به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در گذر زمان و در میان فرهنگها و باورهای گوناگون، همواره شاهد اشکال متنوعی از توسل و نیایش بودهایم.
بنابر روایت حوزه، انسانها، با امید به گشایش در امور زندگی و رهایی از مشکلات، به طرق مختلف به قدرتهای ماورایی و مظاهر الهی متوسل شدهاند؛ اما گاه این توسلها، رنگ و بویی از خرافات و باورهای نادرست به خود میگیرند و پرسشهایی را در ذهن برمیانگیزند.
آیا توسل به پدیدههای طبیعی و اماکن خاص، مغایر با آموزههای توحیدی است؟
آیا این رفتارها، ریشه در باورهای عمیق قلبی دارند یا صرفاً تقلیدی کورکورانه از سنتهای نادرست؟
برای یافتن پاسخ به این پرسشها و بررسی ابعاد مختلف این پدیده، در ادامه، گفتوگویی با حجت الاسلام رضا پوراسماعیل، کارشناس شبهات دینی داشتیم که در اختیار شما مخاطبان گرامی، قرار میدهیم.
سؤال:
گاهی مشاهده میشود که برخی افراد، افزون بر توسل به درگاه پروردگار یکتا، برای برآورده شدن حاجات و رفع گرفتاریها، به پدیدههای طبیعی یا اماکن خاص، متوسل میشوند و نذر و قربانی تقدیم میکنند. برای مثال، چشمهای را مقدس شمرده و به آن دخیل میبندند، یا درختی را مظهر اجابت دعا دانسته و امید یاری از آن میجویند.
به نظر شما، این گونه رفتارهای آیینی، از منظر دینی و فرهنگی، چه جایگاهی دارند؟ آیا میتوان آنها را مصداقی از شرک خفی دانست، یا تعبیری از باورهای عمیق قلبی و توسل جویی به مظاهر قدرت الهی؟ این پدیده، چه پیامدهای مثبت و منفی میتواند در پی داشته باشد و چگونه میتوان رویکردی صحیح و منطقی در این زمینه اتخاذ نمود؟
پاسخ حجت الاسلام رضا پور اسماعیل:
مسئله توسل را میتوان از چند منظر بررسی کرد.
نخست، دیدگاه الهیاتی و اعتقادی.
پرسشی که مطرح میشود این است که آیا توسل به مظاهر و اماکن خاص، همچون درختان و چشمهها، و طلب یاری از آنها، مصداقی از شرک است یا خیر؟
به طور کلی، توسل به معنای حقیقی خود، یعنی واسطه قرار دادن یک وسیله برای رسیدن به خداوند، شرک نیست. این همان «ابتغوا الیه الوسیله» است که در قرآن کریم آمده است. انسان چیزی یا کسی را وسیله قرار میدهد برای دستیابی به اهدافی چون برآورده شدن حاجات، تقرب به خداوند، بخشش گناهان و طلب توبه.
بنابراین، اگر توسل به معنای حقیقی آن باشد، شرک محسوب نمیشود؛ مگر اینکه ظاهراً توسل باشد، اما در باطن، نیتی دیگر در کار باشد. برای مثال، اگر به چیزی که به آن توسل میشود، نگاه استقلالی داشته باشیم و آن را جدای از خداوند، دارای قدرت مستقلی تصور کنیم، در این صورت، توسل به شرک تبدیل میشود.
پس از دیدگاه کلامی و الهیاتی، این عمل، در صورتی که با نیت توسل انجام شود و فرد معتقد باشد که آن شیء او را به خدا میرساند و نگاه استقلالی به آن نداشته باشد، شرک نیست؛ اما اگر نگاه فرد استقلالی باشد، در آن صورت، عمل او مصداقی از شرک خواهد بود.
* خطای تمایز، شرک یا خرافه؟
نکتهای که باید به آن توجه داشت این است که عدم شرک بودن یک عمل، لزوماً به معنای درست بودن آن نیست. به بیان دیگر، هر کار غلطی، عمل مشرکانه محسوب نمیشود و لزوماً هر عملی که شرک نیست، درست هم نیست. توسل جستن به مکانها یا أشیایی که هیچ دلیل و جایگاه خاصی برای تقرب به خدا ندارند، حتی اگر شرک نباشد و نگاه استقلالی هم وجود نداشته باشد، کاری لغو و بیهوده است. انسان خردمند از چنین اعمالی دوری میکند.
قدسی دانستن یک درخت یا یک چشمه، یا قائل شدن به اثر ویژه برای آنها، بدون هیچ دلیل موجه، ریشه در خرافات و باورهای عامیانه دارد؛ پس باید توجه داشت که اینگونه اعمال، اگرچه شرک نباشند، اما به دلیل ترویج خرافات، نه تنها درست نیستند، بلکه مذموماند.
* ریشه های باورهای خرافی
حال باید به این پرسش پاسخ داد که چرا اینگونه باورها شکل میگیرند؟
انسانها طبیعتاً تمایل دارند با چیزهایی ارتباط برقرار کنند که محسوس باشند و با حواس خود آنها را درک و لمس کنند. به همین دلیل، به سراغ عواملی میروند که با چشم دیده میشوند و ارتباط حسی و ظاهری با آنها برقرار میکنند.
منشأ این عمل، در واقع این است که انسانها بیشتر به دنبال چیزهای ملموس هستند تا امور معقول، تزکیه باطن و بصیرت درونی.
تزکیه و بصیرت درونی زحمت دارد، اما اگر بگوییم فلان درخت شفا میدهد، فرد آن درخت را میبیند. به همین ترتیب، ارتباط با مکانهای خاص مانند حرمها و ضریح ائمه (علیهمالسلام) آسانتر است، زیرا با حقیقت امام که دیده نمیشود یا امام زمان (عج) که بعد ملموسی ندارد، نمیتوان ارتباط برقرار کرد. این میل غریزی به توجه بیشتر به محسوسات، در غالب انسانها وجود دارد. البته، عدهای از خواص هستند که بیشتر به معقولات، حقایق باطنی و غیبی توجه میکنند و برایشان بعد حقانیت قضیه مهم است، نه لزوماً ظاهر آن.
* راهکار جایگزینی و تقویت عقلانیت
برای حل این مسئله، میتوان راهکارهایی ارائه داد.
نخست، جایگزین کردن مصادیق صحیح توسل به جای موارد نادرست.
توسل به ائمه اهل بیت (علیهمالسلام)، توسل به مکانهای منسوب به آنان، یا حتی اگر به دنبال چیزهای محسوس هستیم، توسل به چیزهای محسوسی که با دلیل به یک حقیقت والا منسوباند، مانند حرمها، ضریح ائمه، و پرچمهای سیدالشهدا (علیهالسلام). تبرک و توسل به این موارد، به دلیل انتسابی که به اهل بیت دارند، معقول است.
دوم، تقویت عقلانیت در جامعه.
هر چه جامعه به سمت عقلانیت و علم پیش رود، رویکردش نسبت به خرافات کمتر خواهد شد و میل و رغبت به خرافات در آن جامعه و افراد آن تضعیف خواهد شد. بنابراین، هر چه بیشتر بتوانیم تدین عقلانی و سبک زندگی معنوی و عقلانی را در جامعه ترویج کنیم، نیاز انسان به توسل از مجرا و راه صحیحش محقق خواهد شد، انشاءالله.
نظر شما