به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، در اردیبهشت ۱۳۵۷ اهالی خیابانهای نواب و رودکی تلفنی به خبرنگاران کیهان اطلاع دادند که انواع و اقسام بوهای متعفن زندگی را به کام ساکنان محلهشان تلخ کرده است. آنها از خبرنگاران خواستند خودشان برای تهیه گزارش به آنجا بروند تا از نزدیک ببینند ساکنان این دو خیابان با چه مشکلاتی دست و پنجه نرم میکنند. آنچه در پی میخوانید گزارش میدانی است که در پی همین گلایهها از این نقطه پایتخت تهیه و ۲۶ اردیبهشت ۵۷ در کیهان منتشر شد:
به دنبال آدرسی که محمد آزاد یکی از اهالی خیابان نواب داده بود، به آنجا رفتیم. چهارراه گلکار منطقه پرجمعیتی است که وضع بد بهداشتی آن مردم را خسته کرده است. نبش چهارراه یک زمین سیصد متری قرار گرفته که معلوم نیست پارکینگ ماشین است یا کشتارگاه گوسفندان یا زبالهدانی شهرداری.
خیابان را رو به پایین میرویم تا به چهارراه اناری میرسیم. به فاصله صد متری شرق این چهارراه کارخانه آبجوسازی شمس قرار گرفته که بوی آن ساکنین اطراف را آزار میدهد. کاسبهای اطراف کارخانه هر کدام به زبانی از این کارخانه شکایت دارند. داوود ارکانی که در نزدیکی کارخانه ساکن است میگفت: «وجود این کارخانه در منطقه پرجمعیتی مثل اینجا درست نیست. ما فقط شبها از بوی این کارخانه راحتی داریم وگرنه روزها باید پنجره خانهها بسته باشد. مسئولان این کارخانه به فکر پاکیزگی خارج کارخانه نیستند. جلوی در ورودی این کارخانه هر روز سه چهار کامیون زباله خالی میشود که بعد هم آنها را به آتش میکشند و دود و خاکستر آن به داخل کارخانه میرود و مردم این حوالی را هم آزار میدهد.»
کاسبهای دیگر این منطقه هم کم و بییش همین حرفها را میزدند و خلاصه همه آنها میخواستند که مسئولان برای انتقال این کارخانه به خارج از محدوده شهر فکری بکنند. سهراه سلسبیل تقاطع قبل از چهارراه اناری است که ابتدای خیابان رودکی از همینجا شروع میشود. آب جویهایی که از خیابانهای بالاتر به جریان میافتند، سرانجام به فاضلابی که در انتهای خیابان رودکی و باباییان قرار گرفته سرازیر میشود. این فاضلاب از وقتی که ساخته شده است، هنوز لایروبی نشده و بوی لجنهای آن حتی در بعضی روزهای زمستان هم صدها خانواده این منطقه را آزار میدهد. این حرفها را از زبان یکی از کاسبها آوردیم. به هر کدام از اهالی دیگر که سر زدیم همین گله را داشتند و همه آنها میخواستند که شهرداری فکری هم به حال آنها بکند، چون بهزودی تابستان از راه میرسد و بهداشت اهالی این منطقه بیشتر به خطر میافتد.
در خیابان رودکی بیشتر مغازهها مواد خوراکی میفروشند در همین انتهای خیابان سه دکان قصابی، دو شیرینیپزی، چهار لبنیاتفروشی و دو چلوکبابی قرار گرفتهاند که همگی آنها از شهرداری که در جمعآوری زبالهها سستی میکند گله دارند. شیرینیپز نبش سهراه میگفت: «ما اینجا مواد خوراکی تهیه میکنیم جلوی دکان ما شده آشغالدانی شهرداری. هر روز دو سه ماشین زبالهکش بار خود را اینجا خالی میکنند و جمعآوری آن را به همکاران دیگرشان میسپارند. در مدتی که من اینجا آمدهام یک روز نشده که با ماموران درگیری نداشته باشیم. مرتب باید اینجا منتظر بمانیم تا یک ماشین شهرداری که خواست رد شود جلویش را بگیریم. تازه بعضی وقتها که دهانه فاضلاب خیابان باباییان گرفته میشود آب نهر بیرون میزند و ما چند تا دکاندار باید درها را ببندیم و منتظر درست شدن آن بمانیم، چون در چنین وضعی حتی یک مشتری هم راه پیدا نمیکند که قدم به مغازه ما بگذارد.»
مشکل اتوبوسرانی
اهالی خیابانهای نواب و رودکی با دو خط اتوبوسرانی که از منطقه آنها عبور میکند، رفت و آمد میکنند. یکی از آنها خط ۲۱۷ (راهآهن – ۲۴ اسفند [«انقلاب» کنونی] است که از خیابان نواب میگذرد و دیگری خط ۱۳۴ (باباییان – بازار) که از سهراه سلسبیل عبور میکند. اینطور که اهالی میگفتند، هیچ کدام از این دو خط اتوبوسرانی منظم کار نمیکنند. مثلا بیشتر محصلان خط باباییان از اینکه موقع تعطیل مدرسهها تعداد اتوبوسها به اندازه کافی نیست گله داشتند. نادر چشممیشی، محصل دبیرستان «رهنما» در این مورد میگفت: «در این مسیر چند دبیرستان و دبستان وجود دارد که بسیاری از محصلهای آنها مجبورند از اتوبوس استفاده کنند. اما صبحها اگر کمی دیرتر از ساعت ۷ بیرون بیاییم صفها آنقدر طولانی میشود که تا ساعت ۸ هم نوبت به ما نمیرسد. ظهرها وضع از این هم بدتر است، از ساعت ۱۱.۵ تا ساعت ۲ مثل اینکه اتوبوسها نباید کار کنند، چون در این سه ساعت هرچه اتوبوس به طرف بازار میرود خالی است و کسی را در مسیر سوار نمیکند.»
در ایستگاه مرتضوی خیابان نواب هم با چند نفر از مسافران شرکت واحد که حرف زدیم، همین گلهها را داشتند. رضا قدیرلی، محصل، که باید با اتوبوس به مدرسه برود، میگفت: «بعدازظهرها تعداد اتوبوسهای این خط نصف میشود در صورتی که مسافران آن کم نمیشوند و بعضی از اتوبوسها به جای اینکه از نواب بالا بیایند، از خیابان رودکی رد میشوند تا مسافر سوار نکنند و راحتتر به آخر ایستگاه برسند.»
۲۵۹
نظر شما