فرهاد خرمی: خصوصیسازیای که این روزها در حال انجام است، نه تنها مغایر با سیاستهای کلی اصل 44 است، که شیوه جدیدی است که در کمتر کشوری دیده میشود.
آنچه از آن به عنوان بزرگترین واگذاری تاریخ بورس ایران یاد میشود و ارزش آن کمتر از 8 میلیارد دلار بوده است واگذاری یک شرکت نیست، بلکه دو شرکت با هم واگذار شدهاند.
خروج ناگهانی شرکت تعاونی پیشگامان کویریزد از این معامله به دلایل امنیتی و عدم اهلیت در حالی انجام شد که برخی معتقدند که این شرکت و شرکت بعدی چندان شرکت های نام آشنایی در صنعت مخابرات نیستند.
واگذاری شرکت مخابرات به یک شرکت شبههدولتی یا به تعبیر دقیقتر یک شرکت نیمهدولتی، خصوصیسازی نام نمیگیرد، چه آنکه در اصطلاح این خصوصیسازی نیست بلکه «جیب به جیب» شدن است، چرا که 50 درصد به علاوه یک سهام در دست دولت است و نمیتوان نام خصوصیسازی را برای آن اتلاق کرد.
پیش از این مخابرات یک شرکت انحصاری دولتی بوده است و خصوصیسازی واقعی بر این مبناست که باید در حال حاضر مالکیت و مدیریت خصوصی شود اما سؤال این است که آیا این اتفاق افتاده است یا خیر؟
خصوصیسازی واقعی آن است که ثروت را توزیع کند و توزیع ثروت نمیتواند در یک شرکت که وابستگیهای دولتی دارد انجام شود، در حالی که در حال حاضر شرکت مخابرات تبدیل شده است به یک شرکت دولتی انحصاری.
در تعریف اقتصادی بخش خصوصی، دولتی و عمومی لحاظ شده است، بنابراین شرکتهای سرمایهگذاری مانند شرکتهایی که در این معامله نام آنها آمد، که از بازیگردانهای اصلی بازار سرمایه هستند جزو بخش خصوصی محسوب نمیشوند و در واقع شبههدولتی هستند لذا این شرکتها به واسطه داشتن تمکن مالی وارد خصوصیسازیها شده و با تملک سهام مدیریت این شرکتها، مانع ورود بخش خصوصی واقعی میشوند. تا به حال برای سرمایهگذاران مشخص نشده که آیا مدیریت شبههدولتیها در شرکتهای واگذار شده کارا بوده یا خیر.
اگر مدیران دولتی در شرکتهای واگذار شده بتوانند بازدهی مناسبی در شرکت ایجاد کنند، باید بر مطرح شدن بحث خصوصیسازی ایراد وارد کرد، چرا که اگر مدیران دولتی از توانایی بالایی برخوردارند، چرا بحث خصوصیسازی برای انتقال مدیریت به بخش خصوصی مطرح شد؟
در جریان واگذاریها بهتر است مدیران دولتی جای خود را به بخش خصوصی متخصص واگذار کنند. به اعتقاد وی در صورتی که در این واگذاری، سازمان خصوصیسازی از بخش خصوصی متخصص حمایت کند میتوانیم ادعا کنیم خصوصیسازی در مسیر درست حرکت کرده است.
بلوک مدیریتی مخابرات باید به بخش واقعی خصوصی انتقال یابد، بنابراین اگر با رقابتی شدن محیط در جریان این واگذاری دولت تغییر شکل دهد و وارد این رقابت شود، در واقع فرآیند این واگذاری از این جیب به آن جیب کردن است.
در نهایت باید گفت که اگر این روند ادامه پیدا کند خصوصیسازی در ایران زیر سؤال میرود و عدم توزیع ثروت بین اشخاص حقیقی سبب خواهد شد تا رویکرد به خصوصیسازی در ایران خواسته یا ناخواسته تغییر کند.
عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی
نظر شما