جشنواره فیلم فجر بالاخره به پایان رسید و با گذر هر روز شرایط بهتری فراهم میشود تا با نگاهی واقعگرایانه این رویداد سینمایی یا برآیند سینمای سال 90 و دورنمای سینمای سال 91 را مرور کنیم.
از منتخبان پرتعداد و سئوالبرانگیز تا برگزیدگانی که نه کسی را شگفتزده کرد نه خوشحال، از فضای حاکم بر سینمای رسانه ها تا ... نقاط انتقادبرانگیز این جشنواره کم نبودند و در همه این موارد بسیار گفته شده است، اما میتوان جشنواره سیام را با این دید تحلیل کرد که توان و ظرفیت سینمای ایران در سال 90 با همه بایدها و نبایدها، قهرها و آشتیها، فشارها برای برخی و فراخیها برای برخی، شعارها و شعارها و شعارها ... همین است که بود.
جشنواره سیام از حیث حضور و تنوع گونههای سینمایی ورای کیفیت نوع نگاه، سالی پربار را پشت سر گذاشت که مهمترین شاهد آن حضور فیلمهایی از گونههای مهجور کودک، انیمیشن و دفاع مقدس و همچنین حضور چند فیلم مختلف در گونه تازهتأسیس سیاسی بود.
سالها بود که سینمای کودک و نوجوان نماینده مهمی در جشنواره فجر نداشت و تولیداتی که از جشنواره کودک و نوجوان به این فجر راه پیدا میکردند، بیشتر فیلمهایی بودند درباره کودک که مخاطب هدف آنها قشر کودک و نوجوان نبود.
اما امسال دو فیلم «سلام بر فرشتگان» و «پیشونی سفید» به طور مستقیم مخاطب کودک و فانتزی ذهنی او را نشانه رفته و حتی در نوع نگاه به پدیدهای چون مرگ (سلام بر فرشتگان) این مختصات را در نظر داشتند. هرچند این تعداد از جهت کمّی ناچیز است، اما میتواند بارقهای از پیگیری این نوع نگاه فراموششده در فیلمهای کودک باشد.
انیمیشن نیز از گونههای فراموششده و چه بسا متولدنشده در سینمای ایران است که امسال توانست سهمی هرچند کوچک را به خود اختصاص دهد و به علت بیسابقه بودن اهمیتی فراتر از کمیت پیدا کند.
«تهران 1500» با تکیه بر مخاطب بزرگسال و انیمیشنهای «یک فراری از بگبو» و «داستان سامرا» آثاری بودند که توانستند تنوع گونههای سینمایی جشنواره سیام را بخصوص در پویانمایی چشمگیر کنند.
سینمای دفاع مقدس که سالهاست به شکل نامحسوس به حیات خود ادامه میدهد و با تکجرقههایی میدرخشد و دوباره افول میکند تا جرقه شخصی دیگر، امسال با نگاهی چندجانبه و فراگیر کمیتی خاص را به خود اختصاص داد.
شاهد این ادعا همین بس که از پنج فیلمنامه نامزد سیمرغ، چهار کاندیدا آثار دفاع مقدسی بودند. «ملکه»، «ضد گلوله»، «روزهای زندگی» و «بوسیدن روی ماه» فیلمنامههایی بودند که با نگاهی از درون به جنگ و شرایط آن مقطع و یا تبعات جنگ بر روی آدمها و جامعه در زمان حال، تلاقی نقطه دید نویسندگانشان بر بستر رئالیسم و کمدی بودند.
اما گونه تازهتأسیس فیلمهای سیاسی که چند سالی است مانور تبلیغاتی روی آن داده میشود بدون آنکه اثر قابل توجه و قابل دفاعی در این حیطه ساخته شده باشد، امسال صاحب چندین و چند فیلم با گرایشهای مختلف طنز، رئال، درام خانوادگی و ... بود که از جهت زاویه و نوع نگاه تفکری پشت شکلگیری آنها، همگی متعلق به یک جریان فکری بوده و گوناگونی در آنها به چشم نمیخورد.
از «قلادههای طلا» که ظاهراً از بقیه خوشساختتر و حرفهای تر بوده تا «گیرنده»، «تلفن همراه رئیسجمهور» و «پل چوبی» که خط سیاسی خود را در حاشیه قرار داده و در قصهگویی ضعف داشتند و ... فیلمهای شعارزدهای که به شوخی شبیه بودند مثل «گشت ارشاد» و «زندگی خصوصی». فیلمهای «محرمانه تهران» و «خودزنی» هم گرایش سیاسی داشتند.
اما ژانر محبوب اجتماعی امسال هم نمایندگان خاص خود را داشت هرچند نه به قوت سالهای قبل و این خود میتواند نقطه عطفی در کارنامه این گونه سینمایی محسوب شود که زمانی سهل و ممتنع، اما امروز محکوم به عبور از فیلترهای مختلف تا تبدیل شدن به فیلمهای بی بو و بیخاصیت است.
«بیخود و بیجهت»، «برف روی کاجها»، «میگرن»، «زندگی خصوصی آقا و خانم میم» و «بغض» از معدود فیلمهای اجتماعی قابل دفاع جشنواره سیام بودند که دغدغه داشتند.
این آثار هرچند به اشکال مختلف تحت تأثیر نگاه فرمایشی قرار گرفتند از نوع حضور و نمایش در جشنواره (بغض- زندگی خصوصی آقا و خانم میم) تا ممیزی (میگرن) و بیتوجهی به آنها در داوری (بیخود و بیجهت- برف روی کاجها)، اما با همه حواشی دیده شدند و این مهمتر از هر جایزهای است.
گونه کمدی با فیلمهایی مثل «خوابم میاد» و «آزمایشگاه» که جدیتر از بقیه بودند و از آنها انتظاری خاص میرفت اما آنطور که باید برآورده نشد، در کنار نمونههای ضعیفی مثل «همه چی آرومه» کیفیتی متوسط از این حضور را ثبت کرد.
از میان فیلمهای شخصی و مستقل نیز میتوان به فیلمهای خوشساختی مثل «پله آخر»، «پذیرایی ساده» و «بیخداحافظی» اشاره کرد که توانستند با اقبال نسبی علاقهمندان به این سبک فیلمها مواجه شوند که یک موفقیت محسوب میشود.
فیلمهایی هم بودند که بعد از تمام شدنشان مخاطب نمیدانست چرا باید تماشاگر چنین فیلمی باشد و اصلاً چرا فیلمساز باید چنین اثری را در کارنامه خود ثبت کند؟ «یه عاشقانه ساده»، «بیداری»، «آمین خواهیم گفت»، «یک روز دیگر» و «خرس» از این جمله بودند.
شعار مستقیم فیلم «نارنجیپوش» هرچند فیلمساز قائل به سفارشی بودن فیلمش نباشد در کنار ملودرامهای سطحی مثل «دوباره با هم» و تلهفیلم سفارشی «پنجشنبه آخر ماه» از گرایشهای پراکندهای بودند که در مجموع کمیت جشنواره سیام را پربار کردند، اما همچنان علامت سئوال بزرگ مقابل بخش کیفی جشنواره سیام باقیست!
5858
5858
نظر شما