بر رقباي داخلي خود نيز چيره شود. بنابراين وي خيلي تلاش كرد كه بتواند حتي تپهاي كوچك را از دست ارتش عراق آزاد كند تا بواسطة آن، تبليغاتي را براي موفقيت خود در جنگ انجام دهد، اما نتوانست. او گاهي اوقات تلاش ميكرد تا از جنگ به منظور اهداف سياسي داخلي نيز استفاده نمايد و سعي نميكرد تا سياست داخلي را در خدمت اهداف جنگ قرار دهد.
بني صدر به دفعات در خط مقدم جبهه حضور مييافت و تلاش زيادي براي موفقيت و رسيدن به پيروزي داشت. وي بيشتر جلسات شوراي عالي دفاع را در خوزستان برگزار ميكرد و موجب ميشد تا ساير مسئولين هم به مناطق جنگي سري بزنند.
مشكل اصلي آن مقطع، بيشتر در ساختار فرماندهي و مديريت و تاكتيكها و روشهاي جنگي و نداشتن تجربه کافي در اوايل جنگ بود. تاكتيكها و توانائيهاي نظامي به كار گرفته شده در دوران بني صدر، قابليت و ظرفيت كافي را براي تغيير موازنه قوا به نفع ايران نداشت. او بر قواعد و معيارهاي جنگ، تكيه كافي نداشت و به تغيير شرايط و نبود ظرفيتهاي لازم براي اجراي عملياتهاي طرحريزي شده توجه وافي و کافي نداشت. طرز تفكر او باعث شد كه توانمنديهاي ارتش در نامناسبترين شكل عليه دشمن بكارگيري شود. تدابير عملياتي كه در آن دوران بكار ميرفت تكيه بر طرحريزيهاي ذهني و محاسبه نشده و استفاده از واحدهاي زرهي بدون تركيب مناسب آنها با نيروي پياده بود كه نتايج مطلوبي ببار نياورد و موجب شد تا بخشي از تجهيزات زرهي و جنگ افزارهاي ارتش به دست نيروهاي عراقي بيفتد. شيوه وي باعث شده بود تا قسمت اعظم و ظرفيت نامتناهي توانمنديهاي ملي در جنگ بلا استفاده مانده و ابتكارات مردم نتواند به راحتي در جنگ بكار رود. گرچه بني صدر با نيروهاي داوطلب مردمي كه با شهيد چمران كار ميكردند، مشكلي نداشت ولي در مجموع عدم سازگاري وي با سپاه پاسداران كار جنگ را مشكل كرده بود25.
2 ـ فرماندهي مشترک ارتش و سپاه
اين دوره که از 21 خرداد ماه 1360 آغاز و تا اواخر سال 1361 ادامه يافت از درخشانترين و موفقترين دورههاي دفاع مقدس به شمار ميآيد. گرچه اختلافات و تنشهاي سياسي در ايران ادامه داشت ولي با كنار گذاشته شدن بني صدر از فرماندهي كل قوا از سوي امام خميني(ره) و نيز رأي به عدم كفايت سياسي وي از سوي مجلس شوراي اسلامي، از اوايل تابستان سال 1360، انسجام بيشتري در جبهههاي جنگ ايران به وجود آمد و زمينه براي طرح ريزيهاي عملياتهاي بزرگ، جهت بيرون راندن ارتش متجاوز بعثي از خاك ايران فراهم شد. از اين پس يك دست شدن جريان سياسي حاكم بر كشور، موجب كاهش تنشها و افزايش انسجام در مديريت سياسي كشور نيز شد. با کنار گذاشته شدن بنيصدر و تعيين فرماندهان جديد براي نيروي زميني ارتش و فرماندهي کل سپاه، فضا براي همکاري و هماهنگي ارتش و سپاه بيشتر شد و قبل از انجام عمليات طريق القدس قرارگاه مشترک ارتش و سپاه به اسم کربلا راه اندازي شد. اين قرارگاه براي بيرون راندن ارتش متجاوز 12 طرح با نام کربلا تهيه کرد که به ترتيب به مورد اجرا گذاشته شد.
تهاجم اصلي ايران براي بيرون راندن ارتش متجاوز عراق پس از عزل بني صدر از فرماندهي كل قوا و در خوزستان آغاز شد. درست است كه براي مردم کشور، تمام سرزمين و خاک وطن، ارزش حياتي و معنوي يكساني دارد، اما تمام مناطق مرزي ايران براي دشمن ارزش سياسي ـ اقتصادي يكساني نداشت. استان خوزستان به دليل ارزش سياسي ـ اقتصادي خاص خود متفاوت از ديگر مناطق مرزي بود. مهمترين دليل اهميت خوزستان، وجود ذخاير نفت يعني منبع اصلي درآمد كشور در آن بود درحالي كه در ساير مناطق مرزي چنين درآمدي نصيب كل كشور نميشد. دومين علت اين بود كه عراق براي تسلط بر شمال خليج فارس به خوزستان چشم طمع دوخته بود. تسلط بر شمال خليج فارس، عراق را به يك قدرت بزرگ منطقهاي تبديل ميكرد يعني ميتوانست به راحتي كويت و كشورهاي ديگر را هم بگيرد، در حالي كه درمنطقه كرمانشاه يا ايلام چنين موقعيت ژئوپولتيكي براي ارتش عراق وجود نداشت.
اگر عراق، خوزستان را به اشغال خود در ميآورد مثل اين بود كه خليج فارس را هم گرفته است اما تصرف ايلام يا كرمانشاه اگرچه به تهران نزديكتر است اما در كل منطقة خاورميانه تأثير چنداني براي عراق نداشت. تصرف استان خوزستان تأثير داخلي، منطقهاي و بينالمللي زيادي داشت. هريك كيلومتر خاكي كه در آن سرزمين آزاد ميگرديد موجب ميشد ارتش عراق از دستيابي به اهداف خود عقبتر برود و ميزان تأثيرگذاري او در كل جنگ كمتر شود. يعني هر يك كيلومتر پيشروي در استان خوزستان سبب نزديكي بيشتر به پايان جنگ ميشد به طوري كه اگر اراضي اشغالي در خوزستان پس گرفته ميشد و بصره نيز تصرف يا کنترل ميگرديد، ارتش عراق از تمام مناطق اشغالي عقب نشيني ميكرد. اما اگر مناطق اشغالي غرب کشور باز پس گرفته ميشد، ارتش عراق حتي يك كيلومتر هم ازاستان خوزستان عقب نمينشست. بنابراين به علت تأثير انجام هرعمليات در استان خوزستان بر روند پايان جنگ و افزايش ميزان پيروزي و موفقيتهاي ايران، اين استان محور اصلي عمليات تهاجمي رزمندگان اسلام قرار گرفت. البته بنا، براين بود زماني كه انجام عمليات در خوزستان با مشكل مواجه ميشود، جنگ درمناطق غرب كشور ادامه يابد تا فرصتي جهت آماده شدن براي عمليات در جبهه جنوب پيدا شود.
بنابراين بطور كلي محور راهبرد عملياتي ايران در جبهه جنوب و استان خوزستان بود و از فضاي جبهه غرب به منظور پشتيباني از محور جبهه جنوب استفاده ميشد. در اين دوره چهار عمليات ثامن الائمه، طريق القدس، فتح المبين و بيت المقدس انجام شد و عمدة سرزمينهاي ايران آزاد گرديد.
3 ـ انتخاب آقايهاشمي رفسنجاني جهت هماهنگي بين ارتش و سپاه
با عبور قواي ايران از مرز و پس از عمليات رمضان، اختلاف نظر بين سپاه و ارتش به وجود آمد. اين اختلافات با ناكامي در عملياتهاي والفجر مقدماتي و والفجر 1 افزايش يافت. عمده اين اختلاف به نوع تفکر و نيز در نحوة اداره و فرماندهي يگانها در عمليات، باز ميگشت. ارتش و سپاه رويههاي متفاوتي در شيوه جنگيدن، داشتند و به سادگي با هم هماهنگ نميشدند. طبيعت و ماهيت و تاكتيكهاي جنگي اين دو سازمان با هم متفاوت بود. از آنجا که رئيسجمهور امکان حضور فعال درصحنه را نداشت، اين امر موجب شد تا امام خميني(ره) قبل از آغاز عمليات خيبر، طي حكمي در 30 بهمن 1362 حجت الاسلام آقايهاشمي رفسنجاني را به سمت فرماندهي دنباله عمليات والفجر نصب كردند و توفيق و پيروزي قواي اسلام بر كفر را از خداوند تعالي خواستار شدند26. مدتي قبل از آن در سال 1362 قرارگاه خاتم الانبياء به منظور هماهنگي بين ارتش و سپاه تشکيل شده بود.
از اين زمان به بعد ايشان هماهنگي و هدايت عملياتها را برعهده گرفتند. عمليات خيبر اولين عملياتي بود که با فرماندهي جديدي صورت گرفت و يك فرمانده خارج از حوزة نيروهاي مسلح، بالاي سر فرماندهان سپاه و ارتش قرار داشت. طرحريزي دو عمليات خيبر و بدر به منظور بدست گرفتن ابتکار عمل از سوي قواي ايران، در جبهههاي جنگ، پس از تشکيل قرارگاه خاتم الانبياء صورت گرفت. گرچه عبور رزمندگان اسلام از منطقه آبگرفتگي هورالهويزه و همچنين حمله از طريق باتلاقهاي مرزي ايران و عراق در استان خوزستان، دور جديدي از تهاجمات ايران عليه ارتش بعثي را طي دو سال، رقم زد، اما انجام اين دو عمليات نتوانست به تغيير چشمگير و مهمي در صحنة جنگ منتهي شود و نتيجة مهمي از تحول در تدبير نظامي حاصل نشد. زيرا قواي ايران نتوانستند مناطقي راکه تصرف کرده بودند نگه دارند و به همه اهداف خود دسترسي پيدا کنند و در نتيجه پيروزي بزرگ سرنوشتسازي را بدست آورند.
پاورقيها:
25. ديدگاه دريابان علي شمخاني در گفتگو با نگارنده
26. صحيفه امام، مجموعه آثار امام خميني(ره)، جلد 18، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني(ره)، 1378، ص، 355
منبع: روزنامه اطلاعات
نظر شما