آدم غصه دار می شود از این سمت و سویی که برخی بچه های تازه کار و تازه وارد، برای انقلاب عزیزمان درست کرده اند و معیار حق همیشه توی جیب آنهاست! اگر رقیب شان در دادگاه محکوم شود؛ تا ابد پرونده اش سیاه است اما اگر خودشان به همین دادگاه احضار شوند، نظام با چالش عدالت روبرو می شود و قوه قضائیه به فساد و رشوه و زدوبند و...متهم می شود! اعتراض البته حق همه است اما متر و معیار «قانون» و قوای نظام چرا دائم برای بعضی ها عوض می شود؟ اگر خودشان صبح تا شام از همه عالم و آدم بی جهت و با جهت «انتقاد» کنند و گاه در لابهلای آن ناسزا بدهند و بی اخلاقی کنند، ایرادی ندارد اما خدا نکند کسی از این جماعت «دو خط» انتقاد کند...خودزنی می کنند تا بازداشت شوند و بعد جوسازی می کنند تا ازاد شوند و بعد هم مظلوم نمایی و درشت نمایی خود و شاکی پرونده شان...انگار نه انگار که محکومیت در نظام جمهوری اسلامی یک بار منفی دارد و اصلا نمی تواند سند افتخار باشد جز برای آنها که قصد پناهندگی و مهاجرت و ...دارند. قبول دارید که روزگار غریبی است، نه؟
*
سفر 9روزه رهبری به کرمانشاه بازتاب رسانه ای خیلی خوبی _ آنچنان که شایسته همه متن و حواشی این سفر 9روزه بود _ نداشت چنانکه روزنامه کیهان نیز در انتقادی نرم از کم کاری تیم های حاشیه ای این سفر گلایه کرد. به هر حال هر قدر منزلت و جایگاه یک شخصیت و یا یک رویداد بالاتر میرود، توقع هم به همین میزان افزایش مییابد. کسی توقع ندارد اگر مدیر یک ادارهای در مراسمی شرکت کرد و دوربین عکاسی شارژ نداشت و عکسی از آن مراسم منتشر نشد، همه خود را مقصر بدانند و از مردم عذرخواهی کنند اما اگر رییسجمهور یا رهبری عزیز در یک رویداد خبری حاضر شد، خروجی آن در حد صفر بود، هیچ توجیهی قابل قبول نیست؛ همانطور که اگر برای مراسم آن مدیر اداره، یک خبرنگار آماتور یا یکی از اقوام روابط عمومی را برای تهیه خبر و عکس و گزارش انتخاب کنند زیاد کسی خرده نمیگیرد اما برای مثلا دیدار رهبری با خانواده شهداء توقع حضور بهترینهای هر رشته و حوزه رسانه ای وجود دارد؛ به نظرتان این توقع غیرمنطقی و زیادی است؟
از سوی دیگر «انتقاد» در یک نظام خواهان تعالی، نشانه سلامت و انتشار آن، به معنای اراده برای تحول و پیشرفت است؛ دلیل نمیشود که چون یک نهادی به نوعی بستگیهایی با مقام های ارشد نظام دارد؛ کسی از آن انتقاد نکند، اینطور باشد که کلا بازار انتقاد در کشور تخته میشود، چون میتوان برای هر فرد و هر نهادی با هزار واسطه یک بستگیهایی به این مقام ها پیدا کرد! ضمن اینکه انتقاد باعث میشود برخی دوستان همچنان با غرور کاذب از پشت میزشان به دیگران نگاه نکنند و کمی دست به کار شوند و کار یاد بگیرند! مصونیت بی مبنای برخی آقازده های فرهنگی در این کشور تنها و تنها به آن نهادی که در اختیار آنهاست ضربه نمی زند، به اعتبار نظام و انقلاب در نزد مردم ضربه می زند وقتی هیچ رسانه و روزنامه نگاری به صرف آقازاده بودن این مدیران، حق انتقاد نداشته باشد! برای تغییر یک تیتر که واقعیتی از یک گزارش مستند است، آسمان را به زمین می آورند چون فرزند فلان آقای نماینده یا بهمان خانم وزیر هستند...
یادمان باشد که قرار نیست با مصلحتاندیشی بیمورد، نوزادهای لوسی را تربیت و تحویل نسلهای بعدی بدهیم که حتی کسی جرات پیشنهاد دادن به آنها را هم نداشته باشد و صرفا به خاطر فرزند و داماد و عروس یک مقام مسئول بودن روی صندلی هایی نشسته اند که سالها برایشان بزرگ بوده و...آقایان و خانم هایی که اصولا دوست دارند با رسانه ها لابی کنند برای تعریف و تمجید از خود و یا انتشار رپورتاژ آگهیهای بیمزه سفارشی!
60
نظر شما