وی در این کتاب با ظرافت خاصی نقد ادبی و تاریخ اجتماعی را با هم ترکیب می کند و همانطور که در عنوان فرعی روی جلد کتاب نوشته است می نویسد که نویسنده های همجنس گرای آمریکایی تاریخ و تفکر این کشور را تغییر دادند و در اصل آمریکا یکباره با این نویسنده ها عوض شد.
برام آغاز این فرآیند را ژانویه 1948 می داند که دو رمان نویس «گور ویدال» با کتاب «شهر و ستون» و «ترومن کاپوت» با کتاب «رفتار جنسی در بین مردان» در یک ماه پشت سر هم افکار خود را به خورد جامعه دادند و در آن زمان به جای اینکه از این کتابها مثل داستانهای تخیلی دیگر رفتار شود با عنوان پدیده برخورد شد و در اصل فاجعه اصلی از همین جا شروع شد که وقتی پدیده ها می آیند بعد از آن جریان فکری و انقلاب هم به دنبال آن ایجاد می شوند.
در آن موقع منتقدان ادبی به جای بررسی این نوع ادبیات به عنوان یک آسیب فرهنگی آن را به عنوان نوعی ژانر ادبی معرفی کردند که افراد جدیدی پیدا شده اند و چیزهای جدیدی بلد هستند... برام با عصبانیت خاصی می نویسد که در زمانی که همجنس گرایی کمتر شناخته شده بود و اصلاً کسی در این باره نمی دانست این کتابها فرصتی برای تبلیغ این نوع روابط به روزنامه نگاران دادند و رسانه ها برای بالا بردن تیراژ خود از آن استفاده تجاری کردند ولی غافل از اینکه در سالهای بعد در این کشور کلیساها ازدواج این افراد را مشروع اعلام خواهند کرد.
برام البته به این موضوع اشاره می کند که هرچند همجنس گرایی نوعی بیماری روانی و گناه در بین انسانها محسوب می شود و دلایل متعددی می تواند داشته باشد ولی «ادبیات» خود یک عامل تقویت کننده این جریان بوده است. در کتاب شعر گینسبر با عنوان «زوزه» (1956) همجنس گرایی نشان افتخار همه روابط جنسی معرفی شده است.
«کتاب افریم» (1976) نوشته جیمز مریل به خوبی ازدواج بین همجنسگراها را توضیح می دهد و این پدیده را نوعی دوستی عادی معرفی می کند! در شعرهای تام گان در کتابی با عنوان «مردی با عرق شبانه» (1992) درباره همه گیر شدن ایدز ناشی از همجنس گرایی نوشته میشود.
«یک مرد مجرد» (1964) نوشته کریستوفر ایشروود اولین رمان درباره همجنسگرایی است که به صراحت این عمل را تبلیغ می کند. بعد از این کتابها و داستان های مختلف دیگر کم کم روزنامه نگاران نیز به این پدیده دامن زدند و اولین نفر «استنلی کافمن» در مقاله خود در نیویورک تایمز در سال 1966 عنوان داستان «همجنس گرایی و لباسهایش» را انتخاب کرد موجب برانگیخته شدن نویسنده های بیشتری برای نوشتن کتابهای بیشتر درباره این پدیده شد.
از جمله این کتابها می توان به داستان یک پسر(1982) ادموند وایت و «فرشته ها در آمریکا» (1982) نوشته تونی کوشنر اشاره کرد که خلاصه ای از این کتابها نیمی از کتاب برام را تشکیل می دهد. وی در کتابش بیشتر از نقد ادبی به تاریخ اجتماعی آمریکا اشاره می کند که چگونه نویسنده ها در آن نقش داشتند. وی این جریان را ادبیات همجنسگرایی در اواخر قرن بیستم معرفی می کند که هیچ شباهتی به ادبیات ندارد و بیشتر به یک جزر و مد دریایی شبیه است که ماهی و ماهیگیر را به اشتباه می اندازد و گاهی اوقات ماهی های مرده ای را نصیب ماهیگیران می کند.
استار تریبون/ 25 فوریه/ ترجمه محمد حسنلو
6060
نظر شما