به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ، در روز بزرگداشت فردوسی و زبان فارسی، حکیم توس، غریبآشنایی است که همه از او میگویند و به افتخارش همایشها و برنامهها را پشتسرهم ردیف میکنند تا برای یک روز هم شده ژست فردوسیشناسی و شاهنامهخوانی را به رخ بکشند اما واقعاً فردوسی و شاهنامهاش باآنهمه داستان و اسطوره و درسهای فرهنگی و پندهای زندگی، کجای ذهن ما ایرانیها جای دارد و چند نفرمان بهغیراز پایان غمانگیز رستم و سهراب آن هم به طور نصفه و نیمه، از شاهنامه و داستانهایش سر در میآوریم؟ شاید نام شاهنامه برای هیچ از یک ما ایرانیها غریبه نباشد، اما اکثر ما، حتی شناختی معمول از این اثر نداریم و با چنین شرایطی نمیتوانیم میراثدار آن و فرهنگ کهن ایران در قالب شاهنامه باشیم.
اثری که بر گردن زبان فارسی حق دارد
بنابر روایت فارس، اگر بخواهیم کمی آگاهانه به شاهنامه نگاه کنیم قبل از هر چیز باید بدانیم شاهنامه اثر شگفتانگیزی است که به گفته بزرگان زبان و ادب طی سالها و قرنها ناجی زبان فارسی بوده و هیچگاه نگذاشته قدرت زبان عرب بر فرهنگ و ادب فارسی چیره شود، طوری که به گفته علیرضا قیامتی استاد زبان و ادبیات فارسی؛ «در شاهنامه کمتر از دو درصد واژه بیگانه وجود دارد و این نتیجه تعهد آگاهانه و عمیق فردوسی به زبان فارسی است.»البته حفاظت از زبان فارسی فقط بخشی از ویژگیهای منحصربهفرد شاهنامه است و وقتی به اهمیت این اثر پی میبریم که با درونمایهای از فرهنگ و تاریخ آمیخته به اخلاق و حکمت مواجه میشویم؛ درونمایه ای که بهرغم تمام آنچه امروز برای معرفی شاهنامه و بهرهمندی از آن اتفاق افتاده، هنوز هم مغفول است و اگر قرار بر شناخت شاهنامه، اسطورهها و درسهایش باشد، با جرئت میتوان گفت که هیچ کاری برای معرفی درست و درمان این اثر صورت نگرفته و حتی در جایی مثل نمایشگاه کتاب هم خیلی نمیتوان آثاری پیدا کرد که به شکلی خلاقانه، شاهنامه را روان و جذاب در اختیار مخاطب قرار دهد، ضمن اینکه برای خرید همان نسخه منظوم شاهنامه نیز دسترسی چندان آسان نیست. این را وقتی متوجه میشوم که به مناسبت بزرگداشت فردوسی میخواهم سری بزنم به غرفههایی که شاهنامه را عرضه میکنند، اما بعد از ساعتی گشتوگذار میان راهروها و ریزشدن در عناوین انتشاراتی که ممکن است ردی از شاهنامه در خود داشته باشند، به این نتیجه میرسم که شاید در دل نمایشگاه کتاب و جایی که قرار است ویترین فرهنگ و ادب فارسی باشد، چیز درخوری دستم را نگیرد، پس سری به اطلاعات نمایشگاه میزنم تا از دل آن همه انتشارات، غرفههایی را پیدا کنم که شاهنامه میفروشند.
در جستوجوی یک شاهکار ادبی!
کارکنان بخش اطلاعات در حالی تمام، در جستوجوی کلیدواژههای شاهنامه و فردوسی، سیستم را بالا و پایین کرده و دست آخر چند غرفه را معرفی میکنند. با آدرس هایی که در دست دارم، جستوجو در میان راهروها و سالنها دوباره جان میگیرد اما متأسفانه خیلی از آدرسها به شاهنامه ختم نمیشوند و دست آخر به غرفهای میرسم که شاهنامه نفیس فردوسی و کتابهایی از داستانهای شاهنامه نوشته محمدعلی ندوشن را به چاپ رسانده که میتواند برای مخاطب جذاب باشد؛ هرچند که به گفته محجوب سادات تقوی فروشنده انتشارات کلهر، بیشتر افراد این کتب را که ترجمه انگلیسی دارد بهعنوان هدیهای نفیس یا سوغات میخرند و شاید هیچوقت کسی آنها را نخواند!او میگوید:«تا حالا ندیدم که جوانها و نوجوانها رغبتی برای خرید این کتب نشان دهند و این مسئله حتی در مورد بزرگسالان نیز صدق میکند؛ درحالیکه شاهنامه بهعنوان مشهورترین کتاب ایرانی، موردتوجه بسیاری از خارجیهاست. مثلاً وقتی از خانمی رومانیایی پرسیدم که آیا تابهحال کتابی ایرانی خوانده، او گفت ۳ بار شاهنامه را خوانده است، اما آیا خود ما ایرانیها تابهحال شاهنامه و حتی بخشی از آن را حتی برای یکبار خواندهایم؟» تقوی ادامه میدهد:« البته باید بپذیریم که در همه جای دنیا، ولع کتابخوانی کم شده و ضمناً الان دورهای نیست که بچههای ما، شاهنامه را به شکل اصلی آن بخوانند، بنابراین باید شاهنامه بهصورت داستانوار گفته شود تا بتواند مخاطبان در ردههای سنی مختلف را جذب کند. مثلاً همینالان پادکستهایی تولیدشده که با جذابیتی خاص، شنونده را با خود همراه میکند.»
اسطورههایی که داریم و نداریم...
گرچه کتابها بهعنوان اصلیترین ابزار برای انتقال اطلاعات آن هم در اثری همچون شاهنامه به شمار میروند اما این، همه آن چیزی نیست که امروزه برای معرفی شاهنامه و اسطورههایش نیاز داریم. نه کتابها و نه شاهنامهخوانیهای جستهگریخته هیچکدام بهتنهایی نمیتوانند شاهنامه را به اثری پندآموز در میان مردم تبدیل کنند. چهبسا در دنیایی که قهرمانان ساختگی آثار خارجی همچون بتمن و اسپایدرمن، ذهن فرزندان ما را تسخیر کردهاند، شاید هیچچیز همچون تصویرسازی و ساخت آثاری جذاب نتواند شاهنامه، شخصیتها و داستانهای پندآموزش را به جایگزینی قدرتمند برای قهرمانان وارداتی تبدیل کرده و علاقهای جمعی را در بین کودکان و نوجوانان به وجود آورد. اما دراینبین و درحالیکه گاها شاهد آثار انگشت شماری در معرفی قهرمانان و اسطورههای ایرانی هستیم، جا دارد اشارهای داشته باشیم به یک تولید متفاوت در شبکه نمایش خانگی به نام «دیو و ماه پیشونی» که بهویژه در فصل دوم، تمرکز خود را روی معرفی اسطورهها و قهرمانان ایرانی بهویژه شاهنامه گذاشته و توانسته در ژانر کودک، فیلمی جذاب و دوستداشتنی را پیشروی کودکان و حتی بزرگسالان قرار دهد. استقبال از این مجموعه بهخوبی نشان میدهد که معرفی شاهنامه و قهرمانانش آنقدرها هم سخت نیست و با یک پرداخت درست و به جا میتواند اسطورههای شاهنامه را به دنیای کودکان وارد کرد.
نظر شما