صرفنظر از اینکه مقصر بودهاند یا نه و این دست ملاحظات. پاسخ آنست که خیلی کم و در حد صفر . سؤال بعدی : در کشورهای دیگر مثلا هند ،ترکیه ، ژاپن ،برزیل ، انگلستان و غیره آمار چگونه است ؟ ظرف 33 سال گذشته چند تن از مقامات و مسئولین هندی، ترک، ژاپنی، برزیلی، انگلیسی و غیره در نتیجه قصور و خبط و خطایی که در حوزه کاریشان اتقاق افتاده استعفاء دادهاند؟ هیچکس آمار دقیق و درستی ندارد. در عین حال یک نکته مسلم است : قطعاً تعداد مثل ایران نزدیک به صفر نیست. قطعاً و برخلاف مقامات ایرانی تعدادی از آنان ظرف سه دهه گذشته به دلیل قصور و خبط و خطایی که در حوزه کاریشان اتفاق افتاده و یا خود مقصر بوده اند استعفاء داده اند .
بنابراین پرسش به این صورت در می آید که چرا در کشورهای دیگر هرزگاهی یکی از مسئولین و مقامات ارشدشان به دلیل خبط و خطایی که در حوزه کاری اشان اتفاق می افتد ،استعفا می دهند اما در ایران هیچ وقت ، هیچ مقامی به دلیل سوءمدیریت و یا خبط خطایی که در حوزه کاریاش صورت میگیرد استعفاء نمیدهد؟ یک دلیل میتوان این باشد که در مدیریت حکومتی ما اساساً هیچ وقت خبط و خطایی بی صورت نمیگیرد. بنابراین مسئولین ما علی القاعده نیازی به استعفا نداشته اند اما در کشورهای دیگر اینگونه نیست. در آن کشورها مسئولین عاری از خبط و خطا نیستند. و چون مرتکب خطا و لغزش میشوند پس لاجرم مجبور به استعفاء میشوند. اما مسئولین ما چون مرتکب خطا و لغزش نمیشوند و نشدهاند بنابراین موضوع استعفایشان هم بالطبع هیچ وقت پیش نیامده. اما آیا واقعاً این ادعا درست است و مسئولین ما مرتکب خبط و خطا نمیشوند و بنابراین ضرورت استعفاء آنان هم هیچ وقت پیش نیامده است ؟حاجت به گفتن نیست که حتی خود مسئولین ما هم این ادعا را قبول ندارند. واقعیت آنست که ضریب و یا آمار ارتکاب خطا و لغزش اگر میان مسئولین ما از دیگران بیشترنباشد یقیناً کمتر هم نیست.
در نظامهای دیگر به دلیل وجود یا ضرورت پاسخگویی و پاسخگو بودن مسئولین و وجود یک مکانیزم نظارتی نیرومندی بنام مجلس یا پارلمان که مسئولین در عالیترین ردهها موظف به پاسخگویی به آن هستند ، ضریب ارتکاب خطا یا احتمال ارتکاب خطا خیلی کمتر میشود. در حالیکه در جامعه ما اساسا نفس یا فلسفه پاسخگویی خیلی جدی نیست. آن مقداری هم که در قالب مجلس وجود دارد در عمل و بنا بر ملاحظات و مصلحت های سیاسی و حکومتی عملا به یک شوخی بیشتر شباهت پیدا کرده تا نهادی جدی که مسئولین ارشد کشور خود را در برابر آن موظف به پاسخگو بودن و حساب پس دادن بدانند. حسب نص صریح قانون اساسی دولت در برابر مجلس بایستی پاسخگو باشد. اما همین دولت آقای احمدی نژاد علیرغم همه بی انظباطی ها و سوء مدیریت های که در طی این 6 سال گذشته داشته چند بار خودش یا وزرایش به مجلس احضار شدند و در قبال عملکرد وزارتخانه متبوعشان «سین» «جیم» شدند؟ ایضا مسئولین ارشد قوه قضائیه، مسئولین نظامی، انتظامی و سایر ارکان قدرت به کدام نهاد و قدرت مجبور شدند که حساب و کتاب پس بدهند؟ کدام نهاد اساسا بر کار آنان نظارت دارد ؟ در خصوص دولت حداکثر آن بوده که اول هفته گفته شده که نمایندگان امضاء جمع کردهاند برای سؤال از این وزیر یا آن وزیر و آخر هفته هم گفته شده که عدهای امضاء هایشان را پس گرفتهاند و موضوع منتفی شده. یا گفته شده که فعلا «مصلحت» نیست که از وزیر یا رئیسجمهور در صحن علنی مجلس سؤال شود. به عبارت دیگر یک دلیل مهم اینکه چرا مسئولین ما استعفاء نمیدهند؟ آن است که در نظام مدیریتی کلان ما اساساً حسابرسی و پاسخگویی وجود ندارد. نظام مدیریتی کلان کشور هر کاری که بکند درست است و هر کاری را هم که نکند باز هم درست است.
. دلیل دوم مسئولیت ناپذیر بودن مسئولین ما آنست که آنان اساساً خود را عقل کل میدانند. هر فکر، هر سیاست، هر اندیشه، هر تدبیر ،هر تصمیم و هر تصور و خیال آنان حقیقت مطلق و و مطلق حقیقت است. چگونه میتوان تصور کرد که مسئولین ما اشتباه بکنند، فکرشان غلط باشد، چیزی را ندانند یا ضعف و اشکالی در کارشان، در فکرشان، در عملکردشان، در تفکرشان و در تصمیماتشان باشد؟ آیا محض نمونه حتی یک بار شده مسئولین ما بگویند که چیزی را نمیدانند؟ مطمئن نیستند؟ شک دارند؟ آیا یک بار شده که مسئولین ما بگویند که این موضوع یا این مسئله را دانشگاهی های ما، علما و صاحبنظران ما بایستی مورد کنکاش، مطالعه و بررسی قرار دهند؟ برعکس همواره خاطرنشان کردهاند که ضعف دانشگاهیان کجا بوده و چگونه دانشگاهیان بایستی خود و دانشگاه را اصلاح نمایند. چگونه میتوان از چنین مجموعهای انتظار داشت. که اذعان نماید اشتباهی و خبط و خطایی در زیرمجموعهاش اتفاق افتاده و او هم با پذیرش آن خطا وپذیرش مسئولیت آن مجموعه استعفاء دهد؟ نخستوزیر انگلستان هر هفته سهشنبهها در مجلس انگلستان حضور مییابد و به پرسشهای نمایندگان در جلسه علنی پاسخ میدهد. سارکوزی در برابر مجلس فرانسه ،اوباما و نخستوزیر هند در برابر کنگره و ایضاً سایرین در برابر پارلمانهایشان پاسخگو هستند. نفس اینکه میبایستی در برابر مجلسهایشان پاسخگو باشند به معنای آن است که لزوماً در کارهایشان، تصمیماتشان و سیاستهایشان خیلی هم ممکن است درست عمل نکرده باشند. اما همانطور که گفتیم در نظام ما اساساً پاسخگویی جدی و واقعی معنی ندارد. مسئولینی که عقل کل هستند چگونه ممکن است اشتباه کنند و چگونه میتوان انتظار استعفاء و پذیرش ناتوانی از آنان داشت؟
و بالاخره میبایستی به مطبوعات و رسانه های جمعی اشاره داشت. مسئولین و دولتمردان در جوامع توسعه یافته از مطبوعات و رسانه های جمعی اشان واقعا حساب می برند. اما در ایران مطبوعات دولتی که بجز صدقنا گفتن و تعریف و تمجید از اصحاب قدرت کار دیگری بلد نیستند. رادیو وتلویزیون هم که شش دانگ در خدمت دولت است. در جوامع دیگر ، مصاحبه گران رئیس جمهور یا سایر مقامات ارشد دیگر را پشت صفحه تلویزیون به زانو در می اورند ، در ایران خودمان مصاحبه کننده با رئیس جمهور فقط مجاز است لبخند بزند و سرش را تا یک زاویه مشخصی به علامت تایید سخنان وی بیشتر پایین و بالا نبرد. ختم کلام آنکه وقتی پاسخگویی در نظامی وجود نداشته باشد، و افزون بر آن مسسئولین و مقامات ان خود را عقل کل بدانند و مطبوعات و رسانه های جمعی آن صرفا مبلغ و مجیز گوی قدرت باشند ، خیلی نبایستی از مسئولین و دولتمردان آن انتظار داشت که اولا بپذیرند خود یا زیر مجمو عه شان ممکن است مرتکب خطایی شده باشند ، ثانیا آنکه بواسطه ارتکاب آن خطا استعفاء هم بدهند. اساسا در چنین مجموعه ای چیزی به اسم فرهنگ استعفاء خیلی نمی تواند موضوعیت داشته باشد.
*استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران
/214
منبع نسیم بیداری
نظر شما