درباره زن سرخ‌پوش میدان فردوسی

ساکت و آرام در گوشه‌ای از میدان می‌نشست و به رهگذران خیره می‌شد، بدون آن‌که با کسی حرف بزند یا چیزی بخواهد. برخی معتقد بودند که او در انتظار معشوقی گمشده است، اما در مصاحبه‌ای که مسعود بهنود در سال ۱۳۵۵ با او انجام داد، این روایت‌ها را انکار کرد.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، زن سرخ‌پوش میدان فردوسی، که با نام «یاقوت» شناخته می‌شود، یکی از چهره‌های مرموز و در عین حال نمادین تاریخ معاصر تهران است. او به مدت حدود ۳۰ سال، هر روز با پوششی سرتاپا قرمز در ضلع شمال شرقی میدان فردوسی می‌ایستاد و در سکوت به رهگذران می‌نگریست. حضور مداوم و رفتار خاص او، باعث شد تا به نمادی از انتظار، عشق و وفاداری در فرهنگ شهری تهران تبدیل شود.

حضور در میدان فردوسی

یاقوت، متولد سال ۱۳۰۵، زنی لاغر با چهره‌ای استخوانی بود که همواره با لباس، کفش، کیف، جوراب و حتی بند ساعت قرمز در میدان فردوسی حضور می‌یافت. پس از انقلاب، او روسریِ قرمزی را نیز به پوشش خود افزود. ساکت و آرام در گوشه‌ای از میدان می‌نشست و به رهگذران خیره می‌شد، بدون آن‌که با کسی حرف بزند یا چیزی بخواهد. برخی معتقد بودند که او در انتظار معشوقی گمشده است، اما در مصاحبه‌ای که مسعود بهنود در سال ۱۳۵۵ با او انجام داد، این روایت‌ها را انکار کرد.

مسعود بهنود، در سال ۱۳۵۵ خورشیدی مصاحبه‌ای رادیویی با «یاقوت» انجام داد. در این گفت‌وگو، یاقوت با لهجه‌ای گیلکی، نام خود را فاش کرد و روایت‌های عاشقانه‌ای را که مردم درباره‌اش ساخته بودند، انکار نمود. او گفت که خانه‌اش در حوالی میدان فردوسی است، رنگ قرمز را دوست دارد، و داستان‌های مربوط به عشق و انتظار را برای سن و سال خود ناپسند می‌داند. با این حال، اشاره کرد که در جوانی‌اش عشقی داشته، همان‌طور که دیگران نیز تجربه کرده‌اند، اما باقی داستان‌ها را ساخته و پرداخته مردم دانست.

بهنود در خاطرات خود از دیداری دیگر با یاقوت، به همراهی غلامحسین ساعدی، نویسنده نامدار، اشاره می‌کند. در این دیدار، یاقوت را در حالی یافتند که بیمار و تب‌دار بود. ساعدی با نگرانی او را به درمانگاهی رساند، اما یاقوت بی‌قراری می‌کرد و می‌خواست به محل همیشگی‌اش بازگردد. بهنود نقل می‌کند که پس از این واقعه، دیگر نتوانست یاقوت را بیابد، و او به ‌طور ناگهانی از میدان فردوسی ناپدید شد.

این مصاحبه و خاطرات بهنود، تنها اسناد صوتی و مکتوبی هستند که از یاقوت به‌جا مانده‌اند.

واکنش جامعه و تعامل با مردم

کاسب‌های میدان فردوسی با یاقوت مهربان بودند و به حضورش عادت کرده بودند. گاهی برایش چای یا خوراکی می‌آوردند. با این حال، برخی رهگذران به او متلک می‌گفتند یا آزارش می‌دادند، اما او اعتنایی نمی‌کرد، فقط در مواردی که آزارها شدت می‌گرفت، جایش را در میدان تغییر می‌داد.

ردپای «یاقوت» در ادبیات فارسی

حضور مرموز یاقوت الهام‌بخش هنرمندان بسیاری بوده است: محمدعلی سپانلو در منظومه «خانم زمان» از او یاد کرده و فریدون فروغی ترانه «همیشه غایب» را از زبان یاقوت خوانده است.

فیلم کوتاه «مثل همیشه» به کارگردانی محمد حمزه‌ای و با بازی آناهیتا نعمتی به زندگی او پرداخته است. همچنین، نمایش «میدان یاقوت» به کارگردانی بهاره رهنما، روایتگر داستان زندگی یاقوت است.

در مهرماه ۱۳۹۰ نیز پنجاه زن با لباس قرمز در میدان فردوسی تجمع کردند تا یاد یاقوت را زنده نگه دارند.

زن سرخ‌پوش میدان فردوسی، با حضور مداوم و ظاهر ویژه خود، به‌مرور به نمادی از عشق، انتظار و وفاداری در فرهنگ شهری تهران تبدیل شد. داستان زندگی او، هرچند پر از ابهام است، اما تأثیر عمیقی بر هنر و فرهنگ معاصر ایران گذاشته و همچنان الهام‌بخش هنرمندان و نویسندگان است، همان‌طور که در سریال پرمخاطب «تاسیان» تاکنون دوبار از این نماد استفاده شده است.

۲۵۹

کد خبر 2065858

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =