سناء شایان: نویسنده تکلیف خودش را از همان اول مشخص میکند. او مینویسد که نوشته شده باشد، چون کسی او را ننوشته؛ و این است ماجرای تمام کتاب و ماجرای «درست مثل نوشتن». نویسنده «غزل داستان پری چل گیس» را مینویسند تا از یک پری با پولکهای نقرهای و بالههای کوچک که ماهی بر پیشانی دارد، بگوید. نویسنده «طرح یک داستان کوتاه» را مینویسد تا بگوید «آدم فقط باید زنده باشد تا بمیرد». نویسنده میگوید «ذوالجناح» و میرود در فضای پرده و پردهخوانی و از سفرش به درون پرده میگوید و از مصایب عاشوراییان. نویسنده، «هانریش اولر» را مدیون «باد» است؛ بادی که میوزد و پرتش میکند وسط داستانی که هیچ ندیده و نشنیده است، ولی با این وجود مینشیند پای صبحت هانریش بل (نویسنده عقاید یک دلقک، آبروی از دست رفته کاترینا و...) و با او بر سر شخصیتهایش گپ میزند. اما «آوای نهنگ» که در سراسر کتاب پیچیده، از طعم و بوی ماندگی و درماندگی پیرمردی است که مثل یک نهنگ خسته به گل نشسته است و هیچ راه فراری جز تحمل ندارد، و نویسنده به فکر داستانی است نانوشته، که انگار دارد نوشته میشود. در «ذهن دوم» باز هم پری چلگیس میچرخد و راه میرود، اما در نقشی دیگر، شاید نقش یک اهداکننده و یک نجاتدهنده. و این داستانها بخشی از دفتر اول کتابیاند که در سه دفتر نوشته شده. دفترهای دوم و سوم کوتاهترند و داستانهای کمتری دارند. از لحاظ نگارشی هم کمی سادهتر به نظر میرسند. «لولا عشق العالی»، «آن وقت که باران بارید»، «یک اتفاق ساده»، «آخرین قطار شبانه» داستانهای دفتر دوماند و «پل»، «سپیده سحری»، «جنگ» و «مرگ دیگری» داستانهای دفتر سوم.
«آوای نهنگ» بیشتر از اینکه خواننده را در داستان غرق کند، راهکارهای تازه داستاننویسی را یادش میدهد. مثلاً داستان خود «آوای نهنگ» به شیوه نقدنویسی نوشته شده و «هانریش اولر» به شیوه مقالهنویسی. آنچه در اکثر داستانها دیده میشود، وامگرفتن از حرفها و سخنان آدمها و نویسندههاست، چه در ابتدا (درست زیر نام داستان) و چه در متن داستان؛ طوری که نویسنده میگوید «دلایلی قطعی وجود دارد که من و بورخس در هزاره نخستین همزاد یکدیگر بودهایم.» نویسنده بارها کوشیده به وسیله زیر نویسها داستانهایش را تکمیل کند و خواننده را به بازخوانی وا دارد، به این طریق که اول به خواننده اجازه بدهد بدون زیر نویس داستانها را بخواند و بعد زیر نویسها را، و داستان را بازخوانی کند. این شیوه در «ذهن دوم» به اوج خود رسیده است. نویسنده اغلب داستانها را در یزدانشهر (نجف آباد) نوشته و بنا بر تاریخی که آخر داستان خورده، هر کدام را بارها بازنویسی کرده است. و همه اینها تلاشی بوده برای خلق داستانهای آرمانی.
احمد بیگدلی، بیست و شش فروردین ماه 1324 در اهواز به دنیا آمد. جوانیاش را در آغاجاری (از شهرهای استان خوزستان) گذراند و بعد از آن به آموزش و پرورش لاهیجان پیوست و به نوشتن روی آورد. اولین داستانش را در مجله «فردوسی» چاپ کرد. سپس رو به نمایشنامهنویسی آورد و برای ادامه تحصیل به دانشگاه هنرهای درآماتیک رفت. بیگدلی از دهه شصت تا کنون ساکن نجفآباد اصفهان است. از او کتابهای «آنای باغ سیب»، «اندکی سایه»، «شبی بیرون از خانه» و «آوای نهنگ» به چاپ رسیده که در میان آنها «اندکی سایه» موفق به دریافت جایزه کتاب سال جمهوری اسلامی در سال هشتاد و پنج شده است. «آوای نهنگ» آخرین اثر به چاپ رسیده بیگدلی است که بعد از چهل و دو ماه مجوز نشر گرفته و در 135 صفحه به قیمت 2600 تومان توسط نشر چشمه منتشر شده است. طرح روی جلد کتاب را هم اردشیر رستمی طراحی کرده است.
بیگدلی رمان آماده دیگری نیز در انتظار چاپ دارد با عنوان «رمانی برای پنهان شدن» که توسط نشر آگه به چاپ خواهد رسید. در این رمان، بیگدلی از جنگ و دفاع مقدس میگوید. او که برای نوشتن تازهترین رمانش میخواهد به جنوب سفر کند، به نویسندهها توصیه کرده اگر میخواهند درباره غزه بنویسند، به فلسطین سفر کنند.
نظر شما