دینداری بدون اجبار/ ایمان در عصر هیاهو؛ تربیت دینی از گفتن تا نشاندن در دل

در روزگاری که رسانه‌ها، شبکه‌های اجتماعی و فرهنگ‌های وارداتی هر لحظه روی ذهن و رفتار کودکان اثر می‌گذارند، والدین با پرسشی اساسی روبه‌رو شده‌اند: چطور می‌توان فرزندی بزرگ کرد که هم دیندار باشد و هم مستقل و توانمند؟ آیا آموزش دین، او را مطیع و وابسته می‌کند یا می‌تواند زمینه‌ی رشد نسلی خلاق، مسئول و پیشرو را فراهم آورد؟

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، پاسخ ساده نیست. بسیاری از خانواده‌ها گمان می‌کنند انتقال ارزش‌های دینی یعنی محدود کردن آزادی ذهنی کودک، در حالی که تجربه‌های تربیتی نشان می‌دهد چنین نتیجه‌ای فقط زمانی به وجود می‌آید که آموزش‌ها خشک، بی‌احساس و دستوری باشند. وقتی تربیت دینی با عشق، الگوی رفتاری و تجربه‌ی زیسته همراه باشد، کودک ایمان را از دل می‌فهمد و قدرت تصمیم‌گیری و مشارکت فعال در جامعه را می‌آموزد.

این مسئله ظریف‌تر از آن است که به نظر می‌رسد. تبلیغات جهانی و جریان‌های فرهنگی، آرام و تدریجی در ذهن کودک نفوذ می‌کنند و تصویری از زیبایی، موفقیت و هویت می‌سازند که ممکن است با ارزش‌های اخلاقی و دینی خانواده در تضاد باشد. پرسش اساسی همین‌جاست: چه کسی مسیر ذهن و قلب کودک را هدایت می‌کند؟ و چه روش‌هایی می‌توانند ایمان و استقلال فکری را هم‌زمان در او پرورش دهند؟

در این میان، نقش والدین از همه مؤثرتر است. کودک گوش نمی‌دهد تا بیاموزد؛ نگاه می‌کند و بازآفرینی می‌کند. نظم، مهربانی و آرامش در رفتار والدین، قوی‌ترین ابزار انتقال ارزش‌های دینی هستند  بدون زور و تحمیل. اما وقتی پیام‌های خانه، مدرسه و رسانه هم‌سو نباشند، هویت کودک دو پاره می‌شود و حتی نسبت به باورهای دینی تردید پیدا می‌کند.

حمیده رنجبر باور دارد که تربیت دینی صرفاً آموزش احکام و مناسک نیست؛ هدف، پرورش انسانی است که با عقل، ایمان و اراده‌ی مستقل بتواند فکر کند، تصمیم بگیرد و توانایی‌هایش را در مسیر درست به کار گیرد. چنین تربیتی، کودک را به انتخاب آگاهانه و مسئولیت‌پذیری سوق می‌دهد، نه به پیروی کورکورانه. خانواده‌هایی که ایمان را در کنار آزادی اندیشه می‌پرورانند، فرزندانی خواهند داشت که در بزرگسالی هم مؤمن می‌مانند و هم مستقل. در مقابل، تربیت خشک و دستوری معمولاً به مقاومت و گریز از دین منتهی می‌شود.

پرسش‌هایی برای والدین

رنجبر توصیه می‌کند والدین از طرح پرسش‌های صریح و چالش‌برانگیز نترسند:

آیا هدف تربیت، داشتن کودکانی مطیع و وابسته است یا انسان‌هایی آزاد و توانمند؟

چطور می‌توان ایمان را منتقل کرد بی‌آن‌که استقلال فکری فرزند آسیب ببیند؟

و آیا تربیت دینی مانع مشارکت اجتماعی است یا زمینه‌ساز حضور فعال در جامعه؟

به گفته‌ی او، پاسخ همه‌ی این پرسش‌ها در روش تربیت نهفته است. آموزش خشک، فقط اطاعت ایجاد می‌کند؛ اما تربیت همراه با عشق، بازی و تجربه، کودک را به مرحله‌ی درونی‌سازی ارزش‌ها و انتخاب آگاهانه می‌رساند.

الگو بودن؛ مهم‌تر از گفتار

بیش از نود درصد یادگیری دینی کودک در سال‌های نخست زندگی از مشاهده‌ی رفتار والدین شکل می‌گیرد. کودک نه کلمات را، بلکه رفتار را تقلید می‌کند. والدین باید خودشان پیش از هر چیز الگو باشند؛ یعنی صفات اخلاقی و دینی را در رفتار روزمره‌شان بروز دهند. محبت، آرامش و نظم آنان بهترین راه نفوذ به قلب کودک است.در نتیجه، تربیت دینی درست نه استقلال را می‌گیرد و نه خلاقیت را کاهش می‌دهد. در نگاه رنجبر، کودک دیندار الزاماً مطیع بی‌چون‌وچرا نیست؛ او می‌تواند انسان مستقلی باشد که باورهایش را با عقل و وجدان خویش انتخاب کرده است.

آسیب‌های فرهنگی؛ تهدیدی آرام و مداوم

به باور رنجبر، آسیب‌های فرهنگی امروز آرام ولی پیوسته عمل می‌کنند. ارزش‌های جعلی زیبایی و موفقیت، کم‌کم در ذهن کودک جا باز می‌کنند. تبلیغات، کارتون‌ها و عروسک‌هایی مثل باربی نمونه‌هایی هستند که الگوهای غیرواقعی از بدن و سبک زندگی را ترویج می‌دهند و در نهایت، کودک را به ظاهربینی و فاصله گرفتن از معنا سوق می‌دهند. اگر فرهنگ راهبری و هدایت نشود، همین تأثیر نرم و روزمره به بزرگ‌ترین تهدید تربیت دینی تبدیل می‌شود. پس پیام‌های تربیتی باید هوشمند، جذاب و در مسیر ارزش‌های انسانی و دینی طراحی شوند.

قصه، بازی، هنر و تجربه؛ زبان‌های مؤثر ایمان

آموزش دین، زمانی مؤثر است که به تجربه تبدیل شود. قصه، بازی و هنر ابزارهایی‌اند که بدون تحمیل، ایمان را درونی می‌کنند. اگر ابزارهای دیجیتال و رسانه‌ها هوشمندانه و کنترل‌شده در دسترس کودک قرار گیرند، می‌توانند همین نقش را ایفا کنند. کودک وقتی در داستان یا بازی خودش به نتیجه‌ی اخلاقی می‌رسد، ایمان را «لمس» می‌کند، نه صرفاً می‌شنود. تربیت دینی مبتنی بر عشق و الگو، جایی برای اجبار ندارد؛ عشق همان نیرویی است که از کودک انسانی دیندار، آزاد و توانمند می‌سازد.

هم‌افزایی خانه، مدرسه و رسانه

تربیت دینی فقط کار خانواده نیست. مدرسه، رسانه و نهادهای فرهنگی باید در یک مسیر هماهنگ حرکت کنند. پیام‌های ناسازگار ذهن کودک را آشفته می‌کنند، اما هماهنگی میان این سه حوزه می‌تواندریشه هایایمان و عقلانیت را در او تثبیت کند.

رنجبر در پایان یادآور می‌شود که تربیت دینی مسیر کوتاه و موقتی نیست؛ فرآیندی مداوم و زندگی‌ساز است. این مسیر از کودکی آغاز می‌شود، در نوجوانی ژرف‌تر می‌گردد و در بزرگسالی به باور و مسئولیت پایدار بدل می‌شود. جامعه‌ای که خانواده و نهادهایش بر پایه‌ی ایمان، عقلانیت و اخلاق حرکت کنند، بی‌تردید نسل‌هایی تربیت خواهد کرد که هم مؤمن‌اند و هم آزاد، هم خلاق‌اند و هم مسئول.

کد مطلب 2150930

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 1 =

آخرین اخبار