سید صادق خرازی سفیر پیشین ایران در فرانسه معتقد است که منطقه خاورمیانه آبستن تحول است.

به اعتقاد خرازی در این تحول هم حادثه خواهد بود و هم وقایع عجیبی رخ خواهد داد و هم اگر ما دقت نکنیم شاید به جای طلایی شدن اساسی‌ترین فرصت‌ها، موقعیت‌مان را متزلزل کنیم و این موضوع به کاهش قدرت منطقه‌یی ایران منجر شود.
مهم ترین بخش های گفت و گوی صادق خرازی با ایسنا در ادامه می آید:
  • واقعا نمی‌توان به رفتار تند دولت محافظه کار انتقاد نداشت. عملا دولت انگلستان با تهدید بانک مرکزی جنگ سرد پیش دستانه‌یی را علیه حاکمیت ایران رقم زد و واکنش‌های دولت و مجلس به پژواک عملکرد دولت بریتانیا واکنشی طبیعی است، اما حوادث دیگری در حواشی این واقعه صورت گرفت که شایسته منطق انقلابی ما نبوده و نیست.
  • این قبیل روش‌ها کاربرد، منطق و استدلال ایرانی را در اساس با مشکل روبرو می‌کند، اگر خدای ناکرده برخی هم پنهان در گروه‌های سیاسی به منزله تصفیه حساب‌های داخلی اقدام به تحریک افکار عمومی کنند، بدانند در این مقطع حساس خدمتی به کشور نکرده‌اند.
  • قطعات پازل تحولات در منطقه به گونه‌ای در حال چیده ‌شدن است که تصویر و تابلویی دیگری از منطقه را هم در بعد مناسبات ایران در منطقه و بین‌الملل و هم در ارتباط با کشورهای دیگر در آینده از خود به نمایش می‌گذارد. جهان پس از ایست قلبی دو دهه‌ای پس از فروپاشی شوروی و پایان جنگ سرد در حال رسیدن به صف‌بندی جدیدی است.
  • رویارویی جدی در خاورمیانه در حال شکل‌گیری است. برخی از این رویارویی با عنوان بیداری اسلامی یاد می‌کنند. گروهی دیگر صحبت از تکاپوی بیداری می‌کنند و عده‌ای نیز آن را تقابل و رویارویی جدی میان اسلام و غرب، اسلام و اسلام و عرب و ایرانی می‌دانند.
  • البته باید قطعنامه‌های زنجیره‌یی و تصمیمات شتابزده و طراحی شده‌ای که علیه ایران شکل می‌گیرد را به پدیده‌های جانبی موضوعی که در خاورمیانه در حال رخ دادن است بیفزاییم.
  • برخی افرادی که در قدرت هستند، معتقدند که قدرت بازدارندگی ما بیشتر شده و این تقابل موجود ناشی و محصول افزایش توان بیشتر ایران در زمینه بازدارندگی است. برخی این دیدگاه را قبول ندارند و تاکید دارند ایران دارای پتانسیل، استعداد و قدرت ژئوپلتیک، ژئواستراتژیک و ژئواکونومیک است که این پدیده بالذات در نهاد ایرانی وجود دارد که از درون آن موقعیت بی‌نظیری را به وجود می‌آورد.
  • عقل ایرانی صرف نظر از این‌که موقعیت ایران در واقع افزایش پیدا کرده یا خیر حکم می‌کند جایگاه خود را در منازعه جدید جهانی تشخیص دهد. تصور کنیم از بستر تاریخ فعلی‌مان خارج شده‌ایم و از زاویه 100 سال آینده به امروز می‌نگریم و آن‌چه در این صد سال صورت گرفته را ارزیابی می‌کنیم. پاسخ ما به تاریخ و پرسش‌هایی که در برابر ما قرار گرفته چیست؟ این‌جاست که باید کمی با نگاه مشاطه و دقیق به تحولات جهانی نگاه کنیم.
  • از بازی میان ایران و غرب در یک دوره، همکاری و توسعه مناسبات ایران و اروپا در دوره‌ای دیگر تا برخی‌ محدودیت‌ها در مناسبات با غرب، همه یک پیام را با خود دارد که نشان‌دهنده یک برداشت انتزاعی است. این برداشت انتزاعی را هم منافع غرب به آن‌ها تحمیل کرده است. امروز نیز رقبای عربی ـ یهودی ایران بازی خطرناکی را آغاز کرده‌اند و در این بین باید بی‌تدبیری در موضع‌گیری‌ها و گفتمان‌ها را نیز در نظر گرفت.
  • پیش از این‌که دولت اسلام‌گرایان در ترکیه روی کار آیند، ما با دو رقیب و یک رژیم موذی در منطقه روبه‌رو بودیم. اعراب رقیب ما بودند و آن رژیم موذی که نگاه ضدایرانی دارد و همواره به دنبال توطئه است، رژیم صهیونیستی است. در این بین‌ عوامل و عناصر ستون پنجم و منافقین را هم باید در نظر گرفت که به ارایه‌ تصویر نادرست از ایران کمک می‌کنند. در عین حال در فرآیند تحولاتی که در ترکیه ایجاد شده، رقیب دیگری به نام ترکیه جوان، دارای نیروهای عاقل و ملی که "کارآمدی" عنصر اصلی موفقیت‌شان در جامعه مدنی و دولت‌شان است، به رقابت با ایران پرداخته است. در این فرآیند فقط فرآیند نئوعثمانیسم تعریف نمی‌شود بلکه شاید بخشی از رویکرد قابل توجه، نگاهی مذهبی نیز باشد.
  • به صورت نرم‌افزاری، علویان و شیعیان امروز خطی را تا مدیترانه تشکیل دادند و در سوی دیگر تا عمیق‌ترین لایه‌های عاطفی مردم یمن به دلیل زیدیه بودن آن‌ها حضور دارند. در شمال آفریقا نیز شیعیان و اهل سنت وفادار به اهل بیت حضور دارند. در آسیای مرکزی حنفی‌ها و در ترکیه و سوریه نیز علوی‌ها ایفای نقش می‌کنند. این‌ها چالش جدیدی میان شیعه و سنی ایجاد می‌کنند.
  • متاسفانه بشار اسد به دلیل نداشتن برداشت معین از موضوعات جهانی نتوانست فهم جدی از اصلاحات در رهبری خود به دست بگیرد و زمانی این موضوع را درک کرد که با چالش‌های مدنی جدی در درون سیستم و جامعه خود و چالش‌های منطقه‌یی در مصاف با عربستان سعودی، اردن، اسراییل و ترکیه روبه‌رو شد.
  • اگر ایران به عنوان قدرت عظیم آسیا راهی را که در گذشته پیموده شده بود ادامه می‌داد، امروز بزرگ‌ترین قدرت اقتصادی در منطقه بودیم.
  • باید در نظر داشت که ما با رقبای جدید روبه‌رو نیستیم؛ بلکه با دشمنان جدید روبه‌رو هستیم. امروز متحدان اساسی یهود و اسراییل از جمله امارات متحده عربی، قطر و عربستان سعودی علیه ایران به صراحت موضع گرفته‌اند. آن‌ها متحد تاکتیکی در قبال پدیده‌ عینی ایران هستند؛ بنابراین دست‌اندرکاران سیاست خارجی نیازمند درک واقعیت‌های موجود هستند و از آن مهم‌تر مسوولان امروز کشور باید با نگاه مشاطه و خیراندیشانه، نسبت به ثبات، پایداری و ادامه موقعیت ایران هوشیار باشند.
  • در این موقعیت فقط مسوولان ایران نیازمند هوشیاری نیستند، بلکه نقش نخبگان سیاسی، احزاب، گروه‌ها، تجمعات، روشنفکران و بخش‌هایی از جامعه که در مسائل روز خود دچار نوستالژی هستند نسبت به گذشته بسیار بیش‌تر است و در واقع مهم‌ترین عنصر مقابله با تهدیدات نرم‌افزاری امروز جهان و تهدیدات سخت‌افزاری جهان نسبت به ایران پدیده انتخابات است.
  • انتخابات می‌تواند تبدیل به تحکیم پایه‌های نظام سیاسی ایران شود و از سوی دیگر انتخابات می‌تواند به مهم‌ترین عارضه و مشکل تبدیل شود. انتخابات در ایران هم فرصت است و هم تهدید. عقل ایرانی حکم می‌کند امروز هوشیارتر باشد ودر فرآیند واقعیت جامعه مدنی خود و در پیوند با منافع ملی خود بار دیگر فعالانه حضور داشته باشد.
  • در آینده ما قطعنامه‌های بیشتری نیز خواهیم داشت. حدود 13 سال است که از عملکرد آمریکا و برخی از کشورها اروپایی درمی‌یابیم که علاقه داشتند ایران را در شورای امنیت و سازمان ملل زمین‌گیر کنند.
  • قطعنامه صرف نظر از کارآمدی یا ناکارآمدی آن اصولا واژه‌ای منفی در عرف بین‌الملل است. حتی در برخی از کشورها پس از تصویب یک قطعنامه بین‌المللی دولت‌های‌شان ساقط می‌شوند.
  • مهم‌ترین عامل بر هم زننده مناسبات ایران و آمریکا تلاش و حیله‌گری عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی و موذی‌گری منافقین است. واقعیت این است که مناسبات ایران و ایالات متحده آمریکا در موارد زیادی با یکدیگر هم‌خوانی داشت.
  • در مقطعی این امکان وجود داشت که ساعت‌ها با یکدیگر (ایران و آمریکا)بحث کنیم و منافع ملی و تهدیدات را با یکدیگر در یک چارچوب ترسیم کنیم. این امکان هنوز هم به قوت خود باقی است و اگر مناسبات ایران و آمریکا تنظیم شود ژئوپلتیک و ژئواستراتژیک منطقه دچار تحول می‌شود.
  • ایران یک پتانسیل است و آمریکا در کشف و نقد این پتانسیل دچار ضعف است. آمریکا نیز یک پتانسیل است و ایرانی‌ها نیز در مواردی گرفتار تشخیص اشتباه هستند و نگاه آن‌ها نگاهی نوستالژیک است.
  • امروز سیاست خارجی ایران گرفتار روزمرگی شده است. مشکل بزرگ سیاست خارجی ایران نتیجه پنج سال مدیریتی است که در واقع به فنا دادن تمام ظرفیت‌های ایران بود. صالحی وارث ویرانکده‌ای است و آن‌چه امروز رخ می‌دهد را نمی‌توان به وی نسبت داد. مشکل نگاه اشتباه است؛ در شرایطی که ایران در آستانه‌ گرفتن قطعنامه بود، وزیر خارجه‌اش در کشورهای کوچک آفریقایی سیر و سفر می‌کرد. مشکل سیاست خارجی ایران آن روزی بود که آمریکای لاتین را به عنوان آلترناتیو اروپا قرار داد. آسیای جنوب شرقی که خود به دنبال جای پا در آمریکا و اروپاست را به عنوان متحدان استراتژیک قرار داد و آن‌ها نیز هیچ زمان نگفتند که ما با ایران متحد استراتژیک هستیم.
  • در هیچ مقطع زمانی نمی‌توانیم یاد کنیم که چین و روسیه اعلام کرده باشند که ما متحد استراتژیک ایران هستیم ولی همواره ایران از رابطه استراتژیک با چین و روسیه سخن می‌گفت. بنابراین مشکل ما مشکل بحران تشخیص است.
  • باید ابتدا تشخیص دهیم در چه شرایطی قرار داریم. باید تشخیص درستی از پدیده‌ شورای امنیت و سازمان ملل داشت و به آن عینی‌تر و واقعی‌تر نگریست؛ در آن صورت می‌توانیم تنش‌های ایران را کاهش دهیم. مهم‌تر این است که باید اعتمادسازی مجدد میان ایران و کشورهای مهم جهان به وجود آوریم. تکیه بر یک قدرت جهانی بازی خطرناکی است. در این بحر معلق تکیه بر قایق شکسته و یک کشتی اشتباه است.
  • اگر اصلاح‌طلبان در انتخابات شرکت نکنند یک اشتباه تاریخی انجام داده‌اند و با این کار خود را از صحنه سیاست داخلی حذف می‌کنند و در صحنه‌ سیاست خارجی نیز خدمتی به منافع ملی نکرده‌اند.
  • همه باید در یک چارچوب و تحت منویات مقام معظم رهبری جهت قوام پایه‌های ملی کشور گام بردارند
  • این امر به منزله تایید فضای موجود نیست. یک انسجام است، نه وحدت. ما وحدت میان چپ و راست یا اصلاح‌طلب و اصولگرا را نمی‌توانیم داشته باشیم؛ زیرا ما اساسا با بسیاری از افرادی که در حال حاضر در درون دولت مسوولیت دارند مشکلات مبنایی داریم. اما امنیت و هویت ملی و منافع ملی فراتر از این اختلافات تعریف می‌شود.
  • وقتی تهدیدی علیه ایالات متحده آمریکا ایجاد می‌شود جمهوری‌خواه و دموکرات و سایر گروه‌ها کنار یکدیگر قرار می‌گیرند؛ زیرا تهدید آن‌ها مشترک است. اگر اصلاح‌طلبی فکر کند که می‌تواند برای به دست گرفتن قدرت مانور دهد و وامدار خارجی شود اشتباه نیست؛ بلکه خیانت است.
  • با تعیین خط مرزها می‌توان پرونده ایران را از شورای امنیت خارج کرد
  •  اگر فکر کنیم با نشستن و پرداختن به اشتباهات دوره دولت نهم و دهم و مهرورز، اصلاحات و ... می‌توان مسائل را حل کرد مانند داستان فتح‌ قسطنتطیه و فروپاشی بیزانس توسط سلطان محمد است. زمانی که قوای سلطان محمد پشت دروازه قسطنتنیه رسید آرایش شهر را بسیار عجیب یافت. هیچ فردی را نیافت. دچار هراس شدند که چه اتفاقی افتاده است. سرانجام جاسوس‌های سلطان محمد خبر آوردند که بزرگان بیزانس و فرماندهان همه در کلیسا با یکدیگر بحث می‌کنند و آن هم در مورد این که تیری که بر پیکر عیسی مسیح وارد شد به جسم لاهوتی او وارد شد یا به جسم ناسوتی‌اش! ببینید آن‌ها در قعر چه اشتباهی بودند. سلطان محمد حمله کرد و قسطنتنیه را فتح کرد.
27219
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 190106

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 6 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۲۳:۱۷ - ۱۳۹۰/۰۹/۲۹
    1 1
    ادعاهای جناحی و جانبدارانه خرازی برای همه وزارت خارجه ای ها روشن است بداند که حرفش خریداری ندارد