به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ،وجود مبارک امامزادگان در ایران اسلامی در طول تاریخ منشأ بسیاری از خدمات فرهنگی و اجتماعی بوده است. مردم ایرانزمین در طول تاریخ همواره ارادت خود را به سادات و امامزادگان حفظ کرده و حتی در دورانی که ایشان در میان مردم حضور داشتند، جانفشانیهای فراوانی را در راه اسلام و مسیر نورانی آن بزرگواران انجام دادهاند.
بنا بر روایت ایکنا، یکی از تأکیدات مقام معظم رهبری، تبدیل بقاع متبرکه به قطب فرهنگی است تا مزار نورانی این بزرگواران به عنوان مأمنی برای مردم خداجو، زمینه فرهنگسازی و تأثیرگذاری بیش از پیش میان مردم را فراهم کند. البته در سالهای اخیر برنامههای فرهنگی مختلفی از سوی نهادهای مربوطه در بقاع متبرکه و امامزادگان اجرا شده است اما برای تحقق منویات مقام معظم رهبری در این زمینه، راهی طولانی در پیش است که به همتی بلند نیاز دارد.
در رابطه با نقش سادات و امامزادگان در جامعه ایرانی و تأثیر ایشان بر فرهنگ و تمدن ایران اسلامی به گفتوگو با غلامرضا جلالی، مؤسس گروه مطالعات سادات در آستان قدس رضوی و مسئول پروژه اطلس جهانی سادات رضوی پرداختیم که مشروح آن را در ادامه میخوانید.
ـ نسبشناسی چه نقشی در شناسایی و معرفی امامزادگان در ایران دارد؟
مطالعه نسبشناسی با بحثهایی مانند مهاجرت کسانی که راجع به انساب ایشان کار میشود، توأم میشود؛ چراکه جریانات مربوط به سادات، پرتحول و پر از جابجایی شخصیتها و آمد و شد ایشان در شرایط تاریخی ویژهای مانند دوران اموی و عباسی و ... است. سادات گاهی در شرایطی قرار میگرفتند که نمیتوانستند در یک سرزمین مستقر باشند و همین امر سبب شد تا نسبشناسان به صورت منطقهای به این جابجاییها توجه نشان دهند. وقتی سادات طی سدههای گذشته در یک منطقه درگذشته و در همانجا نیز دفن شدهاند، از سوی مردم تکریم شده و جایگاه ابدی ایشان به دلیل نسبتی که با سادات داشتهاند، محل زیارت و توسل مردم شده است.
لذا نسبت ویژهای بین وجود مزارات سادات در ایران و نسبشناسی به وجود میآید. گرچه برخی از نسبشناسان به جایگاه دفن صاحبان انساب اشارهای نکردهاند، اما برخی دیگر از ایشان کاملا به این موضوع مقید بوده و محل دفن سادات را به خوبی مشخص کردهاند که این موضوع باعث قوام امامزادگان شده و اعتبار ایشان در میان مردم را چندین برابر کرده است. امروز نیز در بین عموم مردم ایران که در پرتو انقلاب اسلامی باسواد شده و در تفکر جهانی نقشآفرین هستند، مطالبات به حقی درباره انساب امامزادگان، محل دفن ایشان و به ویژه اطلس پراکندگی سادات و چگونگی مهاجرت ایشان به ایران وجود دارد. یکی از دلایل این امر این است که مردم با مزارات امامزادگانی که در سراسر ایران پراکنده هستند، آشنا شده و بدانند که امامزادگان مدفون در ایران اسلامی به لحاظ نسبنامه به کدام یک از امامان معصوم(ع) میرسند، پیشینیان آنها چه کسانی بودهاند و پس از ایشان نیز فرزندانشان در کجا زندگی کرده و چه خدماتی از سوی ایشان به فرهنگ عمومی جامعه ارائه شده است.
چه اقداماتی برای مستندسازی و تایید نسب امامزادگان انجام میشود؟
گاهی اوقات در محیطی که امامزادگان در آن مدفون هستند یعنی شهرها و روستاهای مختلف کشور، برخی از افراد که با علم انساب آشنا هستند، نسبت به نسبشناسی امامزادگان اقدام کردهاند. البته برخی اوقات نیز کسانی در اطراف این امامزادگان زندگی میکنند که ادعای انتساب نسب خود به این امامزادگان را دارند. این مسئله تقریبا به یک رسم و قاعده در کشور تبدیل شده است که ساداتی که در مناطق مختلفی از کشور و در کنار برخی بقاع متبرکه سکونت دائمی داشتهاند، معمولا با صاحبان مزارات امامزادگان نسبتهایی دارند و گاهی این دانش و اطلاعات نیز هم به صورت مستند و هم به صورت شفاهیات در بین نسلهای سادات باقی مانده و از این طریق تحقیقات دقیقتری نسبت به امامزادگان انجام میشود.
ارتباط بین سادات منطقه و امامزادگان یکی از مسائلی است که همواره مورد پژوهش قرار گرفته است. البته پراکندگی امامزادگان در سطح ایران به این صورت نیست که ایشان در تمامی نقاط ایران بوده باشند، یعنی برای مثال در مازندران و طبرستان به دلیل ایجاد حکومت از سوی سادات، تعداد امامزادگان و شهدای سادات بسیار زیاد است، اما در برخی مناطق مانند سیستان تعداد امامزادگان فوقالعاده کمتر از سایر نقاط است؛ چراکه مهاجرت سادات به آنجا به ندرت اتفاق اقتاده است. لذا تراکم و پراکندگی سادات و امامزادگان در یک منطقه به واقعیات تاریخی، تأثیر ایشان در میان مردم و ایمن بودن آن منطقه مربوط میشود. بنابراین، این دیدگاه که برخی از افراد فکر میکنند عموم امامزادگان از اعتبار لازم برخوردار نیستند، خطای محض است؛ چراکه آمد و شد امامزادگان به مناطق مختلف به طرق فراوان در مقاطع مختلف تاریخی از سوی مورخان و نسبشناسان و حتی جغرافیدانان گزارش شده است.
همچنین، سفرنامهنویسان و افرادی که به دنبال احوالات ملل مختلف بودهاند نیز اطلاعات مربوط به وجود امامزادگان در مناطق خاص ایران اسلامی را به شیوههای مختلف گزارش کردهاند. وقتی اطلاعات محیطی این مناطق به خوبی جمعآوری شده و به دست میآید، متوجه میشویم که اعتبار امامزادگان در چه سطحی بوده و ایشان در چه دورهای به ایران مناطق مختلف این سرزمین مهاجرت کردهاند. این اطلاعات نشان میدهند که اولاد امامزادگان نیز در منطقه مورد نظر چه کسانی بودهاند. امروز تقریبا تمامی این اطلاعات قابل دسترسی است؛ چراکه هر چقدر از زمان گذشته، ایرانیان در نوشتن تاریخ بومی خود کوشیده و نسبت به نگارش پیشینه خود اقدام کردهاند. آنها اسناد محلی و تاریخی خود را جمعآوری کردهاند و همین نگارش تاریخ و جمعآوری اسناد زمینه و کمک لازم برای انجام مطالعات انساب و نسبشناسی را فراهم میکند.
در مورد نسب برخی از امامزادگان اختلاف نظر وجود دارد. بخش انساب چگونه به این موارد رسیدگی میکند؟
البته اختلاف نظر در بسیاری از دانشها و علوم مختلف وجود دارد. در علم نسبشناسی اختلافات فراوانی وجود دارد اما قدر متیقنی نیز وجود دارد. برخی از نسبشناسان برای نسبشناسی در خانه ننشستهاند، بلکه ایشان جهانگردی کرده و در میان ملتهای مختلف حضور پیدا کردهاند. این مهاجرت و جابجایی نسبشناسان باعث شده است تا اطلاعات لازم درباره انساب مختلف را به دست آورده و آنها را ثبت و ضبط کردهاند. همچنین، سادات نیز به دلیل علاقهای که به شناخت پیشینیان خود داشتهاند این نوع منابع را به خوبی حفظ کردهاند. برخی از افراد هستند که به صورت تخصصی وراد میدان شده و سالیان مدیدی از عمر خود را مصروف یافتن نیاکان و پراکندگی قومیت خود کردهاند. این موضوع به ویژه در میان سادات به صورت خیلی جدی پیگیری شده است؛ چراکه ایشان خیلی به نیاکان خود اهمیت میدهند.
البته این موضوع همیشه فراگیر نبوده و گاهی اوقات نیز به دلیل تهاجم دشمنان و آزار و اذیت حکومتهای محلی و ... بسیاری از اطلاعات انساب باقی نمانده و از بین رفته باشد. اما بخش بزرگی از اطلاعات موجود در رابطه با انساب متیقن است و ادعای کلی مبنی بر اینکه چنین چیزی وجود ندارد، کاملا خطاست. البته این ادعا که تمامی این انساب نیز دقیق و صحیح است نیز کاملا مردود است. لذا در این رابطه قدر متیقنی وجود دارد که این میزان از صحت اطلاعات امکان مطالعه برای نسبشناسان را فراهم میکند.
گاهی اوقات اینگونه بیان میشود که بسیاری از آستان امامزادگان درواقع امامزاده نیستند بلکه افرادی مقبول در میان مردم بودهاند. آیا علم انساب توانسته است تا این تفاوتها را متمایز کرده و مشخص کند؟
اصولا کار اصلی علم انساب همین است و میتواند به وسیله بسیاری از شواهدی که در دسترس دارد، نسبت به ارائه دقیقتر نسبشناسی از افراد اقدام کند. چنین مدارک و قرائنی از روی سنگ قبرها، کتبههای موجود در بناها، نحوه معماری بقاع و ... به دست میآید. بسیاری از مقابر در ایران وجود دارد که مربوط به عرفا، دولتمردان، سپهبدان و افسران نامآور و یا انسانهای خیّر است. طبق کار مطالعاتی که برخی پژوهشگران کشور انجام دادهاند، جغرافیای تاریخی مقابر مذهبی ایران و طول و عرض جغرافیایی آنها مشخص شده است تا چنانچه حتی اگر این بناها تخریب شدند نیز محل دقیق جغرافیایی آنها مشخص باشد.
پژوهش و کاری که امروز در گروه انساب بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی پیگیری و انجام میشود، تلفیقی از همین برنامه یعنی تحقیق و پژوهش درباره جغرافیای تاریخی مقابر مذهبی و نیز مطالعات میدانی وسیع در رابطه با تطبیق اطلاعات موجود با مزارات مورد نظر است که پس از قطعیت و احراز هویت صحیح و دقیق امامزادگان، اقدام به معرفی ایشان و اطلاعات مربوط به انساب و مزارات ایشان برای عموم جامعه خواهد شد.
چگونه میتوان از خرافات و باورهای نادرست در مورد امامزادگان جلوگیری کرد؟
متأسفانه در رابطه با چالش جدی خرافات به ویژه خرافات موجود درباره امامزادگان در شرایط کنونی قاطعیت چندانی وجود ندارد. این موضوع رابطه مستقیمی با فرهنگ عمومی دارد و منازعه با فرهنگ عمومی نیز کار خوشایندی نیست به ویژه اگر فرهنگ عمومی دیدگاهی دینی و مذهبی باشد، چالش با آن اصلا راحت نیست. همیشه این معضل در بیوت علما و مراجع شیعه وجود داشته که چگونه باید از این آسیبها فاصله گرفت و با نگاه متعالی دینی به این قضایا نگریست تا از نظام اصلی توحید و توجه به ذات احدیت و مکتب اهل بیت(ع) که انسان را با حقیقت هستی پیوند زده، جدا نشده و بتوانیم ابعاد صحیح تفکر اسلامی در این زمینه را در نظر بگیریم.
موضوع مهم این است که در رابطه با وجود مقدس امامزادگان و بقاع متبرکه از افراط و تفریط بپرهیزیم تا خرافات موجود درباره برخی از آنها از بین برود. در این زمینه باید فعالیتهایی انجام دهیم که با واقعیات و شعائر اصلی دین و قرآن و فرمایشات اهل بیت(ع) منافات نداشته باشد و ما را در موضع اندیشههای غلط و افراطی قرار ندهد. این موضوع همواره در بیانات مراجع عظام تقلید و آموزههای امام راحل(ع) و مقام معظم رهبری وجود داشته است. امروز نیز امیدواریم که مردم ایران با فرهیختگی کاملی که دارند، در سطحی عمل کنند که باورهای ایشان از هر نوع خرافات و اوهام به دور بوده و امامزادگان و بقاع متبرک را بهگونهای عزیز و گرامی بدارند که در شأن آنهاست. این بقاع متبرکه در هر صورت موقعیت فرهنگی ویژه داشته و پناهگاهی برای انسانهای خداجو هستند. لذا در رابطه با وجود مقدس امامزادگان باید از افراط و تفریط فاصله گرفت.
امامزادگان چه نقشی در تاریخ و فرهنگ ایران داشتهاند و چگونه میتوان این نقش را در جامعه امروز تبیین کرد؟
امامزادگان ادامه دهنده مکتب اهل بیت(ع) و یکی از عوامل گرایش ایرانیان به تشیع حضور امامزادگان و مهاجرت ایشان به ایران بوده است. آن بزرگواران در شرایط بسیار دشوار وارد ایران شده و مردم را به صورت آشکار و پنهان به اصل مکتب دعوت کردند. ایشان آموزههای قرآن کریم و فرمایشات پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت(ع) را به ایرانیان رساندند. این امر سبب شد تا امامزادگان نقش اساسی در تاریخ ایران داشته باشند. البته متأسفانه توجه کمتری به این موضوع یعنی تأثیر امامزادگان در تشیع و فرهنگ ایرانیان شده است. امروز باید به این نکته پرداخته شود که علویان و فرزندان اهل بیت(ع) چه خدماتی را در طول تاریخ به ایران و ایرانی و مقوله حمایت از فرهنگ بومی ایرانی ارائه کردهاند.
ردپای این تأثیرات در طول تاریخ وجود دارد اما آنگونه که باید و شاید بدان پرداخته نشده است. البته امروزه اندک اندک باب اینگونه مطالعات درباره سادات در کشور باز شده است و افراد مختلف میتوانند به منابع متقن و قابل استناد بیشتری در رابطه با زندگی امامزادگان و سادات علوی در ایران و تأثیرات ایشان در فرهنگ و تمدن ایرانزمین دسترسی داشته باشند.
چگونه میتوان از فرصت وجود آستان امامزادگان در کشور برای افزایش معرفت دینی و تقویت باورهای دینی نسل جوان بهره برد؟
امروز نهادهای مرتبط فرهنگی تا جایی که امکان دارد از روشهای مختلف برای شناساندن جایگاه واقعی بقاع متبرکه و امامزادگان به مردم استفاده میکنند. البته خود مردم نیز به صورت فطری و باطنی به این مراکز مقدس کشش و ارادت دارند و نیاز چندانی به واسطهای مانند نهادهای مختلف در این زمینه وجود ندارد. مردم ایران اسلامی طی قرنهای مختلف ارتباطات معنوی خود با امامزادگان را از اعماق وجود حفظ کردهاند. مردم میراث معنوی نیاکان اسلام را به عنوان نور و حقیقت و پیوند حقیقی انسان با خدا همواره در اختیار داشتهاند و با استفاده از آن نسبت به تبیین تاریخ و پیوند انسانهای با یکدیگر بهره گرفتهاند.
مقام معظم رهبری همواره در کلام خود از امامزادگان به عنوان مراکز فرهنگی جامعه باد کردهاند. لذا باید از وجود این بقاع متبرکه برای ارائه اطلاعات دقیق، برگزاری مراسم مختلف ملی و مذهبی برای ارتباط بیشتر مردم بهرهگیری کرد. امروز باید موضوعاتی در آستان امامزادگان مطرح شود که نگاه مردم را به هستیشناسی و تمدن نوین اسلامی ایران به عنوان مرکزیت فرهنگی برای جهان اسلام معطوف کند. آستان امامزادگان باید به محلی برای تبیین هویت دینی و ملی برای مردم تبدیل شوند. همگان باید بدانند که هیچگونه تعارضی بین هویت دینی و ملی وجود ندارد؛ چراکه امامزادگان خود در بین مردم زندگی کرده و هرگز خود را از مردم متمایز نکردند. ایشان همیشه در دل مردم جای داشتند و در موضوعات مختلف مانند ایثار، فداکاری، حفظ فرهنگ اصیل بومی و ... از مردم جلوتر بودند.
امروز تأسیس کتابخانههایی متناسب با نیاز جامعه در آستان امامزادگان اهمیت فراوانی دارد تا جوانان از این فضای معنوی برای ارتقای سطح آگاهی خود و جامعه استفاده کنند. مقام معظم رهبری با این جمله که فرمودند «امامزادگان باید به قطبهای فرهنگی جامعه تبدیل شوند» درواقع نوعی آگاهی به جامعه دادهاند؛ چراکه امامزادگان باید به قطب فرهنگی تبدیل شوند تا بتوانند نقاط قوت و ضعف جامعه را مطرح کرده و فرصتی برای خودآگاهی مردم شوند. البته این بحثها نیاز به متولیان و انسانهای اندیشمندی دارد که مردم را به درستی هدایت کنند.
نظر شما