«نگهبان شب» در رقابت با «ملاقات خصوصی» و «شهرک» توانست نماینده ایران در اسکار شود و فقط باید منتظر ماند و دید این فیلم به جمع نامزدهای نهایی اسکار راه خواهد یافت یا نه.
توجه ویژه به داستانگویی
تجربه قبلی حضور فیلمهای ایرانی در اسکار نشان میدهد، هیئت انتخاب اسکار، علاقه زیادی به فیلمهای داستانگو با روایتهایی انسانی دارد. داشتن درامی پرکشش و مهیج و برخورداری فیلمنامه از لایههای مختلف و پرپیچ و خم در داستان، عامل مهمی جهت پذیرفته شدن فیلم برای اسکار است.
بعضی جشنوارههای سینمایی مطرح توجه زیادی به قالب و فرم هنری فیلم دارند اما در اسکار، داوران خیلی درگیر فرمهای هنری نمیشوند و داستانگویی بدون لکنت و پرداختن به سوژههای جذاب و جالب توجه برایشان از اهمیت زیادی برخوردار است.
تجربههای سالیان گذشته نشان داده، هرگاه فیلمهایی با این ویژگی به اسکار معرفی شدهاند، توانستهاند جزو نامزدهای نهایی شوند و حتی جایزه اسکار را هم ببرند. «جدایی نادر از سیمین» و «فروشنده» با درام مهیج و داستانشان توانستند هیئت انتخاب و داوران اسکار را جهت دیده شدن اقناع کنند.
حتی فیلم «بچههای آسمان» نیز با آن داستانِ ساده، روان و انسانی خودش توانست چشم داوران را بگیرد و به جمع فیلمهای نهایی راه پیدا کند و اگر رقیب قدری مثل «زندگی زیباست» روبرتو بنینی را نداشت، میتوانست به جایزه اسکار برسد.
نگهبان شب یا ملاقات خصوصی؟
حالا با این مقدمه بهتر میتوان متوجه شد که آیا «نگهبان شب» انتخاب درستی جهت ارسال به اسکار بوده یا نه.
با پیش فرضهای گفته شده باید گفت «نگهبان شب» شانس زیادی جهت راه پیدا کردن به جمع نهایی فیلمهای غیرانگلیسیزبان اسکار ندارد.
«نگهبان شب» علاوه بر اینکه فیلمی معمولی و متوسط در سینمای ایران است، در کارنامه کاری میرکریمی نیز از فیلمهایی مثل «یه حبه قند» و «خیلی دور خیلی نزدیک» عقبتر میایستد.
«نگهبان شب» عنصر شگفتانگیز و هیجانآوری در درونش ندارد که بتوان با اتکا به موفقیتش امیدوار بود. فیلمنامه و کارگردانی و بازیها در نهایت معمولی بودن اتفاق میافتند و اجازه خلق یک شگفتی یا تماشای اثری بینظیر را نمیدهند.
حتی در سالهای پیش، فیلمهایی که در فرم و محتوا از «نگهبان شب» بهتر بودهاند، باز هم نتوانستهاند در جمع نهایی فیلمهای غیرانگلیسی زبان راه پیدا کنند و همین نشان میدهد هیئت انتخاب و داوران چقدر در انتخاب آثار سختگیر هستند.
با توجه به این حساسیتها، انتخاب «ملاقات خصوصی» منطقیتر به نظر میرسید. فیلم امید شمس، داستان جذاب با ایدهای نو برای روایت دارد و کارگردانیاش نیز، قابلقبول و چشمنواز است.
استقبال فوقالعاده تماشاگران ایرانی از این فیلم، نشان میدهد «ملاقات خصوصی» در جذب تماشاگر عام و خاص موفق عمل کرده و بسیاری از منتقدان، توانایی فیلمساز در ساختن اثری پرکشش را ستودهاند.
با اینکه هر دو فیلم در داستانشان نگاهی انسانی به مقولههایی مثل عشق، دوست داشتن و سختیهای زندگی دارند ولی جنس روایت و کنش و واکنشهای شخصیتها در طول فیلم در «ملاقات خصوصی» ملموستر، زندهتر و جذابتر است.
به نظر میرسد اعضای کمیته انتخاب نماینده سینمای ایران به آکادمی اسکار با ملاحظهگری و در نظر گرفتن جایگاه میرکریمی در سینمای ایران به این انتخاب رسیدهاند و اگر امید شمس، کارگردان فیلم اولی نبود و مثل میرکریمی از جایگاه خوبی نزد دیگر سینماگران برخوردار بود، شاید فیلم او امروز برای اسکار فرستاده میشد.
میرکریمی در سالهای گذشته، شانسش را جهت ارسال فیلمش به اسکار امتحان کرده و نتیجه دلخواه را نگرفته است. حداقل کاش امسال فرصت به کارگردانهای جوان داده میشد تا آنها با استفاده از جسارت و استعدادشان در فیلمسازی در سطح جهانی بهتر دیده شوند.
23302
نظر شما