به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین به نقل از پایگاه اطلاعرسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، بعد از انفجار دفتر نخستوزیری در هشتم شهریور سال ١٣٦٠ و بعد از آنکه اوضاع کشور کمی رو به ثبات رفت، سومین دور انتخابات ریاستجمهوری در دهم مهرماه ۱۳۶۰ برگزار شد و آیتالله خامنهای به ریاستجمهوری رسیدند. ایشان برای گزینه نخستوزیری مهندس میرحسین موسوی را به مجلس معرفی کردند.
روز پنجم آبان ۱۳۶۰ مهندس موسوی با ۱۱۵ رأی موافق از مجلس بهعنوان نخستوزیر انتخاب شد و چند روز بعد کابینه خود را به مجلس معرفی کرد. در آن میان حجتالاسلام علیاکبر ناطق نوری نیز به عنوان گزینه پیشنهادی مهندس موسوی برای وزارت کشور در تاریخ ۲۴ آذر ۱۳۶۰ از مجلس رأی اعتماد گرفت.
حجتالاسلام علیاکبر ناطق نوری در خاطرات خود که در گنجینه تاریخ شفاهی مرکز اسناد انقلاب اسلامی ثبت و ضبط شده است درباره انتخابش از سوی میرحسین موسوی به عنوان وزیر کشور میگوید:
آقای موسوی از من هم برای همکاری دعوت کردند و طی تماسی گفتند: «به نخستوزیری بیا، کارتان دارم.» به نخستوزیری رفتم. ایشان گفتند: «آقای نیکروش استعفا داده، میخواهم شما را به عنوان وزیر کشور به مجلس معرفی کنم.» به ایشان گفتم: «هیچ موقع بنده به دنبال مسئولیت نبودم، بلکه مسئولیت به سراغم آمده، یا دیگران مسئولیتی را بر گردنم انداختهاند. از جمله اینکه ثبتنام در انتخابات مجلس اول نیز با دعوت شهید باهنر انجام گرفت.» سپس گفتم: «بنده در خدمت نظام هستم اگر از من کاری ساخته است، حاضر هستم انجام دهم.»
در پذیرش این مسئولیت با آقای هاشمی رفسنجانی نیز مشورت کردم و گفتم: «آقای موسوی از من خواسته است که وزارت کشور را قبول کنم. درحالیکه من هیچ سابقة فرمانداری و استانداری و یا وزارت ندارم.» آقای هاشمی فرمودند: «مگر بنده سابقة وزارت کشوری داشتم که مسئولیت آن را در یک دوره در دولت موقت پذیرفتم.» درهرصورت آقای مهندس موسوی به طور رسمی مرا برای وزارت کشور و دکتر ولایتی را برای وزارت امور خارجه به مجلس معرفی کرد. نمایندگان مجلس هم پس از بحثهای موافق و مخالف، رأی خوبی به من دادند که باتوجهبه شرایط آن وقت، تعداد آرای مثبت، ممتنع و کبود، رأی خیلی بالایی بود...
جنجال بر سر تغییر ساختمان وزارت کشور
یکی از اقدامات علیاکبر ناطق نوری در وزارت کشور تغییر ساختمان این وزارتخانه از پارکشهر به ساختمان کنونی آن در میدان فاطمی بود که با حرف و حدیثهای فراوان همراه شد. او در این باره میگوید:
مدتی که وزارت کشور در ساختمان شهرداری فعلی در خیابان بهشت بود، احساس کردم که بسیار جای ناامنی است، زیرا ممکن بود از داخل پارکشهر و از لابهلای درختها، هر لحظه مورد حمله واقع شود. در آن شرایط، وزارت کشور عراق منفجر شده بود و احتمال میرفت عراقیها بخواهند اقدام تلافیجویانه بکنند و وزارت کشور را مورد حمله قرار بدهند. نکتة دوم اینکه وزارت کشور جنب پزشکی قانونی بود و هر روز جنازههای زیادی به آنجا میآوردند. ممکن بود در یک جنازه، تیانتی جاسازی کنند و به بهانة تشییعجنازه، وزارت کشور را هدف قرار دهند و بگویند مرکز امنیت کشور را منفجر کردند و عملیات انتحاری انجام دادهاند و این لطمة سیاسی و حیثیتی برای نظام داشت.
به آقای «نبی حبیبی» شهردار وقت تهران، گفتم که ساختمان فعلی وزارت کشور که قبلاً مال حزب رستاخیز و آن موقع در اختیار شهرداری بود را در اختیار وزارت کشور قرار بدهند. چون در جای مناسبی قرار داشت و دارای امکانات کافی برای استقرار وزارت کشور بود. ایشان پذیرفتند، ولی همکارانشان قبول نمیکردند و مقاومتهایی صورت گرفت، وقتی ما فشار آوردیم و وزارت کشور را به مقر فعلی آن در خیابان دکتر فاطمی منتقل کردیم، در روزنامهها علیه من مقاله نوشتند و بیان کردند که وزیر کشور خانهاش اینقدر بزرگ است که هلیکوپتر در آن مینشیند، چون روی ساختمان فعلی وزارت کشور هلیکوپتر نیز میتواند بنشیند و وزیر کشور میخواهد با هلیکوپتر از منزلش به وزارتخانه برود.
دوستان در وزارت کشور میگفتند خیلی بد شده است. گفتم اصلاً جواب ندهید بهجای جوابدادن کمک کنید هرچه سریعتر مستقر شویم، تا اینکه «آقا» که آن موقع رئیسجمهور بود باحالت خاصی به من گفت: «آقای ناطق از پایینشهر میخواهید به بالای شهر بروید؟» گفتم: «اگر حضرتعالی اجازه بدهید. میگویم چرا میخواهیم به بالا برویم. اگر ما ١٠ تا گردان نیرو هم تجهیز کنیم نمیتوانیم ساختمان وزارت کشور را حفاظت کنیم، چون ممکن است از لابهلای درختهای پارکشهر هر لحظه بهسوی وزارت کشور آر. پی. جی شلیک شود و دوم اینکه با آمبولانس به بهانة آوردن جنازه، عملیات انتحاری انجام بدهند. وزارت کشور عراق را همینطوری منفجر کردند و اگر چنین اتفاقی برای ما بیفتد حیثیت نظام را لکهدار میکند.» تا این مطلب را گفتم آقا زد روی شانهام و فرمود: «خطر جدی است. زودتر بروید مستقر شوید.» لذا هماکنون ساختمان فعلی وزارت کشور یک جای آبرومند و مناسبی است و این به نفع نظام است.
منبع: خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین علیاکبر ناطق نوری، جلد دوم. مرکز اسناد انقلاب اسلامی
۲۵۹
نظر شما