۰ نفر
۱۷ بهمن ۱۳۹۰ - ۱۱:۴۱

سحر عصرآزاد

جشنواره فیلم فجر به نیمه نرسیده و در همین روزهای آغازین توانست در میان خیل فیلم‌هایی که حضورشان در این رویداد سینمایی سی ساله سوال‌برانگیز و بیشتر به شوخی شبیه است، آثاری قابل قبول و محترم را پیشکش مخاطبان سینما کند.
«پذیرایی ساده» فیلم جدید مانی حقیقی پس از آثار دیده‌اش چون «کارگران مشغول کارند» و «کنعان» است. یک فیلم جاده‌ای که از وجه ساختاری با «کارگردان...» قرابت دارد ولی تلاش شده با تمهیداتی این الگوی آشنا واجد جذابیت‌های جدید شود.
در واقع رخوت و کندی که در بخش میانی قصه به دلیل حرکت داستان در عرض به وجود می‌آید با چند تمهید تقلیل یافته که از آن جمله می‌توان به محوریت داشتن پول آن هم با این مبلغ بالا و تمرکز بر جابجایی و رسیدن آن به افراد مختلف اشاره کرد.
همچنین حضور زوج محوری فیلم به جهت شخصیت‌پردازی و طراحی موقعیتی خاص که گرفتارش هستند، کمک کرده تا با حال و هوایی جدید و بخصوص غیر قابل پیش‌بینی در موقعیت‌های متعدد میانی مواجه باشیم. همان طور که تمهید دروغ گفتن که برآمده از موقعیت خاص آن هاست، تبدیل به تمهیدی می‌شود که مخاطب تا انت‌ها نتواند مطمئن باشد کدام بخش از اطلاعات راست و کدام بخش دروغ یا در راستای بازی است.
در این میان طراحی زنجیره‌ای از اتفاقات که زوج محوری را از شکارچی و صیاد تبدیل به شکار و صید می‌کند و طبعا واکنش‌های آن‌ها وقتی ابزار قدرت یعنی پول، اسلحه و حتی ماشین را از دست می‌دهند، از وجوهی است که می‌تواند با ظرافت لایه‌های درونی فیلم را واجد نقاط قابل تحلیل کند. تحلیلی که البته در آن نوع نگاه به آدم‌های پیرامونی در کنش و واکنش‌هایی که با زوج محوری به واسطه گرفتن پول پیدا می‌کنند و طنز برآمده از آن، قابل نقد است.
«زندگی خصوصی» حسین فرحبخش از آن دسته فیلم‌هایی است که به بهانه نقد آدم‌های امروز با تکیه بر گذشته‌شان، بیش از آنکه روایتی از چگونگی این تغییر باشد نمایانگر نگاهی سخیف و دم‌دستی به رویداد‌ها و اتفاقات و چه بسا واقعیت است.
نگاهی گل‌درشت و برآمده از لایه‌های تاریک و پنهان کسانی که داعیه اصلاح سینما را با‌‌ همان حرکت آغازین فیلم یعنی پایین کشیدن کرکره سینما‌ها داشتند، اما امروز می‌توانند فیلمی بسازد در رد گذشته و حالشان با تکیه بر‌‌ همان مولفه‌هایی که زمانی به چوب ابتذال زدند تا ثابت شود سینمای ایران و مخاطبانش ظرفیت غریبی برای ضربه خوردن و تحمل دارند و البته سرریز از تناقضات هستند!
«بوسیدن روی ماه» دومین دغدغه‌مندی مشترک همایون اسعدیان و منوچهر محمدی است که با قرار گرفتن در یک راستا یک اتفاق خوشایند را در سینمای ایران رقم زده است. فیلمی که از چند وجه می‌تواند مورد تحلیل قرار بگیرد و مهم‌ترین آن پرداختن به مضامین اخلاقی در زیر لایه‌های کار و جلوه‌ای جدید از عشق زمینی که در عشق مادر به فرزند برجسته شده است.
فیلم در بحبوحه سبقت برای تسخیر ذهن مخاطب و گیشه‌پسندی، با رویکردی جسورانه دو زن پیر را به عنوان قهرمانان محوری خود انتخاب می‌کند تا این دو در آزمون عشق و رفاقت آنهم از نوع زنانه‌اش، گوی سبقت را از مردان ربوده و تنها داشته خود را که بقایای فرزند شهیدشان است، به بهای رفاقت ببازند یا به گفته بهتر ببخشند تا به آرامش و قرار برسند.
طراحی شخصیت این دو کاراکتر محوری هوشمندانه از معدود نمونه‌های موجود فاصله گرفته و با ظرافت و جزئیاتی باورپذیر، تصویری تأثیرگذار از این دو زن با دغدغه‌ها، درد‌ها و حتی وسعت دل‌های مشترک ثبت می‌کند. این گونه است که شاهد حضور کاراکترهایی هستیم که هرچند ریشه دار و باورپذیر، اما تکراری و دافعه‌برانگیز نیستند و می‌توانیم آن‌ها را کنار خودمان در همین گوشه و کنار حس کنیم و ببینیم.
فیلم آگاهانه با اشراف به مسیر داستانی که بر لبه ملودرام‌های احساسات‌زده حرکت می‌کند، توانسته معتدل و با طمأنینه جلو برود. از همین رو حاصل تماشای این تجربه منحصر به فرد نه اشک و آه بلکه بغضی است که می‌ماند، رسوب می‌کند و تا ترکیدن و سرباز کردن، تصویر دو زن سیاهپوش را مقابل در سالن شهدا بار‌ها و بار‌ها پیش چشم می‌آورد.
«بوسیدن...» حتی از نوع نگاه به شهدا و بازخوانی امروزی از گذشته و حال آن‌ها می‌تواند اثری به‌روز و مبتلابه باشد که الگوهای امتحان پس‌داده سینمای دفاع مقدس را کنار زده و این قهرمانان دیروز؛ منش و کنش و واکنش‌هایشان را از سر منشأ مورد بازبینی قرار می‌دهد.
چه سرمنشأ‌ای زلال‌تر از دامان مادرانی که آن‌ها را برای چنان روزی تربیت کردند و چه کسی بهتر از مادر می‌داند فرزندش لحظه عاشقی چه حال و هوایی داشته است!
5858
کد خبر 197659

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین