جوان سابقهداری که چند روز بعد از آزادی از زندان دست به قتل زده بود، مدعی شد برای نجات جانش مجبور به ارتکاب این قتل شدهاست.
در ابتدای جلسه رسیدگی به این پرونده که در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برگزار شد، نماینده دادستان درخصوص کیفرخواست گفت: ماموران پلیس آذر سال گذشته باخبر شدند، جوانی به نام علیرضا در جریان یک درگیری جان خودش را از دست داده است. پلیس تحقیقات خود را در این خصوص آغاز کرد و متوجه شد علیرضا با چند جوان به نامهای حمیدرضا، امیر، محمد و مهران در این درگیری شرکت داشت. بعد از چندین جلسه بازجویی سرانجام حمیدرضا به قتل اعتراف کرد و گفت در جریان درگیری با علیرضا او را مقابل خانهاش به قتل رساند.
در دادگاه -حمیدرضا متهم ردیف اول گفت: اتهام قتل را قبول دارم. روز حادثه سه روز بود که از زندان آزاد شده بودم و برای اینکه دوستانم را ببینم قرار شد به خانه مهران برویم. مهران خانهای مجردی داشت و ما میخواستیم چند ساعتی با هم باشیم. بچههای دیگر هم آمدند. جوانی جلو در نشسته بود ما او را نمیشناختیم. اما متوجه شدیم در حال خوردن مشروب است.
متهم ادامه داد: آن پسر نگاهی به ما انداخت و ما وارد ساختمان شدیم. در را زدیم، کسی باز نکرد. با مهران تماس گرفتیم و مهران گفت در راه است و از ما خواست چند دقیقهای منتظرش بمانیم. برای اینکه همسایهها ناراحت نشوند از ساختمان بیرون رفتیم و جلو در منتظر مهران شدیم. همان جوان که بعدها فهمیدم اسمش علیرضاست هنوز جلو در نشسته بود. او یکدفعه شیشه نوشابهای را شکست و لباسش را درآورد و به سمت ما حمله کرد.
حمیدرضا در ادامه دفاعیاتش گفت: علیرضا از ما خواست هرچه پول داریم بدهیم. او حمله کرد من هم چاقوی تزیینی را که در جیب داشتم بیرون آوردم تا از خودم دفاع کنم. من قصد کشتن او را نداشتم و یک ضربه هم بیشتر نزدم فقط میخواستم از خودم دفاع کنم.
در ادامه متهم دیگر پرونده که محمدرضا نام دارد در برابر قضات حاضر شد. او اتهام شرکت در نزاع را قبول کرد و گفت: بعد از مدتها حمیدرضا از زندان بیرون آمد و ما میخواستیم جشن بگیریم. بهترین محل خانه مهران بود، چون او خانهای مجردی داشت و ما میتوانستیم راحت باشیم. خانه مهران طبقه چهارم بود. ما بالا رفتیم چون در ورودی ساختمان باز بود. وقتی به در واحد رسیدیم کسی در را باز نکرد. در تماسی که با مهران داشتیم او گفت زود میآید. ما از پلهها پایین آمدیم. من اول درگیری نبودم. وقتی بیرون آمدم دیدم مرد جوان که اول ورودمان او را دیدیم فریاد میزند و لباسش را درآورده است. او با شیشه نوشابه شکسته به سمت دوستانم حمله کرده بود. تا مرا دید به سمت من هم آمد.
متهم گفت: سر کوچه رفتم. آنجا یک کبابی بود. یک شیشه نوشابه برداشتم و آن را شکستم و به سمت متهم رفتم. مقتول فریاد میزد بیا با هم دعوا کنیم. البته من دیگر درگیر نشدم چون حمیدرضا او را زده بود. بعد از پایان دفاعیات متهمان و وکلای مدافع آنها هیات قضات شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران برای صدور رأی وارد شور شدند و به جز مهران متهمان دیگر را مجرم تشخیص دادند. آنها حمیدرضا را به قصاص و سه سال حبس و سایر متهمان را به سه سال حبس محکوم کردند.
47282
نظر شما