روزنامه خراسان نوشت:

اول ماه جاری شهروندانی که در حال عبور از پل اندیشه مشهد بودند، مردی را دیدند که از داخل یک خودرو ریو نقره ای رنگ پیاده شد و در حالی که پیکر خون آلود مرد دیگری داخل خودرو بود، آن را در سراشیبی پل اندیشه به سمت بولوار امامت رها کرد. خودرو ریو پس از طی مسافت کوتاهی به جدول حاشیه پل برخورد کرد و متوقف شد. در همین حال مرد 60 ساله ای که از خودرو پیاده شده بود و شیئی شبیه قمه در دست داشت، به سمت یک خودرو عبوری پژو405 رفت و با تهدید راننده سوار آن شد اما به دلیل ترافیک سنگینی که در پی این حادثه به وجود آمده بود، راننده پژو نتوانست حرکت کند. مرد 60 ساله که دچار وحشت شده بود و هر لحظه احتمال می داد توسط شهروندان دستگیر شود، ناگهان از خودرو بیرون پرید و با پای پیاده به سمت بیابان های اطراف حرکت کرد و در تاریکی شب گم شد.
رانندگان عبوری با مشاهده این وضعیت با مرکز فوریت های پلیسی 110 تماس گرفتند و دقایقی بعد ماموران کلانتری سجاد برای بررسی موضوع به محل اعلام شده عزیمت کردند. آنان با مشاهده جسد خون آلود مردی که با وارد آمدن ضرباتی به سرش کشته شده بود، مراتب را به قاضی اسماعیل شاکر، قاضی ویژه قتل عمد اطلاع دادند.
افرادی که متهم به قتل را دیده بودند، مشخصات ظاهری او را در اختیار پلیس گذاشتند و بدین ترتیب بررسی آثار باقی مانده در محل، با اثربرداری از خون های ریخته شده داخل خودرو ادامه یافت. در این لحظه چند برگ کاه که به لباس های مقتول چسبیده بود، توجه مقام قضایی و ماموران انتظامی را جلب کرد و این احتمال قوت گرفت که مرد 54 ساله در مکانی که کاه وجود داشته مورد ضرب و جرح قرار گرفته است و عامل جنایت قصد داشته تا جسد را به مکان دیگری منتقل کند. همچنین در بررسی های بیشتر یک برگ قولنامه خرید و فروش خودرو نیز از جیب مقتول کشف شد.
ماموران کلانتری سجاد مشهد که از همان دقایق اولیه کشف جسد و با راهنمایی های مستقیم مقام قضایی، این پرونده جنایی را پی گیری می کردند موفق شدند با استفاده از شیوه های اطلاعاتی فردی را که نام او در قولنامه وجود داشت، شناسایی کنند. وقتی ماموران کلانتری او را به دایره تجسس احضار کردند، وی خودرو ریو را شناسایی کرد و گفت: خودرو متعلق به یکی از دوستانم است که در منطقه آزادشهر سکونت دارد. عقربه های ساعت 3 بامداد را نشان می داد که ماموران به آزادشهر رفتند و ماجرا را به شیوه ای که اعضای خانواده دچار وحشت نشوند به آنان اطلاع دادند. ساعاتی بعد داماد این خانواده، جسد را در پزشکی قانونی شناسایی کرد و گفت: «این جسد پدرزنم است».
با مشخص شدن هویت مقتول، عملیات ماموران تجسس با دستورات سرهنگ اکبری (رئیس کلانتری سجاد) برای دستگیری عامل جنایت ادامه یافت، این در حالی بود که قاضی شاکر ضمن نظارت مستقیم بر عملیات ماموران انتظامی، دستورات ویژه ای را برای ورود به مخفیگاه های مظنونان و همچنین پیگیری سرنخ های مهم به دست آمده صادر می کرد.

بررسی آخرین شماره تلفن های همراه مقتول، ماموران را به یک بنگاه املاک در مشهد کشاند اما وقتی 4 نفر در این ارتباط تحت بازجویی قرار گرفتند مشخص شد که شب قبل از حادثه فردی با مقتول در این بنگاه به مشاجره لفظی پرداخته است. ماموران انتظامی با پیدا کردن آدرس این فرد، او را در بولوار فرامرز عباسی شناسایی کردند اما وی گفت: ما با یکدیگر در بنگاه مشاجره کردیم ولی تنها یک مشاجره عادی بود که معمولا رخ می دهد، آن ماجرا این طور نبود که دست ما به خون کسی آلوده شود.
در ادامه بررسی شماره های تلفن، 4 تن دیگر نیز در یکی از شهرهای اطراف مشهد مورد بازجویی قرار گرفتند ولی با اثبات بی گناهی آنان و این که در این ماجرا دخالتی نداشتند بلافاصله به دستور قاضی شاکر آزاد شدند اما شغل آخرین تماس گیرنده روی گوشی تلفن همراه مقتول گره کور ماجرای جنایت در پل اندیشه را گشود.
وقتی فردی که آخرین تماس گیرنده بود دستگیر شد گفت: «من گاوداری دارم!» همین یک جمله کافی بود تا ذهن مقام قضایی و ماموران انتظامی به چند برگ کاهی که به لباس های مقتول چسبیده بود معطوف شود. از سوی دیگر نیز مشخصات ظاهری این فرد 60 ساله با آن چه شاهدان عینی به هنگام کشف جسد عنوان کرده بودند مطابقت داشت. 
متهم دستگیر شده که به پلیس آگاهی هدایت شده بود در همان نیمه های شب توسط قاضی ویژه قتل عمد تحت بازجویی قرار گرفت. او که در ابتدا منکر ارتکاب هرگونه جنایتی بود وقتی در برابر شواهد و دلایل مستند قرار گرفت چاره ای جز بیان حقیقت نیافت و به صراحت ارتکاب قتل را پذیرفت: به دلیل برخی مسائل خاص و اختلاف حساب، در محل گاوداری ام واقع در شهرک کوشک مهدی با او درگیر شدم و 2 ضربه محکم به سرش زدم.

متهم این پرونده اضافه کرد: من قصد کشتن او را نداشتم وقتی دیدم نیمه جان شده است او را سوار خودرو ریواش کردم و به سمت آزادشهر حرکت کردم ولی روی پل اندیشه رانندگانی که او را با سرو صورت خون آلود داخل خودرو می دیدند به من مشکوک شده بودند به همین دلیل از شدت ترس او را با خودرو، روی پل رها کردم و قصد داشتم با تهدید به مرگ راننده پژو 405 از محل فرار کنم که به دلیل ترافیک، راننده پژو نمی توانست حرکت کند. 

وی گفت: من که دچار وحشت شده بودم و می ترسیدم هر لحظه توسط شهروندان دستگیر شوم با تهدید افرادی که از خودرو پیاده شده بودند به سمت بیابان های اطراف دویدم و با استفاده از تاریکی شب متواری شدم اما فکر نمی کردم به این زودی مورد شناسایی قرار بگیرم و دستگیر شوم.
شایان ذکر است: متهم این پرونده که دچار ناراحتی قلبی بود تحت الحفظ در یکی از بیمارستان های مشهد بستری شد و تحت عمل جراحی قرار گرفت.
47282

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 184201

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۲:۱۹ - ۱۳۹۰/۰۸/۱۹
    0 0
    حالا باید دعاشو به جون نیروی انتظامی بکنیم یا اون چند تا پر کاه؟