جوهر، نقش و کارکرد دیپلماسی در پذیرش و تحقق واحدهای سیاسی مستقل است که بر اساس منافع مشترک مذاکره و گفتگو کنند.

بطور کلی دو رویه مشخص در تاریخ دیپلماسی میتوان دید. روش یونانی که شیفته مذاکره و جدال لفظی بودند در کنار موقعیت جغرافیائی و کوچکی دولت شهر های یونان در برابر دشمنان مشترک، توازن نسبی قوا و ذکاوت آنان در ارائه نظریات و عقاید جدید در تمامی زمینه ها باعث شده بود که روابط درونی خود را منسجم کنند تا از خطر تجاوز دول بزرگ در امان باشند. لذا بقای آنان به میزان کارآئی دیپلماسی بستگی داشت. اما در روش رومی چون کشور مستقل مفهومی نداشت بنابراین دیپلماسی نیز بی معنی بود. آنها بجای مذاکره خواسته های خویش را به طرف مقابل تحمیل میکردند. سرعت آنها در تصرف قلمرو دیگران باعث شده بود که آنها به قدرت نظامی بیش از دیپلماسی متکی باشند.
حتی در مصالحه خود نیز مواد عهدنامه را بر طرف مقابل دیکته میکردند و از زیر بار رفتن تعهدات خود نیز شانه خالی میکردند[1].
بنابراین سیر تطور و تاریخ دیپلماسی در غرب را میتوان به چند دوره متمایز تقسیم کرد که برای اختصار و سهولت در مقایسه میتوان مشخصات و مرحله تاریخی هر یک را در جدول زیر نشان داد[2].


مرحله
زمان تاریخی
ویژگی‌ها
تمدن‌های اولیه
عصر حجر
اعزام نماینده با حفظ مصونیت برای جلوگیری از جنگ و حفظ صلح- حفظ منافع طرفین در قراردادها و مبادلات اقتصادی
یونان
یونان باستان در قرن پنجم ق-م
حفظ بقا- دیپلماسی علنی- میثاقهای اشکار- اعزام نماینده احزاب مختلف برای مذاکره- تقدیم نتیجه مذاکرات به مجلس
روم
قرن اول و دوم ق-م
عدم اعتقاد به دولت مستقل دیگر- تحمیل خواسته به دیگران
بیزانس
قرن چهارم میلادی
مذاکره- خرج مبالغی برای ایجاد رابطه- تشریفات باشکوه- ایجاد تشکیلات روابط خارجی
قرون وسطی
قرن پنجم
رکود دیپلماسی اروپائی – توسعه و رشد دیپلماسی اسلامی- تجویزی و اخلاقی
دولت‌شهرهای ایتالیا ( ونیز)
قرن پانزدهم
رقابت داخلی– نگرانی از خطر تجاوز خارجی- گسترش روابط تجاری- روش بیزانسی- تاسیس سفارت و استقرار سفیر مقیم و دائم
سنتی
قرون هفده و هیجده
کنگره وستفالی- تحقق سیستم کشور- ملت – قدرت یافتن پادشاهان- سفرای تام الاختیار- مخفی شدن روابط دیپلماتیک- انسجام دستگاه دیپلماسی- ارتباط بین دولتهای مدرن
کلاسیک
قرن نوزدهم
رشد ملیتها و استقلال دولتها- نظم نوین کنسرت اروپا- نمایندگی دولتها توسط سفرا- تدوین روابط دیپلماتیک- کاهش جنگهای اروپا- محور شدن اروپا در روابط بین المللی
نوین
اوایل قرن بیستم
سایه جنگ اول جهانی – ورود آمریکا به صحنه بین الملل- انقلاب روسیه- جنگ دوم جهانی- افزایش بازیگران جهانی- شفاف سازی، فراگیری و نهاد گرائی
 
سازمان‌های بین‌المللی
اواسط قرن بیستم
چندجانبه‌گرائی- دیپلماسی جنگ سرد- سازمان‌های بین المللی تخصصی
عمومی
اواخر قرن بیستم
توسعه فن آوری ارتباطات- کاهش نقش دولتها و رشد سازمانهای غیر دولتی و منطقه ای

سیر تحول شکل و ماهیت نظام بین الملل، تغیر شکل جنگ سرد و نشانه رفتن ایران و انقلاب اسلامی بعنوان مدل رفتاری مردم مسلمان منطقه، یکجانبه گرائی آمریکا در حمله به عراق و افغانستان قتل حرف و حدیث دار بن لادن ، عقب نشینی احتمالی بدون نتیجه از این دو کشور که با اهداف غیر شفاف وارد آنها شده و در صدد دائمی کردن حضور خود به نوعی نرم است همه بیانگر وضعیت کلان کنونی منطقه و جهان است. سفر اوباما به انگلیس و سخنرانی و مصاحبه وی در اواخر ماه می سالجاری را میتوان سرلوحه دوران جدیدی در بیان اشکار سیاست جهانی و دیپلماسی آمریکائی نسبت به موضوعات مهم جهانی و از جمله تداوم رهبری آمریکا در جهان دانست. مهمترین نکاتی که میتوان از نطق وی استخراج نمود و جنبه راهبردی دارند عبارتند از: علیرغم ظهور با شتاب کشورهایی مثل چین، هند و برزیل ولی همچنان زمان رهبری آمریکا و اروپا است و باید ائتلاف کشورهای هم‌پیمان اروپایی و آمریکایی در جنگ جهانی دوم و جنگ سرد دوباره سازماندهی شود تا رهبری چالش‌های اقتصادی نوظهور را بعهده گیرد.رفتن فلسطینیان به سازمان ملل برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین به جای نشستن پای میز مذاکرات صلح با اسرائیل امری اشتباه است. تشکیل کشور فلسطین کاری است که سازمان ملل قادر به انجام آن نیست و تنها راه برای تحقق این امر توافق فلسطینیان و اسرائیلی‌ها بر سر تحقق صلحی عادلانه استجنگ در لیبی فرایندی تدریجی و آهسته دارد که طی آن نیروهای حکومت لیبی به تدریج تضعیف شود و چون به کارگیری نیروی زمینی در این جنگ ناممکن است، بنابراین عملیات‌های هوایی ذاتا با محدودیت‌هایی مواجه شده است. سیر تطور تئوریهای روابط بین الملل مقطع زمان کنونی را مرحله چند جانبه گرائی میداند ولی هیچیک از سه نکته مذکور که هر کدام خود نیاز به تجزیه و تحلیل جداگانه ائی دارد نه تنها دلالتی بر همه جانبه گرائی از سوی آمریکا ندارد بلکه بطور واضح این نکات بیانگر سیاستی مبنی بر تفوق جوئی و یکجانبه گرائی آمریکا است. نکته بارز نحوه تکذیب شکلگیری قدرتهای جدید و پایان دوران رهبری آمریکا است.
وی سعی دارد این قدرتهای جدید را اقتصادی معرفی کند و عمدا" قدرتهای دیگری که در شرف تکوین هستند و بیشتر جنبه صبغه سیاسی و به چالش کشیدن قدرت رهبری امریکا در جهان را دارند نادیده بگیرد. این روش به نوعی دیگر تبلیغ و جهت دهی به نحوه توسعه قدرت از طریق توسعه اقتصادی است. اگر چه نمیتوان قدرت اقتصادی در پیشرفت و توسعه یک کشور در سطح ملی ، منطقه ائی و جهانی نادیده گرفت ولی این نوع مخالفت و تبلیغ قدرتهای جدید بیانگر وجود و تاکید بر نوع خاصی ازنگرش به تحولات جهانی است که کوچکترین نقص آن عدم توجه به تحولات کنونی دنیای عرب و منطقه خاورمیانه است. منطقه ائی که مهمترین انگیزه انقلاب مردم عرب بعد از فساد حکام و مسائل اقتصادی سرکوب آمال و خواسته های آنان در قبال مسئله و مردم فلسطین از مهمترین انگیزههای روانی و ذهنی این خیزش عمومی است. نهی رجوع فلسطینیها به سازمان ملل و حمله به لیبی بدون مجوز کنگره آمریکا یکی از بارزترین اشتباهات اوباما در این سخنان است. آمریکا در سالهای اخیر بوضوح نشان داده است که تا جائی با این سازمان همراهی نشان میدهد که در جهت تحقق اهداف و سیاستهای این کشور باشد که به نوعی نفی چند جانبه گرائی است.   تاکید بر تشکیل و احیای ائتلاف آمریکا و اروپا نیز با تاکید بر جنگ دوم جهانی نیز از جمله همین اشتباهات اوباما است که نشان میدهد او با ما نیست! و به راه رومی میرود و بر طبل جنگ میکوبد.
[1] میرزا صالح، غلامحسین. مقدمه ائی بر تاریخ تئوری دیپلماسی. تهران: دانشگاه ملی ایران، 1356.
[2] آلادپوش، علی و توتونچیان، علیرضا . دیپلمات و دیپلماسی. تهران:موسسه چاپ و انتشارات وزارت امورخارجه، 1372.

24

کد خبر 180367

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار