دستگاههای دولتی و شبهدولتی برگزاری «جشنواره» را راهکاری مناسب و البته تبلیغاتی برای ارائه بیلان کاری و حضور در رسانهها میدانند... «جشنواره تئاتر ماه، جشنواره تئاتر مقاومت، جشنواره فیلم کودک، جشنواره طواف تا ولایت، جشنواره ملی عکس، جشنواره آواها و نواها، جشنواره تئاتر عروسکی دانشجویان، جشنواره جام جم، جشنواره فیلم رشد، جشنواره سینما حقیقت، جشنواره فیلم بسیج، جشنواره ...» آنقدر هست که میشود نام و نهاد برگزارکننده آنها را در چندین صفحه نیازمندیهای یک روزنامه جای داد! جشنواره هایی که هیچکدام هم یک دوره برگزار نمیشود؛ اصلا خوب نیست که یک دوره برگزار شود! خدای نکرده اگر یک جشنوارهای نشد آنکه باید میشد و بازخورد مناسب نداشت و هیچ سودی هم عاید کشور و ملت نکرد، نمیشود که برگزاری آن را متوقف کرد!
اصولا باید جشنوارهها به عددهای بالا برسد مثلا هفدهمین جشنواره(....) باید برای ارتقای این عدد برگزاری خیلی تلاش کرد و حتما آن را برگزار کرد تا عدد به سرعت بالا برود حتی اگر شما بودجه نداشتید و به برگزیدگان تنها یک عدد سکه هدیه دادید...
برای نمونه همین هفته کتاب و جشنوارههای مختلف آن(کتاب سال، کتاب فصل، کتاب دفاع مقدس، کتاب غنی پور، کتاب رشد، کتاب و رسانه،کتاب کودک و...) آیا نمیشود همه این جشنوارههای اسمی را در همان یک جشن کتاب سال تجمیع کرد و دیگر این همه جشنواره خرد و جزئی برای هر بخش برپا نکرد! و هر بخش با برگزاری یک نهاد برای خودش دم و دستگاهی بسازد و... یحتمل مخاطب عزیز این یادداشت نمیداند که چه خبر است در پشت پرده برگزاری این جشنوارهها؛ هزینههای «تبلیغات شامل پوستر و کارت دعوت و بروشور و خبرنامه و تیزر و...، هیئت داوران و داوری آنها، خرید آثار و روابط عمومی و باقی قضایا، هزینه سالن اختتامیه و تامین جوایز و چاپ کتاب جشنواره و دعوت از میهمانان داخلی و خارجی و هزینه ایاب و ذهاب و اسکان و...» به عبارتی گاه برای برگزاری یک جشنواره کوچک کتاب 200 میلیون تومان هزینه میشود اما مجموع جوایز اهدایی 10 میلیون تومان هم نمیشود!
به نظر شما برگزاری این جشنوارهها به سود چه کسانی است؟ بله حق با شماست؛ بعد از پاسخ «ارتقای فرهنگ و هنر کشور و شناسایی استعدادهای ناب و تقویت ایده های مفید فرهنگی و...» بعد از این فواید جشنوارهای؛ برگزاری این همه جشنواره در کشور به نفع چه گروهی است؟ درست و دقیق حدس زدهاید و برای همین هم هست که هیچ جشنواره دولتی و شبه دولتی هرگز تعطیل نمیشود چون نفت خوبی از کنار نام و یاد این جشنواره به اصطلاح فرهنگی سر سفره برگزارکنندگان آن مینشیند! بالاخره جشنواره نیازمند «رییس، دبیر، دبیر علمی، دبیر اجرایی، دبیران بخشهای مختلف، روابط عمومی و...» است، حقوق این جماعت فرهنگ دوست را چه کسی باید پرداخت کند؟
متاسفانه افق دید برخی مدیران فرهنگی هم در برگزاری همین جشنوارهها خلاصه شده است و آنها بدون جشنواره گویا جان خود را از دست میدهند و شاید متعاقب آن، میز خود را! تازه هنوز فصل جشنوارههای فشرده و تو در توی بهمن نرسیده که آن برای خود حکایتی است دیگر. در کنار برگزاری گالریهای عکس و نقاشی و هنرهای تجسمی که اصولا هیچوقت مشخص نمی شود برای چه گروه مخاطبانی برگزار میشود و بعد از برگزاری چه دستاوردی داشته است.
نکته قابل تامل هم حضور یک عده به صورت پای ثابت در همه این جشنوارههاست! چه در بخش اجرا و چه دریافت آثار همواره نام های معدودی در حال تکرار است...یعنی مثلا برای رونق(!) جشنواره، برگزارکنندگان از همه گروههایی که در طول 30 سال قبل به نوعی در یکی از دورهها حضور داشتند، باز هم دعوت میکنند تا جشنواره با «نام»ها پررونق شود؛ حالا محتوای اثر آن فرد چهره یا گروه مشهور به جشنواره ارتباطی دارد یا نه اصلا مهم نیست ...ضمن اینکه این داستان به حضور صرف هم ختم نمیشود و یا همین افراد با اثر مربوط به ده سال قبل برنده یک جایزه میشوند، یا حتما ایشان در لیست بزرگداشت قرار می گیرند و یا جایزه ویژه برگزارکننده را به خود اختصاص میدهد و یا...خلاصه از خجالت این چهرهها در میآیند!
و حکایت جشنوارههای متعدد کشور ما که برای نمونه هنوز مردم کوچه و بازار نام برندگان کتاب سالش را هم نمیدانند و هیچوقت هم نخواهند دانست چه برسد به مطالعه کتاب او، بسیار بلندتر و تاسف بار تر از خطوطی است که در مقابل چشمانتان نشست!
60
نظر شما