به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، ۱۵ روز پیش از آغاز رسمی جنگ تحمیلی، روزنامهی کیهان مصاحبهی مفصلی را با تیمسار ولیالله فلاحی جانشین رئیس ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی انجام داد. فلاحی در این گفتوگو در مورد سه کانونی توضیح داد که در کار ارتش دخالت میکردند. گفتنی است او همراه با شماری دیگر از فرماندهان ارتش یک سال بعد روز ۷ مهر ۱۳۶۰ در سانحهی سقوط هواپیمای سی-۱۳۰ به شهادت رسید. مشروح گفتوگوی یادشده را که روز یکشنبه ۱۶ شهریور ۱۳۵۹ در صفحهی ۱۵ کیهان منتشر شد در ادامه میخوانید:
آیا در کار نیروهای مسلح دخالتهایی میشود یا نه؟
در حال حاضر در کار نیروهای انتظامی و نیروهای مسلح دخالتهایی میشود. نیروهای مسلح که میگوییم شامل ارتش، شهربانی، ژاندارمری و سپاهیان پاسدار انقلاب میشود. من میپردازم به بیان آن قسمت که در کار ارتش بیشتر دخالت میشود. این دخالتها میتواند سه کانون داشته باشد:
یک کانون خارجی که از آن کانون طرحریزی میشود و این دخالتها ملهم است از آن کانون مثل آمریکا و وقتی که این دخالت در ارتش اعمال میشود به صورتی است که کسی نمیتواند باور کند ناشی از کانون سیاسی و روانی آمریکا باشد. عملیات روانی هدایتش بسیار ظریف است.
دوم یک سری کانونهای سیاسی در داخل هستند که آگاهانه و غیرمستقیم در کار ارتش دخالت میکنند. اینها بیشتر گروههای سیاسی غیرقانونی هستند و در پارهای موارد دست اینها از آستین تعدادی پرسنل ناآگاه ارتش درمیآید و سرانجام منتهی به دخالت میشود...
و یکسری دخالتها هم ناآگاهانه در داخل کشور است به وسیلهی گروههای قانونی مشروع چه در درون ارتش و چه در بیرون ارتش.
ظاهرا همهی این دخالتها رنگ دلسوزی دارد ولی در عمل میبینیم که موجب کاهش انسجام ارتش و تضعیف ارتش میشود. من مطالب را به عرض امام خمینی رهبر انقلاب و دکتر بنیصدر فرمانده کل قوا رساندم و سایر مسئولان نیروهای مسلح نیز این مطلب را به عرض امام رساندهاند و سرانجام هم تاکید امام را به صورت یک اعلامیه در همین زمینه یعنی منع مسئولان و غیرمسئولان در زمینهی دخالت در ارتش منتشر کردیم. امام تاکید فرمودند هیچ نهادی حق ندارد نهاد دیگری را تضعیف کند و یا در کار نهاد دیگری دخالت کند و همینطور که ملاحظه میکنید نوشته شده است که ارتش جمهوری اسلامی ایران تولیت آن بخش از فرمان رهبر انقلاب اسلامی ایران را که به ارتش مربوط میگردد به عهده داشته و خود را ضامن و مسئول اجرای بیقیدوشرط آن میداند و برای رفع همین مشکل سمیناری در ستاد مشترک و توسط سازمان سیاسی و ایدئولوژیک تشکیل شد و همهی مسئولان در آن شرکت داشتند و این ناهماهنگیها و تضعیف یک نهاد توسط نهاد دیگر و دخالت یک نهاد در نهاد دیگر در آن مورد بحث قرار گرفت و مقدار زیادی این نهادها به تفاهم رسیدند و اشکال عمده این است که حد و مرز ماموریت و وظایف پارهای از نهادها به طور دقیق مشخص نیست و در نتیجه این دوگانگی و بینظمی ناشی میشود از مشخص نبودن مرز وظایف. این مسئله یک مقدار کاهش پیدا کرده است ولی به این زودی هم این کار تمام نمیشود و تنها عاملی که به عنوان یک سد میتواند جلوی مداخلات عناصر رسمی و غیررسمی را بگیرد فرمان امام است و نمیشود نام برد که اینها چه گروهی هستند. این مداخلات عموما نامرئی هستند و ریشهیابی این کار هم بسیار مشکل است و همانطور که گفتم ریشههای بیرونی زیاد دارد.
چه اشکالات و موانعی در راه اتحاد و نزدیکی سپاه پاسداران و ارتش وجود دارد؟
ارتش با برادران پاسدار در چهار مورد میتواند هماهنگ و یا ناهماهنگ باشد. به عنوان مثال ما در ردههای تصمیمگیری ناهماهنگی نداریم. ژاندارمری، پاسداران و ارتش هر سه با هم کار میکنند چون ماموریت مشترک دارند. در مقابل یک تهدید خارجی بهخصوص وسیلهی حکومت غاصب بعثی با آتش توپخانهها ما مواجه هستیم ما ناهماهنگی نداریم چراکه ماموریت مشترک داریم، مقصد مشترک و منافع مشترک داریم و اگر محرومیتی نیز وجود دارد یک محرومیت مشترک است. در مناطق نا امن داخلی که درگیر عملیات هستیم ظرف چند روز اول ناهماهنگیهایی داریم ولی خیلی سریع که بیشتر از یک هفته طول نمیکشد پرسنل نظامی با برادران پاسدار و حتی ژاندارمری به تفاهم کامل میرسند یعنی خودبهخود و طبیعی هماهنگی پیدا میکنند و در سایر نقاط غیر از مناطق نا امن داخلی و مرز ارتش در سربازخانه است و برادران پاسدار ما هم به دنبال انجام ماموریت وظایف خود هستند. در این زمینهها ناهماهنگیهایی داریم و بیمبالغه میتوانم بگویم که رو به کاهش است اما زمان زیادی لازم دارد تا به هماهنگی کامل برسیم و ناهماهنگی در این مناطق هم معلول فرهنگ انقلابی سپاه پاسداران و فرهنگ سنتی ارتش است. به عبارت دیگر این خلأ باعث این ناهماهنگی شده است و به عنوان مثال اگر ماموریتی در پیش باشد سپاه پاسداران بلادرنگ حتی تعداد کمی هم که شده به استقبال حادثه میروند ولی از زمانی که اعلام کنند حادثهای در شرف وقوع است و یا اتفاق افتاده است ارتش با طبیعتی که دارد تا آماده شود و طرحریزی کنند، آشپزخانه و خبازخانهی خود را ببرد و آن شناسایی لازم را بنماید خودبهخود یک مدتی زمان صرف میشود اما پاسدار بلافاصله حرکت میکند و ارتش پس از چند ساعت حرکت میکند و سوءتفاهم در اینجا پیدا میشود که ارتش آن میل و رغبتی را که باید به استقبال حادثه و به دنبال نا امنیهای داخلی برود ندارد در حالی که چنین نیست و این ناشی از فرهنگ سنتی و طبیعت ارتش است. در این زمینه ناهماهنگی داریم و تلاش هم کردهایم و به طور محسوس کاهش پیدا کرده است ولی هنوز خیلی باقیست.
تیمسار اگر یک جنگ ناگهانی بین ارتش ایران و یک ارتش متوسط خارجی اتفاق بیفتد فکر میکنید پیروزی با کیست؟
در روزهای اول جنگ با چنین ارتشی که شما توصیف کردید ممکن است در کار ما نارسایی وجود داشته باشد احتمال دارد که در قسمتی از مرز ارتش مهاجم وارد مرز شود و در قسمتی دیگر ما وارد خاک مهاجم شویم ولی هرچه که از طول مدت جنگ بگذرد انسجام و روحیهی ارتش ما بالا میرود و میتواند آنچه را که از دست داده است پس بگیرد[...] چون جنگ که استقرار پیدا کند زمینه و بافت این ارتش، اسلامی است حداقل میتوانیم بگوییم کلیهی پرسنل ارتش موحد هستند، این است که بر اثر استمرار عملیات که مبتنی است بر این پایههای درونی میل مشارکت نظامیان ما در رزم افزایش پیدا میکند و این ارتشهای متوسطی که همجوار ما هستند از چنان مکتبی که ما از آن الهام میگیریم آنها نمیگیرند و قشری و سطحی هستند و در روزهای اول جنگ ممکن است که توفیقهای محدود و محلی داشته باشند ولی در اثر مداومت عملیات با اعتقاد کامل میتوانم بگویم که ما موفق میشویم ولی اگر درگیر یک ابرقدرتی شدیم بحث جداگانهای دارد.
تیمسار اکنون مکانیزم سلسلهمراتب ارتش چگونه است؟
استحضار دارید که اختیار فرماندهی نیروهای مسلح به وسیلهی امام تفویض شده است به آقای رئیسجمهور، اختیار قابل تفویض است ولی مسئولیت قابل تفویض نیست یعنی مسئولیت نیروهای مسلح هنوز با امام است اما اختیار تفویض شده است به آقای رئیسجمهور بین فرماندهان نیروهای مسلح که در حال حاضر آقای رئیسجمهور هستند و نیروهای سهگانه یک ستاد مشترک وجود دارد. آقای رئیسجمهور فرمانده هستند و فرماندهان نیروهای سهگانه فرماندهاند و این ستاد مشترک است و من جانشین رئیس ستاد مشترک هستم درست است که ستاد و فرمانده لایتجزا هستند یک عامل و یک عنصر هستند ولی طبیعت خدمتیشان تفاوت دارد، یک ستاد طرحریزی میکند هماهنگ میکند و نظارت میکند و طرف مشورت فرمانده قرار میگیرد و مبنای تصمیم فرمانده را فراهم میکند رأسا ستاد اختیاری ندارد و اختیار ستاد از فرمانده ناشی میشود. پس آنچه را که در این سلسلهمراتب مختار است، فرمانده نیروهای مسلح مختار است، فرمانده نیرو و نیروها مختارند، ستاد مشترک زمانی اختیار دارد که یک وظیفه و یا ماموریت از طرف فرماندهی نیروهای مسلح به این ستاد واگذار شده باشد در شرایط عادی ستاد زمینههای تصمیم فرماندهی نیروها را فراهم میکند، طراح و ناظر است و هماهنگکننده است و طرف مشورت فرماندهی قرار میگیرد. پس در سلسلهمراتب فرماندهی، فرماندهی نیروها و فرماندهان نیروهای مسلح هستند ستاد مشترک جزئی است از فرماندهی نیروهای مسلح، یکپارچهاند و ستاد مشترک یک عنصر جداگانه نیست. ستاد مشترک و فرماندهان نیروهای مسلح یک عامل و یک عنصر هستند کما اینکه فرمانده نیروی زمینی و ستاد نیروی زمینی یک عامل هستند و جدا نیستند. پس سلسلهمراتب از نیروها از طریق ستاد مشترک به فرماندهی نیروهای مسلح میرسد.
تیمسار فلاحی توجیه شما از خطر استراتژیک بین آمریکا و شوروی چیست؟
به اعتقاد من خطر شمال متصور هست ولی قریبالوقوع نیست و خطر آمریکا را ما محتملتر و قریبالوقوعتر میدانیم. در حال حاضر آمریکا چیزی را در ایران از دست داده است و شوروی به این مقدار در ایران از دست نداده است. نقطهی دیگری که باید اشاره کنم آن است که در حال حاضر شوروی در افغانستان حضور نظامی دارد اگر به هر شکل در جمهوری اسلامی ایران حضور پیدا کند، مبین مقاصد سیاسی و نظامی شوروی در آسیای باختری خواهد بود. قرائتی است برای تسلط بر خلیجفارس، دریای عمان و راه آبی بینالمللی و منابع نفت در چنین صورتی این منابع نفت تنها متعلق به ما نیست در منطقهی خلیج نود درصد نفت مورد نیاز ژاپن و حدود ۶۰ درصد نفت اروپای غربی و بازار مشترک از این منطقه میرود. نفت خود آمریکا و به عبارت دیگر اگر این منابع نفتی از دست غرب و شرکای نامشروع غرب برود تمام تولیدات صنایع سنگین نظامی غرب راکد و یا متوقف و کند میشود. موازنهی قدرت و تعادل قدرت در جهان برهم میریزد، چون پایان کار روشن است حضور نظامی شوروی در ایران از نظر آمریکا آغاز جنگ جهانی سوم خواهد بود یعنی آنچه را که آمریکا باید در آیندههای دور انجام دهد مسلما تسریع خواهد شد و چون شوروی میداند مسئله روشن است و مثل جدول ضرب ریاضی است چون در افغانستان حضور دارد اگر در ایران هم حضور پیدا کند این حضور پیوسته خواهد بود و یکسری مقاصد سیاسی و اقتصادی و استراتژیک به دنبال دارد، آمریکا ساکت نخواهد نشست و چون روسیه آنچه که استنباط میکند از نظر هوایی و دریایی نتوانسته است موازنهی قدرت دریایی و هوایی را با قدرتهای غربی برقرار کند و سرنوشت جنگ احتمالی جهانی سوم را هم قدرتهای هوایی و دریایی بهویژه موشکی روشن میکند و نارساییهایی شوروی در این زمینه دارد که این کار بعید به نظر میرسد و یا لااقل عاقلانه نیست. اقدام به چنین کاری ضمن اینکه نیروی زمینی شوروی، نیروی قدرتمندی است با مقایسه با نیروهای زمینی کشورهای غربی کما اینکه میبینیم هر ناو آمریکایی را در اقیانوس هند و یا در دریای عمان و خلیجفارس یک ناو و یا یک ناوچه روسی لااقل همراهی میکند یعنی سایه به سایه همدیگر دنبال میکنند و سعی شده است که نیروی دریایی آمریکا و شوروی در منطقهی عمومی اقیانوس هند متعادل باشند و ممکن است یک وقت در خلیجفارس آمریکا دو ناو و شوروی یک ناو داشته باشد ولی در مجموع در منطقهی اقیانوس هند تلاش میکنند که توان و تعادل قدرت دریایی را حفظ کنند تا این تعادل برقرار است احتمال تهدید بالفعل آمریکا از راه دریا کمتر است ولی زمانی که این تعادل بر هم بخورد و استعداد نیروی دریایی آمریکا در این منطقه افزایش پیدا کند در آن صورت قریبالوقوع میشود.
۲۳۲۵۹
نظر شما