به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، استاد قرائتی در یکی از سخنرانی های خود به موضوع «شکر نعمت های الهی» پرداخت که تقدیم شما فرهیختگان می شود.
بنابر روایت حوزه، عزیزان من، اگر ما نبودیم، خداوند متعال توانایی آن را داشت که موجودی دیگر بیافریند. انسان آفریده شد، اما میتوانست بهجای انسان، موجودی دیگر خلق شود.
در قرآن آمده است که خداوند میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ عَلَیٰ کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ» (سوره بقره، آیه ۲۰). یعنی: خداوند بر هر چیزی قادر است.
اگر خداوند بخواهد، میتواند آب را تلخ کند. قرآن میفرماید: «أَفَرَأَیْتُمُ الْمَاءَ الَّذِی تَشْرَبُونَ، أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ، لَوْ نَشَاءُ جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْکُرُونَ» (سوره واقعه، آیات ۶۸ تا ۷۰).
یعنی: آیا آبی را که مینوشید دیدهاید؟ آیا شما آن را از ابر فرود آوردهاید یا ما نازل کردهایم؟ اگر بخواهیم آن را شور و تلخ قرار میدهیم، پس چرا شکر نمیکنید؟
همچنین اگر بخواهد، میتواند درختان را خشک کند. در قرآن آمده است: «أَفَرَأَیْتُم مَّا تَحْرُثُونَ، أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ، لَوْ نَشَاءُ لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَکَّهُونَ» (سوره واقعه، آیات ۶۳ تا ۶۵). یعنی: آیا آنچه را میکارید دیدهاید؟ آیا شما آن را میرویانید یا ما رویانندهایم؟ اگر بخواهیم، آن را ریز ریز و خشک میگردانیم، پس تعجب میکنید و متأسف میشوید.
اگر خداوند اراده کند، حافظه را از ما میگیرد؛ تا جایی که حتی نام خود را نیز فراموش کنیم. این قدرت خداوند است.
خدا خواست که ما باشیم. در این بودن و نبودن، ما بودن را یافتیم. و این بودن، تنها یک حضور فیزیکی نیست. ما نه جماد هستیم، نه نبات، و نه حیوان؛ ما انسانیم. و حتی در میان انسانها نیز، اگر خدا نمیخواست، میتوانستیم فاقد عقل باشیم.
روزی به مرکز بهزیستی رفتم. دست جوانی را بسته بودند. پرسیدم چرا بستهاید؟
گفتند: «این فرد زباله میخورد؛ حتی وقتی به او بیسکویت یا غذای خوب میدهیم، زباله میخورد».
یعنی اگر خداوند نعمت عقل یا حافظه را از انسان بگیرد، ممکن است انسان تا جایی سقوط کند که حتی نام خود را نیز فراموش کند.
اگر کسی بگوید «من مشکل دارم»، بله، ممکن است مشکلی داشته باشد، اما باید به مشکلات از زاویهای دیگر نگریست.
حتی اگر انسان با مشکلی مواجه است، میتواند آن را در قالب حکمت الهی ببیند.
امیرالمؤمنین علیهالسلام وقتی دنداندرد گرفت، فرمود: «الحمدلله». گفتند: «دندانت درد میکند، چرا شکر میکنی؟» فرمود: «باز هم دردش را شکر میکنم». این فقط یک استخوان است. اگر همه استخوانها درد بگیرند، چه خواهد شد؟ باز هم باید شاکر بود.
کسی تعریف میکرد: پرندهای در حال پرواز بود. ناگهان فضلهای از شکمش خارج شد و روی صورت و لباس آن فرد افتاد.
گفت: «الحمدلله». دیگری به او گفت: «دیگر جای شکر ندارد! صورت و لباسهایت آلوده شدهاند». پاسخ داد: «اگر گاوها میپریدند چه میشد؟ آنوقت دیگر باید خانهتکانی میکردم!»
گاهی انسان در جاده با ماشین به نرده برخورد میکند و زخمی میشود، اما باز میگوید: «الحمدلله».
چرا؟ چون اگر نرده نبود، ممکن بود ماشین به دره سقوط کند.
بنابراین، اگر در خانوادهای مشکلی وجود دارد، مثلاً کسی چهرهاش متفاوت است، یا دچار فقر است، یا مشکل در روابط پدر و مادر دارد، نباید آن را مطلقاً تلخ دانست. بلکه باید تلخیها را در کنار شیرینیها دید. ضمناً آنهایی هم که زندگیشان ظاهراً شیرین است، تلخیهایی دارند.
شاید برخی جوانان به یاد نیاورند که زمانی در این کشور مردم فریاد میزدند: «جاوید شاه، زنده باد شاه»، اما مدتی بعد، همان مردم گفتند: «مرگ بر شاه».
امروز اگر از برخی بپرسید که از شعار «جاوید شاه» بیشتر لذت برده یا از «مرگ بر شاه» بیشتر اندوهگین شده، پاسخش تأملبرانگیز خواهد بود.
در مصر، حسنی مبارک سی سال حکومت کرد، اما ناگهان مردم به خیابانها ریختند و او را نمیخواستند. بیست روزی که مبارک در خانهاش محصور شد و نهایتاً فرار کرد، آن بیست روز برایش بسیار تلختر از سی سال ریاست جمهوری بود.
بنابراین، تصور نکنید کسانی که اکنون در قدرت هستند، یا ثروت دارند، یا رئیسجمهورند، دچار غم و اندوه نمیشوند. آمار طلاق در خانوادههای ثروتمند کمتر از خانوادههای فقیر نیست.
ما باید نماز بخوانیم؛ اما پیش از آن باید خدا را دوست داشته باشیم. چون خداوند ما را دوست دارد.
گاهی تلخیها نیز از سر محبت الهی است. خدا زیر پای انسان را داغ میکند تا او را به حرکت وادارد. اگر زیر پای ما گرم نشود، ممکن است متوقف بمانیم.
مانند مادری که فرزند خود را به حمام میبرد، به سرش صابون میزند، با کیسه او را میسابد. کودک جیغ میزند، اما همه اینها از سر محبت است. حدیث داریم: «إِذَا أَحَبَّ اللهُ عَبْدًا ابْتَلَاهُ»؛ یعنی: هرگاه خداوند بندهای را دوست بدارد، او را به گرفتاری میآزماید.
گاهی شما کارمند هستید و به شما میگویند باید اضافهکار بمانید. میگویید: «همه رفتهاند، چرا من باید بمانم؟» نمیدانید که شاید قرار است به شما پاداشی داده شود، یا موقعیتی برای رشد فراهم شود.
گاهی مشکلاتی که انسان با آن مواجه است، نشانه آن است که خدا میخواهد به او «اضافهکار» بدهد؛ یعنی رشد، پاداش، و تعالی بیشتر.
نظر شما