کوچک ترین زائران روز اربعین بقیع حسن و حسین هستند. دو برادری که دو ماهی از تولدشان نگذشته و پدر و مادر آنها را فداییان امالبنین می دانند.
نماز عشا که تمام شد من مانده بودم و دو ایرانی دیگر که به آنجا آمده بودند تا نفسی تازه کنند. با تعارف چای نعنا در جمع سه نفرشان نشستم. مرد عرب خوش پوشتر از اهالی آن محله مدینه بود؛ طبیعتا او با آن سینی چای نه مامور امنیتی سعودی بود که زیر آفتاب صلاه ظهر و تاریکی بعد از مغرب و عشا ورودی و خروجی یکی از 40 حسینیه شیعیان مدینه را بپاید و نه ظاهرش شبیه پیشخدمت ها بود. هر چند جلوی ما چند نفر مثل خدمتگزارها چای می چیند و میخندید. تا استکانها خالی شد به طبقه بالای حسینیه رفت تا با چای تازه بیاید.
تا دکتر برگشت آمارش را درآورده بودم. در جده طبابت می کرد و هر چند شب یکبار به خانه پدری اش که بعد از مرگ والدین به سفارش مادر وقف حسینیه شده بود سر می زد و در نماز جماعت و مراسم عزا و اعیاد ائمه(ع) شرکت می کرد.
دکتر که رسید با حرارت داستان پیاده روی نجف تا کربلا و زیارت اربعین سال گذشته اش را تعریف کرد و سفارش عالمی برای بچه دار شدن اش را ( از نجف به کربلا به نیت ام البنین پیاده برو...) و او رفته بود سلام مادر را به حضرت ابوالفضل رسانده بود.
ساده و بی تکلف از روزی می گفت که برگه آزمایش را به دست گرفته بود و متعجب بعد از 15 سال POSITIVE را دیده بود.
می گفت چون حسن حسین کوچکند امسال خودم برای پیاده روی اربعین از نجف تا کربلا می روم و سال دیگر بچه ها را هم می برم.
روز اربعین، حسن و حسین دو برادری که هفت ماهه متولد شده اند 71 روز از تولدشان گذشته و قرار است به همراه مادرشان زائر امالبنین غریب بقیع باشند.
نظر شما