به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، به طور کلی میتوان گفت: پرداخت خمسِ اموال، دو نقش اساسی در زندگی مسلمانها به ویژه شیعیان ایفا میکند:
۱ - مادی : توزیع ثروت بر اساس عدالت اجتماعی
۲ – معنوی : ( تهذیب نفس)
عدالت اقتصادی در پرتو بعثت پیامبران
بنابر روایت شیعه نیوز، قرآن کریم یکی از مهمترین دلایل اجتماعی بعثت پیامبران را زمینه سازی برای اقامه قسط و گسترش مطلق عدالت توسط خود مردم میداند: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب و المیزان لیقوم الناس بالقسط؛ ما پیامبران را با دلایل روشن و معجزات آشکار فرستادیم و کتاب و میزان حق و باطل را با آنان همراه ساختیم تا مردم (در پرتو تربیت دینی) به عدل و قسط قیام کنند .
تعریف عدالت
عدالت به مفهوم اتمّ آن عبارت است از: اعطای حق هر صاحب حقی که شامل حق الله نیز میشود. امام سجاد (علیهالسلام) فرمود: «حق الله الاکبر علیک ان تعبده و لا تشرک به شیئاً؛ بزرگترین حق خدا این است که او را پرستش کرده و احدی را شریک او قرار ندهی.»
گاهی عدالت به معنای قرار دادن هر چیزی در جایگاه و پایگاه مناسب خویش است؛ از انفاق و پرداخت حقوق مالی گرفته تا سخن گفتن به موقع و هر کسی را در مقام مناسب گذاشتن، و نیز توزیع و تولید ثروت به صورت مناسب و عادلانه.
سیستم اقتصادی در اسلام
باید توجه داشت که سیستم اقتصادی توزیع و تولید ثروتها و پرداخت خمس و زکات و سایر مسائل مالی مانند کفارات، دیات و غیره نیز، رعایت عدل را در بعد اقتصادی روشن می سازد، زیرا بدون یک سیستم اقتصادی، قشر عظیمی گرفتار فقر و محرومیت میشوند. به همین دلیل مقصود ما از اقتصاد اسلامی، آن سیستمی است که به وسیله آن راه و رسمی که اسلام در تنظیم حیات اقتصادی دارد تجسّم و عینیت پیدا می کند.
پیوستگی سیستم اقتصادی و اصول اعتقادیی
مبانی فلسفی نظام اقتصادی در اسلام با جهانبینی و اصول اعتقادی، به هم مرتبط و پیوسته است. به همین دلیل شناخت سیستم اقتصادی مستلزم شناخت مبانی فکری و فلسفی است؛ به عبارت دیگر سیستم اقتصادی از عقاید، اخلاق و احکام اسلامی تفکیکناپذیر میباشد، چون فروع دین از اصول دین نشأت پیدا کرده است و همین انسجام فروع و اصول و اخلاق و ایمان است که ضمانت اجرایی خمس و زکات را تأمین میکند؛ مثلاً قرآن در باب وجوب خمس اموال و لزوم پرداخت آن به صاحبان سهام (سهم امام و سهم سادات) میفرماید: «ان کنتم آمنتم بالله و ما انزلنا علی عبدنا یوم الفرقان؛ اگر به خدا و آنچه بر بندهاش (حضرت محمد) در روز جدایی (حق و باطل) نازل کرده ایمان و اعتقاد دارید خمس خواهید داد.
پرداخت خمس و زکات در رشد اخلاقی و تربیتی پرداخت کننده نقشی اساسی ایفا میکند. قرآن میفرماید: «خذ من اموالهم صدقة تطهّرهم و تزکیهم؛ از اموال آنها صدقات را بگیر که در پاک کردن و تزکیه و رشد معنوی آنها دخیل است، چرا که هر عبادتی ظاهری دارد و باطنی. اراده و نیت و انگیزه شخصی، باطن عبادت و فرایض مالی را ترسیم میکند.
پرداخت خمس اموال به قصد قربت، آثار تربیتی و برکات اقتصادی در پی دارد، اما از نظر تربیتی، انفاقِ خمس اموال به مثابه دل کندن و رهایی از وابستگی آدمی به جذابترین مظاهر دنیوی است. قرآن میفرماید: «و انّه لحب الخیر لشدید؛ انسان علاقه بسیاری به مال دارد». از اینرو مشکلترین دستورات اسلامی، احکام مالی است.
انفاق مال از اهدای جان کمتر نیست. بسا افرادی در راه حفظ مال و منال از جان گذشتهاند. حرّیت و آزاد منشی از آن کسی است که از مال بگذرد و اصولاً اطاعت از خدا در انفاق مال، اثرات معنوی بسیار بزرگی دارد. قرآن با توجه به این حقیقت میفرماید: «لن تنالوا البرّ حتّی تنفقوا مما تحبّون؛ هرگز به مقام نیکوکاری نمیرسید، مگر اینکه از آنچه دوست دارید انفاق کنید.»
خمس و یا زکات، از پلیدیهای روحی و روانی پاک میشود و زمینه نزول برکات مادی و معنوی را فراهم میآورد.
بسیاری از مردم از ترس کمبود مال و فقر و ناداری، زکات و خمس نمیدهند، ولی اگر ایمان و توکل به خدا در کار باشد نباید از فقر و ناداری ترس و واهمهای داشته باشند. از همه بالاتر اینکه آنچه موجب اهمیت و عنایت خداوند به این فریضه میشود همان تقوا، اخلاص، خوشحالی مستمندان و بندگان خدا و بستگان پیامبر است. خدا در قرآن میفرماید: «من ذا الذی یقرض الله قرضاً حسناً فیضاعفه له؛ کیست که به خدا قرض نیکو بدهد تا خدا آن را به صورت افزون برگرداند.»
ذات اقدس الهی نیازی به استقراض از بندگانش ندارد، میخواهد بفرماید: کسی که به بندهای قرض بدهد مثل این است که این احسان و هدیه را به خدا داده است؛ در صورتی که آنچه مورد توجه خدا واقع میشود اخلاص و تقوایی است که باعث این عمل گردیده است. قرآن درباره قربانی کردن میفرماید: «لن ینال الله لُحُومها و لا دماؤها و لکن یناله التقوی منکم؛ هرگز گوشت و خون قربانی شما به خدا نمیرسد، و لکن تقوای شما که باعث این عمل گردیده است به خدا میرسد.»
در خمس هم همان قصد قربت و اخلاص است که مورد توجه ذات اقدس الهی قرار میگیرد، چون این نوع انفاق که با انگیزه پاک و نیت خالص و به قصد قربت انجام میشود به خدا میرسد، چرا که اگر ایمان و اخلاص و امید به ثواب و علاقه به قرب پروردگار نبود هرگز کسی محصول زحمات خود را پرداخت نمیکرد.
[۱] انفال (۸) آیه ۴۱.
[۱] توبه (۹) آیه ۱۰۳.
[۱] ) عادیات (۱۰۰) آیه ۸.
[۱] آل عمران (۳) آیه ۹۲.
دورنمائی از فلسفه خمس و زکات
گرچه اسلام درآمدهایی را که از طرق نامشروع، همچون اختلاس، احتکار، کمفروشی، ربا، سرقت، رشوه و امثال آن بدست میآید، به شدّت حرام کرده و حکومت اسلامی را مسئول بازگشت این اموال به صاحبان اصلی آنها دانسته است، چنانکه امیرالمؤمنین علیعلیه السلام فرمود: تمام اموالی را که در زمان خلیفه سوّم میان نورچشمیها به ناحق تقسیم شده است، برخواهم گرداند، گرچه آن اموال در مهر زنان هزینه شده باشد.(۲) امّا با این حال به دلایل تفاوتهای حکیمانهای که خداوند میان انسانها قرار داده است و به خاطر تلاش و تخصّص و ابتکار، برخی افراد درآمد بیشتری دارند که از طریق مشروع نیز کسب کردهاند، و برخی افراد با درآمد کم، توانِ اداره زندگی خود را ندارند.
تمام نظامهای بشری برای کمدرآمدها به فکر چاره بودهاند، زیرا اگر این خلاء به نحوی پر نشود، کینه و حسادتِ کمدرآمدها نسبت به پردرآمدها شعلهور میشود و شعلهاش ممکن است همه چیز را بسوزاند. اگر گرسنگان سیر نشوند، خطر بالارفتن آمار جنایات جدّی میشود و هر نظامی که به فکر گرسنگان نباشد، ماندنی نیست.
گرسنگیِ جمعی از مردم و پرخوری جمع دیگر را هیچ عقل و وجدان سالمی نمیپذیرد. به همین دلیل، برای حلّ این مسأله افراد و حکومتها، طرحهای زیادی ارائه دادهاند که رایجترین آنها گرفتن مالیات و برقراری تأمین اجتماعی و ایجاد مؤسسات خیریه و صندوقهای قرض الحسنه و امثال آن است.
اسلام نیز که مکتبی جامع و اجتماعی است، برای فقرزدایی و حل مشکل محرومان جامعه، طرحهایی را ارائه داده که یکی از آنها، مسئله خمس است.
رسیدگی به فقرا به قدری مهم است که حضرت علیعلیه السلام در حال نماز انگشتر خود را به فقیری که در مسجد از مردم تقاضای کمک میکرد و کسی به او پاسخ مثبتی نداد، عطا کرد و اشاره نکرد که صبر کند و بعد از نماز به او کمک کند بلکه در حال رکوع انگشتر خود را به او بخشید و آیه نازل شد: «انّما ولیکم اللّه و رسوله و الّذین آمنوا الّذین یقیمون الصلوة و یؤتون الزّکاة و هم راکعون . ۳
البتّه در بحث خمس، تفاوتهای خمس و زکات با مالیات مرسوم دولتی بیان شده است که ان شاءاللّه مورد مطالعه قرار خواهد گرفت.
خمس، نوعی تعدیل ثروت است که انسان با اراده خود و با قصد قربت، براساس ایمانی که دارد و اعتمادی که به او میشود، درآمدهای خود را بررسی و هزینه متعارف زندگی خود را از آن کاسته و بیست درصد از سودی که مازاد بر هزینه زندگی سالانه او است، به عالمترین، متّقیترین و بیهوسترین افراد میپردازد تا او همچون وکیلی مورد اعتماد، در آنچه به صلاح جامعه میبیند، هزینه کند.
این تعدیل ثروت از طریق خمس و زکات، امری واجب است، ولی اسلام برای تعدیل ثروت راههای غیر الزامی دیگری نیز از قبیل وقف، هبه، صدقه، انفاق، وصیت، کفّاره، نذر، عهد، ایثار و قرضالحسنه، قرار داده است.
تعدیل ثروت در بعضی از مکاتب اقتصادی همچون کمونیسم، از طریق نفی مالکیت خصوصی و به انحصار دولت درآوردن همه چیز، آن هم به صورت اجبار صورت میگیرد که در این نوع تعدیل هیچگونه آزادی و انتخاب و رشد وجود ندارد.
خمس در قرآن کریم
«وَ اعلَموا أنّما غَنِمتُم مِن شَیءٍ فَاِنّ لِلّهِ خُمُسَه و لِلرَّسولِ ولِذِی القُربی وَ الیتامی والمَساکینِ وابنِ السَّبیلِ اِن کُنتُم آمَنتُم بِاللّه...»(۱۲)
«اگر به خدا ایمان دارید، بدانید هر چه را به عنوان غنیمت بدست میآورید، بی تردید یک پنجم آن برای خدا و رسول و خویشان و یتیمان و درماندگان و در راه ماندگان است.»
نگاهی دقیقتر به آیه خمس
نگاهی به آیه خمس اهمیت آن را نشان میدهد زیرا:
۱- در کمتر آیهای مربوط به احکام، این همه تأکید پی در پی آمده است. کلمات «واعلموا، انّما، من شی، فانّ، للّه خُمُسه (بجای «خمسه للّه») و ان کنتم آمنتم» نشان تأکید است.
۲- برای تهییج مردم میفرماید: اگر ایمان دارید، خمس بدهید. بنابراین پرداخت آن از لوازم ایمان شناخته شده است.
۳- جمله «فانّ للّه خُمُسه» (که به اصطلاح جمله اسمیه است) بیانگر این است که این حکم دائمی است، نه موقّت و موسمی. به علاوه چیزی که نشانه ایمان است نمیتواند موقّت باشد.
۴- کلمه «واعلموا» در اول آیه به معنای آن است که باید خمس دادن باورتان بیاید و مسئله را جدی بگیرید. راستی عجیب است که شرکت در جبهه، کنار پیامبر بودن، اهل نماز و روزه بودن، عقاید سالم داشتن، از مهاجرین، انصار و سابقین بودن، مجروح شدن و بالاخره بر سپاه کفر پیروز شدن به تنهایی کافی نیست، زیرا با آن همه کمالات باز هم قرآن میفرماید: ای رزمندگان پیروز! اگر ایمان دارید خمس غنائم را بپردازید. اگر به بعضی از دستورات مثل جهاد و نماز عمل کردید، ولی به دستور خمس عمل نکردید، ایمان واقعی ندارید.
اهمیت خمس
نه تنها در آیه ۴۱ سوره انفال، پرداخت خمس شرط و لازمه ایمان شمرده شده، بلکه چهارمین آیه این سوره نیز نشانه مؤمنان واقعی را کمک به محرومان میداند و میفرماید: «مؤمنان کسانی هستند که هرگاه خداوند یاد شود دلهایشان میطپد و... از آنچه به آنها روزی کردهایم انفاق می کنند. اینان همان مؤمنان حقیقی هستند.» آری، پرداخت خمس از جهات متعددی دارای اهمیت است که ما به بعضی از آن جهات فهرستوار اشاره میکنیم.
از نظر اعتقادی
همان گونه که در آیه خمس خواندیم: پرداخت خمس نشانه ایمان و اعتقاد واقعی است. «اِن کنتم آمنتم...»
از نظر عبادی
خمس از عبادات است و باید با قصد قربت پرداخت گردد و هرگونه ریاکاری و ناخالصی در انجام این فریضه اختلال به وجود میآورد.
از نظر اقتصادی
پرداخت خمس راهی برای تعدیل ثروت، مبارزه با تکاثر و رسیدگی به محرومان و تهیدستان جامعه است.
از نظر اجتماعی
پرداخت خمس راهی برای ایجاد الفت و محبت میان طبقات مختلف و جلوگیری از ایجاد شکافهای عمیقِ اجتماعی است.
از نظر روانی
پرداخت خمس سبب میشود که انسان در خود احساس کند حامی اهل بیت و مراجع تقلید و حوزههای علمیه و تبلیغات صحیح دینی است و این احساس همواره او را هوادار جبهه حق و مخالف جبهههای باطل و وسوسههای آنان قرار میدهد.
از نظر تربیتی
پرداخت خمس انسان را حسابگر، دقیق، وظیفهشناس، نسبت به محرومان جامعه مسئول و نسبت به حمایت از خط خدا و رسول و اهلبیتعلیهم السلام، متعهّد تربیت میکند.
پرداخت خمس روح سخاوت و نوع دوستی را در انسان شکوفا میکند.
پرداخت خمس روحیه بیتفاوتی و دنیاپرستی را از انسان برطرف میکند.
رابطه انسان را با خدا از طریق قصد قربت در پرداخت،
رابطه انسان را با محرومان از طریق کمک به ایتام،
رابطه انسان را با حاکم معصوم یا عادل از طریق کمک به فقهای عادل،
رابطه انسان را با جامعه از طریق تقویت حوزههای علمیه و اعزام اسلام شناسان به اطراف،
رابطه انسان را با خودش از طریق مهار کردن خوی حرص و بخل و بیتفاوتی،
رابطه انسان را با نسل آینده از طریق حلال کردن لقمهها و مهریهها،
و رابطه انسان را با پیامبر اسلام و اهل بیت معصومشعلیهم السلام از طریق رسیدگی به سادات محروم تنظیم و تصحیح و تقویت میکند.
آثار خمس
اگر به تعبیراتی که در آیات و روایات آمده است توجّه کنیم، به آثار پرداخت خمس بیشتر پی خواهیم برد. بعضی جملات و کلماتی را که برای فلسفه خمس آمده فهرستوار مطرح میکنیم.
۱- نسل پاک
در روایات میخوانیم: «لتطیب ولادتهم»(۱۷) پرداخت خمس، مال را پاک و مال پاک مقدمه نسل پاک است.
۲- تقویت دین
امام رضاعلیه السلام فرمودند: «الخمس عوننا علی دیننا»(۱۸) خمس، حق ما اهلبیت و پشتوانه مکتب و راه ما است.
۳- نشانه وفا
در تعبیر دیگر میخوانیم: «المسلم من یفی اللّه بما عهد الیه و لیس المسلم من اجاب باللسان و خالف بالقلب»، مسلمان واقعی کسی است که به پیمان الهی وفادار باشد و کسی که با زبان جواب مثبت ولی در دل جواب منفی میدهد، در حقیقت مسلمان نیست.(۱۹)
۴- کمک به یاران
امام رضاعلیه السلام فرمود: خمس وسیلهای برای کمک ما بر بستگان و یاوران ماست. «ان الخمس عوننا علی عیالاتنا»(۲۰)، «عوننا علی موالینا»(۲۱)
۵ - پاکی مال
امام صادق علیه السلام فرمود: من از گرفتن درهم شما هدفی جز پاک کردن شما ندارم، زیرا وضع مالی من امروز خوب است. «ما ارید بذلک الا ان تطهروا»(۲۲)
۶- گوارا بودن درآمد
در حدیث دیگری از امام صادق علیه السلام میخوانیم: هر کس خمس ما را بدهد باقی درآمدش برای او گواراست. «یودّی خمسنا و یطیب له»(۲۳)
۷- حفظ آبرو در برابر مخالفان
امام رضا علیه السلام فرمود: به وسیله خمس، ما آبروی خود و طرفدارانمان را در برابر تهدیدات مخالفان حفظ میکنیم. «و ما نبذله و نشتری من اعراضنا ممن نخاف سطوته»(۲۴)
۸ - فقر زدائی از خاندان رسالت
امام کاظم علیه السلام فرمود: خداوند نیمی از خمس را برای فقر زدائی از بستگان پیامبر که از زکات و صدقات محرومند قرار داد. «و جعل للفقراء قرابة الرسول نصف الخمس فاغناهم به عن صدقات الناس...»(۲۵)
۹- کفّاره گناهان و ذخیره قیامت
امام رضا علیه السلام فرمود: خارج کردن خمس مال، وسیله آمرزش گناهان و ذخیره قیامت و روز نیاز شماست. «فان اخراجه... تمحیص ذنوبکم و ما تمهدون لانفسکم لیوم فاقتکم»(۲۶)
۱۰- ضمانت بهشت
شخصی نزد امام باقر علیه السلام آمد و خمس مال خود را پرداخت، امام فرمود: بر من و پدرم لازم است که بهشت را برای شما ضمانت کنیم. «ضمنت لک علیّ و علی ابی الجنّة»(۲۷)
۱۱- شمول دعای امام
امام رضا علیه السلام فرمود: خمس، کمک ما بر حفظ مکتب است، سپس فرمود: تا میتوانید خودتان را از دعای ما محروم نکنید. «ولا تحرموا انفسکم دعاءنا ما قدرتم علیه»(۲۸)
۱۲- کلید رزق
امام رضا علیه السلام فرمود: پرداخت خمس کلید رزق شماست. «فان اخراجه مفتاح رزقکم»(۲۹)
۱۳- نظم و حساب در سرمایه
کسی که حساب سال دارد و خمس میدهد، در واقع شخصی حسابگر، منظم و دقیق است و میزان درآمد و مصرفش مشخّص است.
امام باقر علیه السلام فرمود: «الکمال کلّ الکمال: التّفقه فی الدّین والصبر علی النائبة و تقدیر المَعیشة»(۳۰) بالاترین کمال در سه چیز است: شناخت عمیق دین، پایداری در برابر ناملایمات و نظم و برنامه در زندگی.
۱۴- عنایات ویژه
کسانی که اهل خمس هستند، یعنی در هر درآمد خود، سهم خدا، رسول، اهل بیت و سهم دیگران را در نظر دارند، قهراً خدا و اولیای او نیز به او عنایات ویژه دارند.
مگر در قرآن نمیخوانیم: «فاذکرونی اذکرکم»(۳۱) مرا یاد کنید، شما را یاد میکنم.
مگر در قرآن نمیخوانیم: «ان احسنتم احسنتم لانفسکم»(۳۲) اگر خوبی کنید به خودتان خوبی کردهاید.
مگر در قرآن نمیخوانیم: «اذا حییتم بتحیة فحیوا باحسن منها»(۳۳) اگر شخصی نسبت به شما کریمانه برخورد کرد، شما بهتر از او برخورد کنید.
مگر قرآن وعده نداده که «ان تنصروا اللّه ینصرکم»(۳۴) اگر شما خدا را یاری کنید خداوند شما را یاری میکند.
مگر قرآن خبر از دوست داشتن نیکوکاران نداده است: «انّ اللّه یحبّ المحسنین»(۳۵)
آری، کسی که با پرداخت خمس، حق خدا و رسول و امام را میدهد، در حقیقت مشمول تمام آیاتی است که گفته شد. زیرا او هم خدا را یاد کرده، هم احسان کرده، هم اولیای خدا و محرومان را گرامی داشته و هم مکتب الهی را یاری نموده است و دریافت این همه عنایات در برابر ۲۰% مازاد درآمد سال، سود بزرگی است.
یک نمونه از عنایات ویژه
زنی به نام شطیطه یک درهم پول و یک کلاف نخ را از نیشابور برای امام کاظم علیه السلام فرستاد و از کمی مال خود عذرخواهی کرد و گفت: «انّ اللّه لا یستحیی من الحق»
امام درهم و کلاف را پذیرفت و فرمود: سلام مرا به این خانم برسانید و این چهل درهم و این پارچهای که جزو کفن خودم هست به او بدهید، او چند روزی بیشتر زنده نیست ولی همین که از دنیا رفت من برای نماز بر جنازه او به نیشابور خواهم آمد.(۳۶) در این ماجرا امام چند درهم را از یک مسلمان مخلص میپذیرد و این همه او را مورد تفقد قرار میدهد ولی مبالغ سنگینی را از افراد نااهل نمیپذیرد.
خمس در روایات
امام کاظم علیه السلام فرمود: «لقد یسر اللّه علی المؤمنین ارزاقهم بخمسة دراهم جعلوا لربّهم واحداً واکلوا اربعة حلالا ثم قال هذا من حدیثنا صعب مستصعب لایعمل به ولا یصبر علیها الا ممتحن قلبه للایمان»(۳۷) خمس مالتان را بدهید تا رزق شما حلال شود، سپس فرمود: این کلام سختی است که جز افراد با ایمانِ امتحان شده، تحمّل آن را ندارند.
نپرداختن خمس، در کنار شرک و قتل نفس، از بزرگترین گناهان کبیره شمرده شده است. امام صادقعلیه السلام فرمود: «اکبر الکبائر سبع: الشرک والقتل واکل اموال الیتامی و عقوق الوالدین و قذف المحصنات و الفرار من الزحف وانکار ما انزل اللّه»، سپس فرمود: امّا خوردن مال یتیمان همان حقّ ما است که از ما ربوده و خوردند.(۳۸).
امام زمانعلیه السلام فرمود: «لعنة اللّه والملائکة والناس اجمعین علی مَن استحلّ من مالنا درهماً»(۳۹)، لعنت خدا و فرشتگان و مردم بر کسی که یک درهم مال ما را حلال بشمارد و در روایت دیگر فرمود: ما دشمن این گونه افراد هستیم. «و نحن خصمائه»(۴۰).
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود: «هلک الناس فی بطونهم و فروجهم لانهم لم یؤدوا الینا حقّنا»(۴۱)، مردم بخاطر اینکه حقّ ما را نمیدهند غذا و آمیزش آنان ناپاک شده و سبب هلاکت آنان میشود.
در بعضی احادیث میخوانیم: «من استحل منها شیئاً فامسکه فانما یاکل النیران»(۴۲)، کسی که بخشی از خمس را حلال پندارد و آن را نپردازد، گویا آتش میخورد.
یاران واقعی اهل بیت علیهم السلام آنگونه ایمان داشتند که نپرداختن خمس را مساوی با حرام خوردن و قبول نشدن نماز و روزه میدانستند و در سؤال کتبی خود از آن بزرگواران میپرسیدند که خمس را چگونه بپردازیم تا جزو حرام خواران و کسانی که نماز و روزهشان قبول نیست نباشیم.(۴۳).
امام باقرعلیه السلام فرمود: آسانترین وسیلهای که انسان را به دوزخ میبرد خوردن مال یتیم است، سپس حضرت فرمود: ما یتیم هستیم(۴۴) (و نپرداختن خمس، به منزله خوردن مال یتیم است.
در حدیث دیگر میخوانیم: از سختترین شرائطی که مردم در قیامت دارند وضعیت تارکان خمس است.(۴۵).
در حدیثی میخوانیم: «الدنیا و ما فیها للّه و رسوله و لنا فمن غلب علی شییء منها فلیتّق اللّه و لیؤدّ حقّ اللّه و لیتبرّ اخوانه فان لم یفعل ذلک فاللّه و رسوله و نحن براء منه»(۴۶)، هر کس بر مال دنیا دست یافت باید تقوی پیشه کند و حق خدا را بپردازد و به برادران ایمانی خود احسان کند و اگر این چنین نکرد خدا و رسول و ما اهل بیت از او بیزاریم.
امام رضا علیه السلام فرمود: «ان الخمس عوننا... فلا تزووه عنّا ولا تحرموا انفسکم دعاءنا ما قدرتم علیه»(۴۷) خمس کمک به ماست آن را از ما دور نکنید تا از دعای ما محروم نشوید.
امام زمان علیه السلام فرمودند: «فلا یحلّ لاحد ان یتصرف فی مال غیره بغیر اذنه فکیف یحل ذلک فی مالنا من فعل شیئاً من ذلک لغیر امرنا فقد استحل منا ما حرم علیه و من اکل من مالنا شیئا فانما یأکل فی بطنه نارا و سیصلی سعیرا»(۴۸)، با اینکه هیچ کس حق ندارد در مال غیر تصرّف کند، پس چگونه مردم در مال ما تصرف میکنند؟ هر کس بدون دستور ما در مال ما تصرف کند مرتکب گناه شده و هر کس ذرهای از مال ما را بخورد پس گویا آتش در شکم اوست.
در روایات میخوانیم: «لا یعذر عبد اشتری من الخمس شیئاً ان یقول ربّ اشتریته بمالی حتّی یأذن له اهل الخمس»(۴۹)، عذر کسی که از خمس چیزی خریداری کند پذیرفته نیست، مگر آنکه صاحبان خمس اجازه دهند.
امام باقر علیه السلام فرمود: برای هیچ کس حلال نیست مال خمس ندادهای را خریداری کند مگر آنکه حق ما را به ما برساند.(۵۰).
در کتب فقهی و رسالههای مراجع بزرگوار مسائلی است که بر همه مقلدین دانستن آنها لازم است و ما چند جمله از کتاب شریف عروةالوثقی بیان میکنیم:
اگر انسان قبل از پرداخت خمس کنیزی بخرد حق تصرّف ندارد.(۵۳)
تا مقدار خمس را با فقیه جامع الشرائط مصالحه نکرده، تصرّف در مال خمس نداده جایز نیست، حتّی اگر در نیت خود قصد پرداخت مبلغ را داشته باشد.(۵۴).
استفاده از لباس و مکانی که خمس آن داده نشده نماز را با مشکل مواجه میکند، چنانکه در حج، طواف با لباس احرامی که خمس آن داده نشده، باطل است.
خمس در زمان پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله
۱- در آیات و روایات نام زکات بیشتر از خمس آمده است، شاید بدلیل این که جز افراد نادر در مکّه و بعضی از قبایل که بازرگانی میکردند بیشتر مردم کشاورز و دامدار بودند، ولی با این حال پیامبر اکرمصلی الله علیه وآله افرادی را برای گرفتن خمس به مناطق میفرستاد، چنانکه در تاریخ آمده است: مثلاً علیّ بن ابیطالبعلیهما السلام و عمروبن حزم و معاذبن جبل را به یمن و مُحمیه را در بنی زبید برای گرفتن خمس فرستاد. «بعثه رسول اللّه لاخذ الاخماس».(۵۵)
۲- پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله برای هیأتهایی که به حضورش میرسیدند بعد از امر به ایمان در کنار نماز و زکات، خمس را نیز مطرح میفرمودند: «آمرکم بالایمان... و اقام الصلوة و ایتاء الزکاة و تعطوا الخمس من المغنم»(۵۶)
۳- پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله در نامههایی که برای قبایل میفرستادند به موضوع خمس اشاره میکردند.(۵۷).
۴- مسلمانان همان گونه که زکات را نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله میفرستادند، خمس را نیز خدمت حضرت میفرستادند.(۵۸).
خمس پس از پیامبر اعظم صلی الله علیه وآله
گرچه مسیری که پیامبر معین فرموده بود دچار انحراف گردید و خلفا غنیمت را منحصر در غنائم جنگی نمودند و اهل بیت پیامبر تا زمان امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام از خمس منع گردیدند، لیکن هنگامی که فضای تبلیغ برای این دو امام عزیز باز شد، به مسئله خمس پرداختند.(۵۹)
بعد از امام صادق علیه السلام تا زمان غیبت حضرت ولیعصر علیه السلام امامان معصوم در مناطق مختلف مثل بلخ، بخارا، ری، قم، نیشابور، شیراز، همدان، خراسان، قزوین، اهواز، عراق، یمن، موصل و بغداد برای گرفتن خمس نماینده داشتند.
وسوسه های شیطانی
وسوسه از راه وعده فقر
هنگامی که فردی تصمیم بر دادن حقّ اللّه میگیرد، شیطان به او وعده فقر میدهد(۶۲) که اگر خمس بدهی مال تو کم میشود و فردا فقیر و محتاج میشوی، هنوز فرزندانت به سر و سامان نرسیدهاند. ولی قرآن نیز در برابر وعده فقر شیطان وعدههایی دارد از جمله:
- آنچه در راه خدا بدهید، خداوند جایگزین میکند: «فهو یخلفه»(۶۳) انفاق مثل مکیدن شیر مادر است که هرچه فرزند میخورد، خداوند دوباره سینه مادر را پر میکند.
- هر چه بدهید گم نمیشود و آن را نزد خداوند مییابید. «تجدوه عنداللّه»(۶۴)
- کارهای خیر شما باقی میماند و پاداش بهتر دارد. «والباقیات الصالحات خیر عند ربّک ثواباً»(۶۵)
- هر چه نزد شماست فانی میشود، ولی اگر رنگ الهی پیدا کند و در راه او مصرف شود ابدی میگردد. «ماعندکم ینفد و ما عنداللّه باق»(۶۶).
- در راه خدا از خرج کردن نترسید که او به شما وسعت میدهد. «و اللّه واسع علیم»(۶۷)
- مثال آنچه در راه خدا میدهید مثال دانه گندمی است که در خاک پنهان میشود، ولی چیزی نمیگذرد که از آن دانه، هفت خوشه و در هر خوشه صد دانه ظاهر میشود.(۶۸).
نوع دیگری از وسوسه
اگر شیطان در مرحله اول حریف انسان نشد کمی تخفیف داده و میگوید: خمس واجب است ولی حالا صبر کن. عجله درست نیست هنوز آخر کار نشده و معلوم نیست سود و زیان چقدر است، ممکن است بعضی از سرمایههای تو نقد نشود، ممکن است بعضی از جنسهای فروخته شده برگردد، امسال سود بردی، شاید سال آینده زیان کنی و... .
قرآن در برابر این تأخیر، سفارشاتی دارد و تذکراتی میدهد از جمله:
۱- در قرآن بارها کلمه «بغتة» بکار رفته است، یعنی ممکن است مرگ ناگهانی فرا رسد و توفیق عمل خیر نداشته باشی.
۲- تاریخ افراد و اقوام و گروههایی در قرآن مطرح شده که ناگهان گرفتار قهر الهی شدند.
۳- قرآن صحنههائی از آرزوی برگشتن به دنیا و انجام کار خیر را نقل میکند که البتّه هرگز به این آرزو پاسخ مثبتی داده نمیشود.
۴- قرآن در آیه ۱۴ سوره حدید گفتگوی دوزخیان را با بهشتیان در قیامت اینگونه بیان میفرماید: منافقان التماس میکنند که نگاهی به ما کنید تا از نور شما استفاده کنیم. وقتی جواب رد میشنوند میگویند: آیا ما در دنیا با شما نبودیم؟ بهشتیان میگویند: چرا ولی شما خودتان را فریب دادید و در کار خیر، امروز و فردا کردید.
وسوسه دیگر
گاهی شیطان وسوسه میکند که خدا خواسته گروهی فقیر و گروهی در رفاه باشند، اگر خدا بخواهد به فقرا نیز ثروت میدهد. «انطعم من لو یشاء اللّه اطعمه»(۷۰) گویا این افراد غافلند که دادنها و گرفتنهای الهی برای آزمایش مردم است تا کسی که ثروت دارد از خود سخاوت و کسی که ندارد از خود صبر و قناعت نشان دهد.
گاهی میگویند ما هنوز مشکل مسکن و همسر و مرکب و اشتغال خود یا فرزندانمان را حل نکردهایم که خمس بپردازیم.
پاسخ: اسلام، خمس را پس از تأمین هزینههای متعارف و متعادل زندگی قرار داده است. تأمین نیازهایی مانند ازدواج خود یا فرزندان، تهیه مسکن و مرکب و سفرهای تفریحی و زیارتی و هدایا و مهمانیها و انواع هزینههایی که در آن ریخت و پاش نیست و در نظر عموم مردم بجاست، مقدم بر خمس است ولی متأسفانه بعضی از مردم اسرافکاری و بلند پروازی و تجمّلگرایی و چشم هم چشمی را بهانه نپرداختن خمس قرار میدهند.
به هر حال خمس پس از تأمین زندگی عادی است. مثلاً اگر پنج میلیون تومان درآمد سال شما و چهار میلیون تومان خرج زندگی سالانه شما باشد، تنها خمس یک میلیون تومان یعنی دویست هزار تومان بر شما واجب است و از پنج میلیون تومان سود، نپرداختن دویست هزار تومان، بیانصافی است. راستی اگر باغ انگوری را به انسان ببخشند و بگویند در هر سال چند کیلو از انگور این باغ را به صاحبش بدهید، بیاعتنایی به این خواسته خلاف هر وجدان بیدار نیست؟
موارد ومصارف خمس- خمس برای کیست؟
در آیه ۴۱ سوره انفال موارد خمس چنین بیان شده است: «واعلموا انّما غنمتم من شیء فانّ لِلّه خُمُسَه و للرسول و لذی القربی» بدانید هر چه را که بدست آوردید پس قطعاً یک پنجم آن برای خدا و رسول و ذیالقربی است.
از امام رضا علیه السلام درباره این آیه سؤال شد که سهم خدا را به چه کسی بدهیم؟ فرمود: سهم خدا، به رسول خدا میرسد و هر چه برای رسول خداست برای امام است.(۷۸)
ناگفته پیداست که سهم خدا و رسول و امام، امروزه باید در راه معرّفی مکتب و احکام آن و عزّت و نجات پیروان آن صرف شود.
سهم پیامبر و امام برای شخصیت حقوقی آنان
اموالی که به عنوان خمس در اختیار پیامبر اکرم و اهلبیت معصومشعلیهم السلام قرار میگیرد، جزو اموال شخصی آنان نیست که بعد از شهادت یا رحلت به وارثانشان منتقل شود، بلکه در اختیار مقام رسالت و امامت و جایگاه حقوقی آنان است، البتّه این منافاتی ندارد که آنان برای اداره زندگی خودشان به مقدار متعارف از آن استفاده کنند. دلیل ما مواردی است از جمله:
۱۶ذی القربی کیست؟
بر اساس آیه خمس، بخشی از خمس برای خدا و رسول و بخشی برای ذی القربی است، که مراد از آن، امام معصوم است، زیرا:
۱- در روایات بسیاری از شیعه و بعضی از اهل سنّت میخوانیم که مراد از ذی القربی در آیه خمس، امام معصوم از اهل بیت پیامبر است که مقام رهبری جامعه را دارد و خمس برای مقام رهبری اوست.(۸۰)
۲- کسی که نامش در کنار نام خدا و رسول آمده است باید مقام و فکر و راه و هدفش در کنار خدا و رسول باشد. «فانّ للّه خُمُسه و للرسول ولذی القربی» چنانکه در آیه «اطیعوا اللّه و اطیعوا الرسول و اولی الامر منکم»(۸۱) نیز ما این عقیده را داریم که آنکه نامش در کنار خدا و رسول مطرح و اطاعت بیقید و شرطش در کنار اطاعت خدا و رسول واجب شده جز معصوم نمیتواند باشد.
۳- کلمه «ذی القربی» مفرد است و در هر زمان تنها به یک نفر از خاندان رسالت این سهم میرسد. آری، اگر به جای ذی القربی، ذوی القربی بود معنای جمعی داشت که باید خمس به همه بستگان پیامبراکرم برسد.
۴- کلمه «قربی» صیغه مبالغة و در موردی بکار میرود که نزدیکترین نزدیکی را داشته باشد و نزدیکترین فرد به پیامبر از نظر وراثت و نسبت و تربیت، حضرت فاطمه وعلی وفرزندان معصومشانعلیهم السلام است. امّا خلفای بعد از پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله خمس را از بنی هاشم منع و آن را به بیتالمال اضافه کردند و زکات هم که برای بنی هاشم حرام بود، در نتیجه برای خاندان رسالت نه خمس ماند و نه زکات و امروزه در کتب فقهای اهل سنّت عنوانی به نام خمس مطرح نیست.(۸۲)
کوتاه سخن آنکه در آیه ۴۱ سوره انفال برای خمس شش مصرف نام برده شده که برای سه مصرف اول، حرفِ لامِ ملکیت آمده است، «للّه خمسه وللرسول ولذی القربی» امّا برای سه مصرف دوم، یعنی یتیمان، مساکین و در راه ماندگان، حرف لام نیامده است، «والیتامی والمساکین وابن السبیل» و شاید این رمز آن باشد که این سه گروه از شاخهها و فروعات همان ذی القربی (اهل بیت) باشند نه آنکه مستقل و دستهای جدا باشند.(۸۳) و در روایاتی این معنا تأیید میشود، چنانکه امام سجاد علیه السلام فرمود: مراد، یتیمان و مساکین وابن السبیل از خاندان ماست.(۸۴)
سؤال:
آیا پرداخت نیمی از خمس به یتیمان و مساکین و در راه ماندگان سادات، تبعیض خویشاوندی و امتیاز نژادی نیست؟
پاسخ:
۱- اولاً خمس برای سادات فقیر است و هر کدام بالفعل یا بالقوه توان کار کردن دارند باید کار کنند و حق گرفتن خمس را ندارند.
ثانیاً: تنها به مقدار رفع نیاز، داده میشود، آن هم نیاز یکسال نه بیشتر. «ما یستغنون به فی سنّتهم»(۸۵)
ثالثاً: استفاده از صندوق خمس به خاطر آن است که سادات فقیر از صندوق زکات محرومند، چنانکه امام صادق علیه السلام فرمودند: «لما حرم علینا الصدقة انزل لنا الخمس»(۸۶)
بنابراین تمام خمس برای سادات نیست، بلکه نیمی از خمس، آنه هم برای سادات فقیر است، آن هم به اندازه یک سال، و مازاد خمس در اختیار حاکم اسلامی است. البتّه اگر نصف خمس، سادات فقیر را بی نیاز نکرد حاکم اسلامی میتواند از سایر اموال و اختیاراتی که دارد آنان را سیر کند.(۸۷) همان گونه که اگر مقدار زکات بیش از نیاز فقرا بود، در اختیار والی قرار می گیرد و به خزانه بر میگردد، امّا اگر زکات کم آمد والی باید از منابع دیگری که در اختیار دارد فقراء را سیر کند.(۸۸) آنچه مهم است این است که در حکومت اسلامی گرسنه نباید وجود داشته باشد، لکن گرسنگان خاندان رسالت از صندوق خمس و سایر گرسنگان از صندوق زکات تأمین میشوند و هر صندوقی زیاد آورد باید به خزانه بر گردد و هر صندوقی کم آورد از سایر منابع جبران شود.
۳- نتیجه جدا شدن صندوق زکات از صندوق خمس، جدا شدن سادات و بستگان پیامبر از دیگران است تا نسب پیامبر در جامعه محو نشود.
۴- شناخته شدن سادات رمز احترام بیشتر مردم به آنان و این سبب قرب مردم به رسول اللّه صلی الله علیه وآله است زیرا که رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمود: «المکرم لذریتی من بعدی والقاضی لهم حوائجهم والساعی لهم فی امورهم والمحبّ لهم بقلبه و لسانه»(۸۹)، من کسانی را که بعد از من ذریه مرا تکریم کنند یا حوائج آنان را بر آورند یا در رفع مشکلات آنان تلاش نمایند یا آنان را با قلب و زبان دوست دارند، شفاعت میکنم.
دیدگاه شیعه
امّا از دیدگاه شیعه، به جز فعالیت کشاورزی و دامداری که مشمول زکات میباشد، هرگونه فعالیتِ درآمدزا، چه روی زمین، همچون استخراج معدن و کشف گنج و چه در دریا، همچون صید و غواصّی و چه فعالیتهای تجاری، خدماتی، صنعتی، آموزشی، درمانی، در سطوح کلان یا خرد، مشمول خمس میباشد و روایات بسیاری در این موارد وارد شده که فقهای بزرگوار بر اساس آنها، مسائل مربوطه را به تفصیل در رسالههای عملیه بیان کردهاند.
به نمونهای از روایات در اینباره توجّه کنید:
از امام رضاعلیه السلام درباره خمس سؤال شد، حضرت فرمودند: «فی کلّ ما افاد الناس من قلیل او کثیر»(۹۸)، در هر چیزی که مردم سود ببرند کم باشد یا زیاد، خمس واجب است.
امام جواد نیز میفرمایند: «الخمس بعد المؤنة»(۹۹)، هزینه یک سال را به حساب آورید و اگر زیاد آمد، خمسِ همان مقدار زائد را بپردازید.
در خاتمه این بحث، حدیثی را نقل میکنیم که شخصی نزد حضرت علی علیه السلام آمد و گفت: من اموالی دارم که حلال و حرام آن به هم مخلوط شده است، امام فرمود: اگر صاحب اموال را میشناسی به خود آنان رد کن وگرنه یک پنجم آن را بپرداز تا باقی برای تو حلال میشود.(۱۰۰)
گیرنده خمس در زمان غیبت کیست؟
آیه ۴۱ سوره انفال برای مصرف خمس شش مورد تعیین کرده است که سه مورد آن خدا و رسول و اهلبیت پیامبرند. ما در بحثهای گذشته گفتیم حق خداوند به رسول داده میشود، آن هم نه برای زندگی شخصی، بلکه برای مقام رسالت و امامت و برای تبلیغ دین و عزّت اسلام.
ناگفته پیداست که اهداف الهی و نبوی برای زمان خاصی نیست و چون اهداف ابدی است نیاز به بودجه ابدی دارد. در این زمان که دست ما به پیامبر و امام نمیرسد سهم آنان را باید به کسانی بدهیم که نزدیکترین افراد به پیامبر و امام باشند، علم و فکر، اعتقاد، زهد، شجاعت، بصیرت و تقوای آنان شبیه پیامبر و امام باشد، از علوم آنان بهره وافر داشته و اگر معصوم نیستند از حد اعلای عدالت برخوردار باشند.
در روایات برای فقهای متّقی تعبیراتی به چشم میخورد از جمله:
دژهای اسلام، اُمنای اسلام، وارثان انبیا، اُمنای پیامبران، کفیلان ایتام اهل بیتعلیهم السلام(۱۰۱) و کسانی که مجاری امور و احکام را در دست دارند و امین بر حلال و حرام هستند این تعبیرات ما را راهنمائی میکند که در این زمان حق خدا و رسول و امام را به این افراد که جانشینان پیامبرند بدهیم و آنان در راه تقویت عقائد و توسعه فرهنگ دینی و تبلیغ و ارشاد و عزّت اسلام و مسلمین و مصالح آنان صرف نمایند.
امام هادیعلیه السلام میفرماید: «لولا من یبقی بعد غیبة قائمناعلیه السلام من العلماء الداعین الیه و الدّالین علیه والذابّین عن دینه بحجج اللّه و المنقذین لضعفاء عباد اللّه من شباک ابلیس و مردته و من فخاخ النواصب لما بقی احد الا ارتد عن دین اللّه و لکنّهم الّذین یمسّکون ازمّة قلوب ضعفاء الشیعة کما یمسک صاحب السفینة سکّانها اولئک هم الافضلون عنداللّه عزّوجلّ»(۱۰۲)
اگر فقهای با تقوی، مرزبان افکار و عقاید دینی مردم نبودند، شبکههای ابلیسی مردم را از دین خدا دور میکردند. این علما در عصر غیبت قائم ماعلیه السلام همچون ناخدای کشتی محافظ مسلمانان آسیب پذیرند. در پایان امام هادیعلیه السلام فرمود: این افراد نزد خدا با فضیلتترینند.
امتیازات پرداخت خمس به فقیه جامع الشرائط
۱- خمس، حقّ حاکم شرع است، قهراً باید به حاکم اسلامی، فقیه عادلی داده شود که امور دین و دنیا بدست اوست.
۲- فقیه در دین، به حکم خدا و سنّت پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله و اهل بیت معصومش در مورد مصرف خمس آگاهتر است.
۳- از آنجا که عدالت و دوری از هوس شرط مرجع تقلید است، از ولخرجی و اسراف مصونیت دارد.
۴- فقیه، ضرورتها و نیازهای دینی جامعه را بهتر میداند.
۵ - تمرکز وجوهات نزد فقیه جامع الشرائط قدرت و عزّت و نفوذ کلام و استقلال او را در برابر طاغوتها بیشتر میکند.
۸ - در اسلام حل مسئله فقر به عهده حاکم اسلامی است. در روایات میخوانیم: حاکم باید فقرا را بینیاز کند به گونهای که اگر زکات کافی نبود، والی باید از بودجههای دیگری که در اختیار دارد مسئله فقر را حل کند. «و ان نقص او عجز عن استغنائهم کان علی الوالی ان ینفق من عنده بقدر ما یستعفون»(۱۰۴)
بنابراین باید حقّ اللّه (خمس و زکات و...) بدست او باشد تا بتواند به وظیفه خود عمل کند.
۹- در سیره پیامبر اسلام و اهل بیت معصومش، خمس به صورت متمرکز جمعآوری شده است.
در موارد متعددی میبینیم که آنان افرادی را در مناطق منصوب و مسئول جمع آوری خمس و متمرکز کردن آن نزد خود میکردند تا طبق کتاب خدا و سنّت نبوی در جای خود مصرف نمایند.
مثلاً در فرمان پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله به عمربن حزم میخوانیم که او مأمور گرفتن خمس مردم بود. «امره ان یأخذ من الغنائم خمس اللّه»(۱۰۵)
از توصیههائی که به سلمان و ابوذر و مقداد شد این بود که خمس مردم باید نزد حاکم اسلامی فرستاده شود. «و اخراج الخمس من کل ما یملکه احد من الناس حتّی یرفعه الی ولی المؤمنین و امیرهم»(۱۰۶)
در ماجرای فدک نیز به مسئله گرفتن خمس اشاره شده است. «واخذ منهم اخماسهم»(۱۰۷)
در تاریخ میخوانیم که رسول خدا گاهی افرادی را که برای گرفتن خمس منصوب کرده بود احضار میفرمود.(۱۰۸)
در مسند احمد بن حنبل آمده که حضرت علی علیه السلام به عنوان مأمور گرفتن خمس از غنائم جنگی فرستاده شد.(۱۰۹)
۱۰- از برکات دیگر تمرکز آن است که اگر اشخاص ابتکار و طرحی دارند که برای تبلیغ و ارشاد و یا هر امری که برای عزّت اسلام و مسلمین مفید است به همان مرکز رجوع میکنند، چون میدانند قدرت مالی در کجاست، با نشاط و امید طرح خود را مطرح میکنند و اگر برنامهریزی و مدیریت صحیحی در کار باشد طرح را بررسی و اجرا میکند، ولی اگر حقاللّه در میان صدها و هزاران نفر پخش شد طرحها در ذهنها کور و مبتکران متحیر و ناامید میشوند.
۱۱- از برکات دیگر تمرکز آن است که گیرندگان حقّاللّه میدانند به کجا مراجعه کنند و نزد هر کس گردن خم نمیکنند و آبروی خود را نمیریزند.
مقدار پرداخت
در روایات میخوانیم: نیمی از خمس که برای یتیمان و مساکین و در راه ماندگان است، طبق کتاب خدا و سنّت پیامبر تقسیم میشود و مقدار آن باید در حدّی باشد که تا یکسال این افراد بی نیاز باشند. «ما یستغنون به فی سنّتهم»
در روایت دیگری میخوانیم: تقسیم خمس میتواند در حدّی باشد که گیرندگان را علاوه بر کفاف، توسعه هم بدهد.(۱۱۳)
آداب پرداخت
آداب پرداخت خمس شبیه آداب پرداخت زکات است، ولی چون خمس حقّ رسول خدا و امام است، و به تعبیر روایات پولی است که برای کمک به راه خدا، دین خدا و عزّت اولیای خدا قرار داده شده، باید در پرداخت آن کرامت بیشتری از خود نشان داد و به نکات ذیل توجّه نمود:
۱- بدانیم که مال از خداوند است، «مال اللّه»(۱۱۴)، و به ما روزی کرده است، «رزقکم اللّه»(۱۱۵)، پس بخشی از آن را به راحتی برای خدا بدهیم. آری، اگر کسی مال و ثروت را نتیجه تدبیر و قدرت و تخصّص خود بداند، تفکّر قارونی دارد. او بود که میگفت: سرمایه من محصول علم و تخصّص من است.«انّما اوتیتُه علی علم عندی»(۱۱۶)
۲- گمان نکنیم که خدا و رسول محتاج ما هستند. امام صادق علیه السلام میفرمود: من از گرفتن خمس شما هدفی جز پاک کردن شما و مالتان ندارم. «ما ارید بذلک الا ان تطهروا»(۱۱۷)
و در حدیثی دیگر فرمود: «مَن زَعم ان الامام یحتاج الی ما فی ایدی الناس فهو کافر و انما الناس یحتاجون ان یقبل منهم الامام»(۱۱۸) هر کس گمان کند که امام محتاج اوست، کافر است. این مردمند که به قبول کردن امام نیازمندند.
هنگامی که این آیه نازل شد: «مَن ذا الّذی یقرض اللّه قرضاً حسناً»(۱۱۹) کیست به خدا قرض بدهد؛ بعضی از یهودیان گفتند، خدا فقیر است و ما اغنیاء و به همین دلیل او از ما قرض خواسته است.(۱۲۰)
حضرت علی علیه السلام در نهجالبلاغه میفرماید: خدایی از شما قرض خواسته که خزائن آسمانها و زمین به دست اوست. بنابراین درخواست قرض الهی یک نوع دعوت به حمایت از مستضعفین و آزمایش مردم است.
۲- با اشتیاق و رغبت بپردازیم. قرآن از کسانی که مال خود را با اکراه میپردازند، به شدّت انتقاد کرده و میفرماید: «و لاینفقون الا و هم کارهون»(۱۲۱).
نکته :
خمس دهنده میتواند از حاکم شرع مورد قبولش اجازه بگیرد و خودش به سادات فقیر و نیز سهم امام را جایی که واجب تر است بپردازد. روش محاسبه خمس سود مال و مخمس و لوازم آشپزخانه که بی مصرف آخر سال مانده است بپرسد.
پی نوشت :
۱) سوره بقره، آیه ۱۲۷.
۲) واللّه لو وجدته قد تزوّج به النساء وملک به الاماء لرددتُه». نهجالبلاغه، خطبه ۱۵.
۳) سوره مائده، آیه ۵۵ .
۱۲) سوره انفال، آیه ۴۱..
۱۶) اللهم انّک ان تهلک هذه العصابة لا تعبد بعد الیوم». بحار، ج ۱۹، ص ۳۳۴.
۱۷) وسائل، ج ۹، ص ۵۴۷ .
۱۸) وسائل، ج۹، ص۵۳۸ .
۱۹) وافی، ج ۱۰، ص ۳۳۴.
۲۰) وسائل، ج۹، ص ۵۳۸ .
۲۱) وافی، ج ۱۰، ص ۳۳۴.
۲۲) وسائل، ج ۹، ص ۴۸۴.
۲۳) وسائل، ج ۹، ص ۴۸۸.
۲۴) وسائل، ج ۹، ص ۵۳۸ .
۲۵) وسائل، ج ۹، ص ۵۱۴ .
۲۶) وسائل، ج ۹، ص ۵۳۸ .
۲۷) وسائل، ج ۹، ص ۵۲۸ .
۲۸) وسائل، ج۹، ص ۵۳۸ .
۲۹) وسائل، ج۹، ص ۵۳۸ .
۳۰) تحفالعقول، ص ۳۰۱.
۳۱) سوره بقره، آیه ۱۵۲.
۳۲) سوره بقره، آیه ۱۵۲.
۳۳) سوره نساء، آیه ۸۶.
۳۴) سوره محمّد، آیه ۸ .
۳۵) سوره بقره، آیه ۱۹۵.
۳۶) بحار، ج۴۸، ص ۷۴.
۳۷) وسائل، ج ۹، ص ۴۸۴.
۳۸) وسائل، ج ۹، ص ۵۳۶ .
۳۹) وسائل، ج ۹، ص ۵۴۱ .
۴۰) وسائل، ج ۹، ص ۵۴۰ .
۴۱) وافی، ج ۱۰، ص ۳۳۷.
۴۲) وسائل، ج ۹، ص ۵۵۰ .
۴۳) وسائل، ج ۹، ص ۵۰۳ .
۴۴) وسائل، ج ۹، ص ص ۴۸۳ و ص۵۳۶ .
۴۵) وسائل، ج ۹، ص ۵۴۵ .
۴۶) وافی، ج ۱۰، ص ۲۸۹ .
۴۷) وافی، ج۱۰، ص ۳۳۴.
۴۸) وسائل، ج ۹، ص ۵۴۱ .
۴۹) وافی، ج۱۰، ص۳۳۷ و تحریرالوسیله، ج۱، ص۳۳۴ با اندکی تفاوت.
۵۰) وسائل، ج۹، ص ۴۸۴.
۵۱) عروةالوثقی، کتاب الخمس، مسئله ۵۰ .
۵۲) تحریرالوسیله، ج ۱، ص ۳۳۴.
۵۳) عروةالوثقی، مسئله ۸۰ .
۵۴) عروةالوثقی، مسئله ۷۸.
۵۵) کتاب خمس آیة اللّه نوری همدانی، ص ۱۱۰.
۵۶) صحیح بخاری، ج ۱، ص ۳۲، ۳۳ و ۱۳۱.
۵۷) طبقات ابن سعد، ج ۱، ص ۳۷۴.
۵۸) کتاب خمس آیة اللّه نوری همدانی، ص ۸۸، ۱۱۰ و ۷۴۵.
۵۹) کتابخمسآیةاللّهنوریهمدانی، ص۷۴۶.
۶۲) سوره بقره، آیه ۲۶۸.
۶۳) سوره سبأ، آیه ۳۹.
۶۴) سوره بقره، آیه ۱۱۰.
۶۵) سوره کهف، آیه ۴۶.
۶۶) سوره نحل، آیه ۹۶.
۶۷) سوره بقره، آیه ۲۶۱.
۶۸) سوره بقره، آیه ۲۶۱.
۶۹) سوره قصص، آیه ۷۸.
۷۰) سوره یس، آیه ۴۷.
۷۹) وسائل، ج۹، ص ۵۳۷.
۸۰) تفسیر نور، ج ۴، ص ۳۲۷.
۸۱) سوره نساء، آیه ۵۹ .
۸۲) کتاب خمس آیة اللّه نوری همدانی، ص ۴.
۸۳) کتاب خمس آیه اللّه فقیه امامی، از زبدةالمقال.
۸۴) وسائل، ج۹، ص ۵۱۸ .
۸۵) وسائل، ج ۹، ص ۵۲۰ .
۸۶) وسائل، ج ۹، ص ۴۸۳.
۸۷) وسائل، ج۹، ص ۵۲۰ .
۸۸) وسائل، ج ۹، ص ۲۲۶.
۸۹) بحار، ج ۸، ص۴۹.
۹۰)سائل، ج ۹، ص ۵۱۳ .
۹۸) وافی، ج ۱۰، ص ۳۰۹.
۹۹) وسائل، ج۹، ص ۵۰۰.
۱۰۰) وسائل، ج۹، ص ۵۰۶ .
۱۰۱) کتاب خمس آیة اللّه نوری همدانی، ص ۷۴۰ به نقل از عوائد نراقی، وسائل و مستدرک الوسائل، ابواب صفات قاضی.
۱۰۲) بحار، ج ۲، ص ۶۰.
۱۰۳) وافی، ج ۱۰، ص ۳۳۴.
۱۰۴) وسائل، ج ۹، ص ۵۳۰ .
۱۰۵) کتاب خمس آیةاللّه نوری همدانی، ص۱۰۷.
۱۰۶) وسائل، ج۹، ص۵۵۳ .
۱۰۷) بحار، ج۲۹، ص۱۱۷.
۱۰۸) کتاب خمس آیةاللّه نوری همدانی، ص۱۱۰.
۱۰۹) ما این بخش را از کتاب خمس آیة اللّه نوری همدانی، ص ۸۸ تا ۱۱۰ و آیة اللّه حسن فقیه ایمانی ص ۸۲ تا ۹۰ استفاده کردهایم.
۱۱۰) وسائل، ج۹، ص ۵۱۹ .
۲) ۱۱۳) وسائل، ج ۹، ص ۵۲۱ .
۱۱۴) سوره نور، آیه ۳۳.
۱۱۵) سوره یس، آیه ۴۷.
۱۱۶) سوره قصص، آیه ۷۸.
۱۱۷) وسائل، ج ۹، ص ۴۸۴.
۱۱۸) کافی، ج۱، ص۵۳۷ .
۱۱۹) سوره بقره، آیه ۲۴۵.
۱۲۰) سوره آلعمران، آیه ۱۸۱.
۱۲۱) سوره توبه، آیه ۵۴.
نظر شما