۰ نفر
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴ - ۱۶:۲۰
واعظ نوآور؛ زندگی و میراث سیاسی شیخ احمد کافی

شیخ احمد کافی، واعظ و منبری نام‌آشنای دهه‌های چهل و پنجاه ایران، از جمله چهره‌هایی است که نامش با موج جدید احیای مجالس مذهبی، جذب جوانان به دین و نقش‌آفرینی در بستر تحولات اجتماعی و سیاسی ایران معاصر گره خورده است. او معمار سبکی نوین در تبلیغ دینی بود که توانست با زبانی مردمی و رویکردی اجتماعی، لایه‌های وسیعی از جامعه، به‌ویژه مهاجران شهری پس از انقلاب سفید را به مراکز دینی جذب کند.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ،شیخ احمد کافی، واعظ و منبری نام‌آشنای دهه‌های چهل و پنجاه ایران، از جمله چهره‌هایی است که نامش با موج جدید احیای مجالس مذهبی، جذب جوانان به دین و نقش‌آفرینی در بستر تحولات اجتماعی و سیاسی ایران معاصر گره خورده است. او معمار سبکی نوین در تبلیغ دینی بود که توانست با زبانی مردمی و رویکردی اجتماعی، لایه‌های وسیعی از جامعه، به‌ویژه مهاجران شهری پس از انقلاب سفید را به مراکز دینی جذب کند.

بنا بر روایت رویداد ۲۴، احمد کافی در سال ۱۳۱۵ هجری شمسی، در خانواده‌ای مذهبی و پرجمعیت در مشهد دیده به جهان گشود. پدرش، میرزا محمد کافی، اصالتی مشهدی داشت و مادرش زهرا غفورپور بود. جد پدری‌اش، میرزا احمد کافی، از علمای سرشناس یزد بود که برای زیارت به مشهد مهاجرت کرده و همان‌جا ماندگار شده بود. کافی خود درباره ریشه‌های خانوادگی‌اش با طنز می‌گفت: «یکی از من پرسید شما اهل کجا هستید؟ من هم گفتم اهل بین‌الملل، اصلیتم یزدی هست متولد مشهد و ساکن تهران.»

کافی دوران کودکی خود را در فضای مذهبی مشهد، شهری که همواره یکی از کانون‌های تشیع و مرکز تجمع علما و طلاب بوده، سپری کرد. این محیط مذهبی و علمی، تأثیر عمیقی بر شخصیت و گرایش‌های مذهبی او گذاشت و از همان کودکی او را با سنت‌های دینی و آیین‌های مذهبی آشنا ساخت. 

آغاز تحصیلات و ورود به حوزه

در شش سالگی، احمد کافی وارد دبستان ایمانی مشهد شد و همزمان با تحصیل دروس جدید، نزد جد خود به فراگیری علوم اسلامی پرداخت. بخش‌هایی از مقدمات علوم دینی را نزد پدربزرگش آموخت و در سال ۱۳۲۷، یعنی در دوازده سالگی، به مدرسه علمیه نواب مشهد راه یافت. کافی در این مدرسه، مقدمات حوزوی را فرا گرفت و با فضای سنتی آموزش دینی آشنا شد.

پس از چند سال تحصیل در مشهد، کافی برای ادامه تحصیلات حوزوی راهی نجف شد؛ شهری که در آن زمان، مرکز ثقل حوزه‌های علمیه شیعه و محل تجمع بزرگترین علمای شیعه جهان بود. او پنج سال در مدرسه سید محمدکاظم در نجف به تحصیل پرداخت و با فضای فکری، علمی و معنوی حوزه نجف آشنا شد. سپس به قم آمد و تا سال ۱۳۴۰ در این شهر به تحصیل علوم دینی مشغول بود. این دوره، او را با جریان‌های مختلف فکری و مذهبی معاصر آشنا کرد و پایه‌های علمی و اعتقادی‌اش را استوار ساخت.

کافی پس از بازگشت به ایران، با دختر سیدحسین موسوی شاهرودی ازدواج کرد و صاحب هشت فرزند شد. او از جوانی به منبر رفتن علاقه داشت و فعالیت‌های تبلیغی‌اش را از همان دوران آغاز کرد. اما نقطه عطف فعالیت‌هایش پس از واقعه پانزده خرداد ۱۳۴۲ بود؛ زمانی که فضای سیاسی و اجتماعی ایران به شدت ملتهب شد و نقش روحانیت و تبلیغ دینی اهمیت تازه‌ای یافت.

زمینه اجتماعی: افول و احیای روحانیت

برای درک بهتر جایگاه و نقش کافی، باید به زمینه تاریخی و اجتماعی روحانیت شیعه در ایران معاصر اشاره کرد. پس از انقلاب مشروطه، روحانیت شیعه برای نخستین بار شاهد ورود گسترده مردم به عرصه سیاست شد. مشروطه، نخستین فراخوان همگانی مردم به سیاست و نخستین تجربه مداخله مردمی در امور سیاسی بود. از آن زمان، دین عامه و نحوه حضور مردم در عرصه عمومی به یکی از مسائل اصلی جامعه تبدیل شد.

در این دوران، روشنفکران تلاش می‌کردند تا دین را به شکلی عقلانی و سکولار بازتعریف کنند و آن را از سنت‌های دست‌وپاگیر جدا سازند. در مقابل، روحانیون سنتی مانند شیخ فضل‌الله نوری در پی خالص‌سازی سیاست و جامعه از عناصر تجدد بودند و عامه مردم را به سوی شریعت و دین سنتی هدایت می‌کردند.

با به قدرت رسیدن رضاشاه پهلوی، روحانیت سنتی ضربه سختی خورد. سیاست‌های ضدروحانیت رضاشاه، از جمله کشف حجاب، محدودیت برای روحانیون و تبلیغات منفی رسانه‌ها، موجب شد که روحانیت نه تنها قدرت دولتی خود را از دست بدهد، بلکه حتی محبوبیت اجتماعی‌اش نیز به شدت کاهش یابد. نقل قول‌هایی از آیت‌الله خمینی و شیخ محمد بروجردی نشان می‌دهد که مردم عادی نیز تحت تاثیر این فضا، با روحانیون با بی‌احترامی برخورد می‌کردند.

پس از سقوط رضاشاه و آغاز سلطنت محمدرضاشاه، فضای دینی تا حدی باز شد و بزرگان حوزه که از زوال روحانیت بیمناک بودند، به فکر احیای محبوبیت خود افتادند. آیت‌الله بروجردی با تمرکز بر لایه‌هایی از روحانیت که مستقیماً با مردم در ارتباط بودند، مانند وعاظ، روضه‌خوان‌ها و ملاهای محلی، توانست محبوبیت از دست رفته روحانیت را تا حدی بازگرداند. این سیاست موجب شد که وعاظ و منبری‌ها به نیروی اصلی روحانیت سنتی بدل شوند و نقش کلیدی در تحولات اجتماعی و مذهبی ایران ایفا کنند.

ظهور تیپ‌های جدید روحانیت و شبکه‌سازی مذهبی

در این دوره، تیپ‌های جدیدی از روحانیون ظهور کردند؛ مانند واعظ-نهادساز، واعظ-گوینده رادیو و حتی واعظ-خبرنگار. یکی از نمونه‌های برجسته، عباسعلی اسلامی بود که با تأسیس بیش از ۱۸۰ مدرسه مذهبی، نقش مهمی در تربیت نسل جدید مذهبی ایفا کرد و منبری‌های معروف را به مدارس دعوت می‌کرد. دولت نیز این مدارس را به رسمیت شناخت و از آنها حمایت کرد. این مدارس، پایگاه‌هایی برای انتقال ارزش‌های مذهبی به نسل جدید بودند و نقش مهمی در حفظ و گسترش دینداری در جامعه ایفا کردند.

شیخ احمد کافی در چنین فضایی، با نوآوری در سبک منبر و تبلیغ دینی، توانست جایگاه ویژه‌ای پیدا کند. او با استفاده از قصه‌های عامیانه، طنز و شوخی‌های مردم‌پسند، به سرعت محبوبیت یافت. کافی معتقد بود که نمی‌توان با چهره‌ای عبوس و بی‌توجه به نیازهای جوانان، دین را تبلیغ کرد. او می‌گفت: «پای منبر من چندین هزار نفر می‌آیند...، اما روی سخن من آن جوانی است که اگر مهدیه نیاید با رفقایش جاهایی می‌رود که نباید برود... می‌شود خیلی یکنواخت و با اخم مجلس را اداره کرد؟ می‌شود فکاهی نگفت و فقط یکسره از دین و دینداری سخن گفت؟» کافی در روز گاهی تا ده منبر می‌رفت و جمعیت مجالسش گاه به پانزده هزار نفر می‌رسید. تمرکز اصلی او بر شهرها، به‌ویژه تهران بود؛ چراکه معتقد بود شهرهای بزرگ با سینما، تماشاخانه و تفریحات مدرن، تهدیدی برای دین و دینداری جوانان محسوب می‌شوند.

او با شناخت دقیق از دغدغه‌های جوانان و نیازهای روانی و اجتماعی آنان، توانست پایگاه‌هایی هویت‌بخش برای آنان ایجاد کند. کافی همچنین بر اهمیت زبان ساده و قابل فهم، استفاده از مثال‌های روزمره و توجه به مشکلات و معضلات اجتماعی تأکید داشت. این رویکرد، موجب شد که مجالس او برای طیف وسیعی از مردم، به‌ویژه مهاجران شهری و حاشیه‌نشینان، جذاب و قابل فهم باشد.

مقابله با مدرنیته شهری و دغدغه‌های اجتماعی

کافی و دیگر وعاظ همدوره‌اش، شهر و مدرنیته را تهدیدی جدی برای دین سنتی می‌دانستند. کافی بارها از افزایش سینماها، تماشاخانه‌ها و مظاهر زندگی مدرن انتقاد می‌کرد و شهر را میدان نبرد اسلام و کفر می‌دانست. او معتقد بود که انحطاط جامعه، نه در فقر یا بی‌عدالتی، بلکه در سه چیز خلاصه می‌شود: برهنگی زنان، قمار و مشروبات الکلی. در منابرش، کافی با لحنی تند بر موضوع ناموس و پوشش زنان تأکید داشت و آن را محور اصلی زوال جامعه می‌دانست. او با رویکردی عملی، بازاریان را تشویق می‌کرد تا شراب‌فروشی‌ها را خریداری و تغییر کاربری دهند و خود نیز با تأسیس بیش از ۲۰ مهدیه در شهرهای مختلف، پایگاه‌هایی هویت‌بخش برای مذهبیون و به‌ویژه مهاجران حاشیه‌نشین شهری به وجود آورد. کافی همچنین به شدت از گسترش مظاهر غربی و فرهنگ بیگانه انتقاد می‌کرد و معتقد بود که این مظاهر موجب تزلزل هویت دینی و اخلاقی جامعه شده‌اند. او در منابر خود، با زبانی ساده و قابل فهم، خطرات این مظاهر را برای مردم تشریح می‌کرد و آنان را به بازگشت به ارزش‌های دینی و سنتی فرا می‌خواند.

مهدیه تهران؛ سنگر جدید دینداری

در سال ۱۳۴۷، احمد کافی با کمک‌های مردمی قطعه زمینی در خیابان ولیعصر تهران خریداری و مهدیه تهران را تأسیس کرد. این مکان در نزدیکی یک شراب‌فروشی و روسپی‌خانه معروف قرار داشت و کافی آن را سنگر مقابله با کفر و فساد می‌دانست. مهدیه تهران به سرعت به پناهگاهی برای مهاجران حاشیه‌نشین و جنوب‌شهری‌ها بدل شد؛ کسانی که پس از اصلاحات ارضی، محل زندگی و هویت خود را از دست داده بودند و در جستجوی پناه و هویت جدید به شهرها کوچ کرده بودند. کافی با شناخت دقیق از پامنبری‌هایش، حس پناهندگی و تعلق خاطر را در آنان تقویت می‌کرد. این گروه‌ها خود را با عناوینی، چون «ما مهدیه‌بُروها»، «ما بچه‌شیعه‌ها» و «ما امام زمانی‌ها» معرفی می‌کردند و از طریق تعلق به این جمع، بر بحران هویت و بی‌پناهی خود غلبه می‌یافتند.

برخلاف محمدتقی فلسفی که مخاطبانش عمدتاً بازاریان بودند، کافی توانست حاشیه‌نشینان و طبقات فرودست شهری را به خود جذب کند. کافی با زبان مردم، طنز، قصه و توجه به دغدغه‌های روزمره‌شان، آنان را به پای منبر کشاند و مهدیه را به مکانی برای تسکین بحران‌های روانی و اجتماعی‌شان تبدیل کرد. او با رویکردی اجتماعی و مردمی، توانست میان دین و زندگی روزمره مردم پیوند برقرار کند و دین را به عنوان راه‌حلی برای مشکلات و معضلات اجتماعی معرفی نماید. این رویکرد، موجب شد که کافی نه فقط به عنوان یک واعظ مذهبی، بلکه به عنوان یک رهبر اجتماعی و معنوی شناخته شود.

پیوند با آیت‌الله خمینی و نقش در انقلاب

کافی از پیروان سرسخت آیت‌الله خمینی بود و بارها در منابرش از مظلومیت او سخن گفته بود. او با گسترش شبکه مهدیه‌ها و جذب طبقات فرودست شهری، زمینه را برای بسیج توده‌ای مردم در انقلاب ۵۷ فراهم کرد. در واقع، در آستانه انقلاب، دو جریان عمده مذهبی شکل گرفت: بازاریان و طبقه متوسط مذهبی که مخاطبان فلسفی بودند و حاشیه‌نشینان و جنوب‌شهری‌ها که مخاطبان کافی به شمار می‌رفتند. این دو گروه نهایتاً ذیل گفتمان اسلام سیاسی آیت‌الله خمینی متحد شدند و نقش مهمی در پیروزی انقلاب ایفا کردند.

کافی نقش مهمی در بسیج مردم و ایجاد روحیه مقاومت و امید در میان آنان داشت. او با زبان ساده و قابل فهم، مشکلات و معضلات اجتماعی را برای مردم تشریح می‌کرد و آنان را به مبارزه با فساد و بی‌عدالتی فرا می‌خواند. این رویکرد، موجب شد که کافی به عنوان یکی از چهره‌های تأثیرگذار در انقلاب اسلامی شناخته شود. میراث احمد کافی را باید در احیای مجالس مذهبی، ایجاد پایگاه‌های هویت‌بخش برای اقشار فرودست و ترویج سبک جدیدی از تبلیغ دینی جست‌وجو کرد. او با درک عمیق از تحولات اجتماعی و نیازهای نسل جوان، توانست دین را به زبان مردم و با ابزارهای جذاب و مردمی بازگو کند. کافی موفق شد با شبکه‌سازی گسترده، نقشی تعیین‌کننده در بسیج توده‌های مردم ایفا کند و نقش بسیار مهمی در انقلاب ۵۷ داشت، انقلابی که زنده نماند تا ثمراتش را ببیند.

کد خبر 2059908

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار