ایران و مصر به عنوان دو کشور تاثیرگذار در منطقه خاورمیانه و جهان اسلام از گذشته های دور با همدیگر مراوده و نقش اساسی نیز در ایجاد صلح و ثبات منطقه ای و اعتلای فرهنگ و تمدن اسلامی داشتند. در طول چندین دهه اخیر قبل از پایان دیکتاتوری رژیم مبارک و بروز انقلاب 2011 این روابط تحت تاثیر متغیرهای منفی اثرگذاری چون ارتباط نزدیک مبارک با سران اسراییل و پافشاری هیات حاکمه قاهره بر لزوم حفظ پیوندهای استراتژیک با غرب، به شدت بحرانی بوده است. بطوری که برغم تلاش ای قبلی مبنی بر گشایش روابط در حوزه های سیاسی، فرهنگی و اقتصادی و تبادل هیات های مختلف دیپلماتیکی به نتایج مشخصی هم منجر نشد.
در واقع یکی از دلایل اصلی گسست در روابط تهران – قاهره، قبل از سرنگونی مبارک را باید در اتحاد استراتژیکی قاهره – تل آویو و نقش مصر در روند نزدیکی اعراب با اسراییل و نشست های مختلف سازش جستجو کرد، ولی پس از سقوط مبارک و انجام اصلاحات تدریجی در سرزمین نیل (برگزاری انتخابات پارلمانی) که منجر به پیروزی چشمگیر اسلامگرایان در مصر شده، بارقه های امیدی را برای سرگیری مجدد در روابط دو کشور به وجود آمده است.
در این مسیر ایران علاقمند است که ضمن برقراری روابط دیپلماتیک از توانمندی ها و ظرفیت های سیاسی و اقتصادی مصر برای ایجاد صلح و ثبات منطقه و تقویت موضع مقاومت در برابر اسراییل و غرب استفاده کند و اخیراً مصر نیز سیگنال ای مثبتی را برای آشتی و تسریع در برقراری رسمی روابط سیاسی از خود نشان داده است. در تجزیه و تحلیل روند فعلی تحولات داخلی مصر و متغیرهای تاثیرگذار در برقراری روابط با ایران در آینده باید به سناریوهای ذیل اشاره نمود :
1- مصر پس از مبارک ، دوره جدیدی را در تاریخ کهن خود آغاز نموده است. در واقع یکی از دلایل اصلی اعتراضات گسترده مردمی به حکومت سی ساله دیکتاتوری مبارک جانبداری این رژیم از اقدامات نظامی آن علیه فلسطینیان و حزب الله لبنان و نیز وابستگی سیاسی به امریکا بود. بطوریکه انقلابیون مصری در کنار مطالبات مدنی و تاکید بر ریشه کنی فقر و فساد موجود در جامعه، بر لزوم حمایت از حقوق فلسطینیان و مقابله با توسعه طلبی اسراییل در منطقه تاکید داشته و دارند ، حمله به سفارت اسراییل در قاهره و نیز قطع خط لوله گاز به سرزمین های اشغالی برای چندمین بار پیاپی ، نشان داد که مصر دیگر ذخیره استراتژیکی برای تل آویو محسوب نمی شوند. سقوط مبارک بر ناامنی اسراییل دامن زده و تقویت موضع فلسطینیان و جریان مقاومت در منطقه را در پی داشته است. از آنجا که دوری یا نزدیکی قاهره به تل آویو یکی از متغیرهای اثرگذار در روابط با تهران محسوب می شود تیرگی روابط مصر با اسراییل به بهبود روابط با ایران خواهد انجامید.
2- پیروزی اخوان المسلمین در انتخابات پارلمانی و اقبال مردم به نامزد مورد حمایت حزب آزادی – عدالت در انتخابات مهم و سرنوشت ساز ریاست جمهوری می تواند عنصر تاثیرگذار بر سیاست خارجی این کشور و تنظیم روابط با قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای قلمداد می گردد. با تحولات اخیر انتظار می رود که دولت دمکراتیکی در مصر روی کار آید و دولت جدید به پشتوانه مردمی استقلال عملی بالایی از خود در تصمیم گیری ها و در برابر دخالت های بیگانگان نشان دهد. مشروعیت مردمی حکومت آینده باعث خواهد شد که دولت آتی نیاز کمتری به حمایت غرب احساس کند و با درک منافع ملی خط مشی مستقل تری را اتخاذ نماید. بی تردید هر نامزدی که مورد حمایت جنبش اخوان المسلمین قرار گیرد می تواند خود را به عنوان گزینه اول ریاست جمهوری مصر مطرح نماید. اخوانی ها گرچه به میانه روی در سیاست مشهورند ولی تجربه کادرسازی و گسترش فعالیت های اجتماعی – مدنی چندین دهه آنها این امکان به رهبران اخوانی می دهد که در فضای باز سیاسی به دنبال رسیدن به خواسته های خویش باشند. این در حالی است که در کارزاری انتخاباتی پارلمانی ، لیبرال ها و جریانات ملی گرا نتوانستند سهم مناسبی را در احراز کرسی های مجلس (الشعب) داشته باشند و به نظر می رسد که نامزد مورد حمایت آنها از شانس و اقبال مناسبی برای کسب پیروزی در مقابل اخوانی نداشته باشند. از آنجا که اخوان المسلمین علناً از حماس و جریانات مقاومت در منطقه حمایت می کند و در واقع حماس را باید به عنوان محصول سیاسی جریانی اخوانی در منطقه یاد نمود ، نزدیکی ایران – مصر در این مسیر می تواند ، توازن قوا را به نفع جریان مقاومت در منطقه و به ضرر جریان سازش و اسراییل تغییر بدهد. اخیراً برغم جنجال های رسانه ای غرب و اتهامات واهی بر ایران مبنی بر تلاش در رسیدن به بمب اتمی تحت لوای ایران هراسی در منطقه پیگیری می گردد ، مقامات مصری موافقت خود را با عبور ناوهای ایرانی از کانال سوئز اعلام داشتند این امر می تواند نشانه های خوبی از ترسیم آینده مطلوب روابط دو کشور قلمداد گردد.
3- سناریوی سومی هم که می توان برای مصر تصور نمود این است که نظامیان حاکم بر مصر ، از طریق ارتباطات امنیتی با امریکا و اسراییل تلاش می کنند که با خارج نمودن انقلاب از مسیر واقعی ، با ایجاد تنش های داخلی بین گروه های سیاسی از جمله تشدید اختلاف میان جریان اسلامگرا و لیبرال ها و ملی ها و ترسیم چهره های خشن در صورت امکان با معرفی گروه تندرو سلفی به عنوان جریان چسبیده به اخوان ، همچنان به حفظ پست های کلیدی قدرت و نقش آفرینی در تحولات آینده امیدوار باشند. از آنجا که امریکا حدوداً دومیلیارد دلار کمک بلاعوض به ارتش مصر می پردازد تداوم این کمک های نظامی را نیز منوط به جانبداری مصری ها از سیاست منطقه ای امریکا و نیز حفظ قرارداد کمپ دیوید با اسراییل نموده است. پس می توان گفت نوع تعامل ارتش و اخوان المسلمین در انتخابات ریاست جمهوری مصر می تواند عنصر تاثیرگذار بر روشن شدن سیاست خارجی سرزمین فراعنه و نوع روابط با کشورهای مختلف از جمله ایران محسوب گردد. به نظر می رسد که با وجود آنکه مصر از کانون های اصلی خیزش در منطقه خاورمیانه و شمال افریقا بوده ولی بستر مناسبی برای تندروی اسلامی به شمار نمی آید، اخوانی ها اصولاً محافظه کاراند و رهبران آنان اعلام داشتند که نه در برابر امریکا و نه در برابر اسراییل متوسل به خشونت نخواهند شد ولی به شکل واضح اعلام می دارند امریکا را دشمن خود دانسته و اسراییل را نیز به رسمیت نخواهند شناخت ، و تلاشی هم برای لغو قرارداد کمپ دیوید به عمل نخواهند آورد البته اکثر کارشناسان سیاسی با توجه به ماهیت جنبش اخوان المسلمین و سیاست های غیرشفاف آنها در مواجه با مسایل مهم منطقه این اظهارات را غیرمنتظرانه ندانسته و اعلام می دارند که این تاکتیک است نه استراتژی و با کاهش تنش های داخلی و اصلاحات در حوزه سیاست خارجی با گذشت زمان روابط مصر با اسراییل پرتنش و مخاطره آمیز باقی خواهد ماند.
از میان سه سناریوی اعلام شده به نظر می رسد که سناریوی آخر در ارتباط با نوع و چگونگی روابط مصر با ایران تاحدودی به واقعیت موجود نزدیک باشد. چرا که با پررنگتر شدن نقش اسلامگرایان در مصر گرچه شاهد تغییرات در سیاست خارجی آن به ویژه قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای هستیم ولی نزدیکی احتمالی قاهره به تهران به مفهوم قطع ارتباطات گذشته سیاسی – اقتصادی با غرب نیست ، در این مسیر دولت آینده مصر تلاش خواهد نمود که یک توازن نسبی را در چگونگی تنظیم سیاست خارجی خویش در ارتباط با غرب و ایران برقرار سازد. به این مفهوم به نقض پیمان کمپ دیوید و اقدام نظامی علیه اسراییل متوسل نخواهد شد ولی تلاش هایی برای تفکیک بین همکاری با غرب و اسراییل انجام خواهد داد در ارتباط با ایران و جهان اسلام هم مصری ها تلاش خواهند کرد که با گسترش همکاری های اقتصادی – سیاسی و نظامی از توسعه طلبی اسراییل جلوگیری کنند. در تحلیل نهایی تحولات مصر به نفع ایران و جهان اسلام پیش می رود در بدبینانه ترین حالت مصر به عنوان محور سازش دوره مبارک، به محور اعتدال عربی تغییر هویت خواهد داد. آنچه مهم است این که پس از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری مصر و شفاف شدن مسایل حوزه سیاست خارجی این کشور ، روند موضع گیری نسبت به چگونگی تنظیم روابط مجدد با ایران شکل واقعی به خود خواهد گرفت.
در این مسیر دستگاه دیپلماسی ایران نیز باید با رصد تحولات مصر ، از هرگونه شتاب زدگی و هیجان و تصمیم گیری در برقراری ارتباط مجدد دیپلماتیک پرهیز نموده و با بازبینی شرایط و تحولات نسبت به این امر مهم اقدام نماید.
*عضو هیئت علمی پژوهشکده مطالعات میان فرهنگی دانشگاه آزاد
نظر شما