آنچه كه در اين نوشته کوتاه مورد تاكيد است، قدرت نرم وماهيت آن به ويژه در عصر جهاني شدن ارتباطات وچگونگي تاثير گذاري ج.ا.ايران بر تحولات منطقه در چارچوب قدرت نرم با تكيه بر متغير هاي فرهنگي است. قدرت نرم در فضاي مجازي و به صورت شبكه ايي عمل مي كند. قدرت نرم مي تواند از ابعاد سطح تحليل، منطق رفتار، نوع هنجارها واشاعه ان، وتاثير هنجارها بر سياست خارجي كشور هاي منطقه مورد بررسي قرار گيرد. ماهيت قدرت نرم در فضاي مجازي به گونه ايست كه موضوع مداخله يا عدم مداخله يك كشور در امور كشور ديگر را بي اساس مي كند. بنابراين نکته بجايي است كه نخست وزير جديد مصر چندي پيش در نشست كشور هاي عربي به اين نكته اشاره نمود كه كشورش ايران را به عنوان يك قدرت منطقه ايي برسميت شناخته است.
براساس رويكرد برساخته گرايان در روابط بين الملل، رفتار سياست خارجي كشورها ناشي از تصورات بين الاذهاني بين ملت هاست كه بر مبناي ارزشي مادي ومعنوي شكل گرفته و اين مباني در قالب رفتار هاي ملي و در نهايت منافع ملي را رقم مي زند.بنابراين منافع ملي يك برساخته اجتماعي است كه در آن مباني فرهنگي واررشي جايگاه مهمي دارد. نگاه سازنده گرايي از اين جهت مهم است كه نگاه تحولي به سياست خارجي كشور ها را مطرح مي كند.
در حال حاضر قدرت فرهنگي ج.ا.ايرا ن در قالب قدرت نرم با محيط متغير ودر حال تحولی در منطقه خاورميانه روبروست كه نشانه هاي ان خود را در مسائل نوين، ظهور بازيگران جديد، توسعه ارتباطات واطلاعات،بازيابي فرهنگي وتمدني،بحران ونا همگوني وتكثر فرهنگي وقوميتي جستجو مي كند.لذا فرصت هاي بسيار مهمي مي تواند دراختيار ج.ا.ايران باشد كه شامل : اشتراكات فرهنگي –تاريخي،نزديكي جغرافيايي، حضور ايرانيان وشعيان، و ظرفيت ها وقابليت هاي فرهنگي ايران است.
در كنار فرصت ها، ج.اايران با چالش هايي نيز مواجه است كه از جمله آنها: ايدئولوژيك وسياسي شدن فرهنگ ايران، ناسوناليسم عربي وپان عربيسم، وهابيت، فعاليت هاي مخالفين جمهوري اسلامي ايران، و ديپلماسي فرهنگي ورسانه ايي آمريكا را می توان نام برد .بنابراين الزاماتي وجود دارد كه درك اين الزامات در فضاي كنوني منطقه بسيار مهم وكليدي است. از جمله مي توان به درك اهميت ديپلماسي فرهنگي، برنامه ريزي راهبردي فرهنگي، درك تحولات فرهنگي منطقه و تنش زدايي واعتماد سازي فرهنگي اشاره نمود.
آنچه مسلم است كشورهاي جهان اسلام، طيف متنوعي از واحدهاي سياسي را تشكيل ميدهند. اين گروه از واحدهاي سياسي، در قارههاي آسيا و آفريقا از تمركز و تنوع بيشتري در مقايسه با ساير مناطق جهان برخوردارند. عليرغم آنكه كشورهاي جهان اسلام داراي هويت ديني ميباشند، جهتگيري سياسي، فرهنگي و اقتصادي آنان با يكديگر متفاوت است. به نظر مي رسد كه ساز وكارهاي گوناگون فرهنگي از قبيل: آموزش زبان فارسي،تاسيس مراكز شيعه وايران شناسي،برگزاري هفته ها وجشنواره هاي فرهنگي و معرفي مفاخر ايران، بكارگيري ابزارهاي نوين ارتباطي، توسعه صنعت گردشگري وسينما در جهان اسلام وبه ويژه منطقه خاورميانه وشمال آفريقا مي تواند بستر ساز نفوذ قدرت نرم وفرهنگي ايران باشد .
بهرحال بگارگيري ساز وكارها، مشكلات و مخاطراتي براي سياست خارجي و منافع ملي ايران به وجود ميآورد. ولي در عين حال، هرگونه تحرك سياسي، ايدئولوژيك و اقتصادي وبه ویژه فرهنگی در كشورهاي جهان اسلام ميتواند جايگاه ايران در سياست منطقه ايي و بينالمللي را ارتقاء دهد. از اين رو، ميتوان تاكيد داشت كه ايران از مطلوبيتهاي فراگيري در تعامل سازنده با كشورهاي جهان اسلام برخوردار است.
نكته پاياني را می بایست زینت بخش سخن امیرمومنان علی (ع) نمود که در حکمت 31 نهج البلاغه در رابطه با شناخت پایه های ایمان، انرا رابرپایه چهاررکن قرار می دهند که یکی از انها یقین است. اينكه کارگزاران امور فرهنگی در سطوح داخلی و خارجی می بایست رفتار های خود را بر پایه بینش زیرکانه، دریافت حکیمانه از واقعیت ها، پند گرفتن حوادث روزگار، وپیمودن راه درست پیشینیان قرار دهند که به یقین برسند که این امر رمز به بار نشستن موفقیت ها وتلاش ها در زمینه قدرت نرم فرهنگی ج.ا.ایران می باشد.
* استاد یار گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران
نظر شما