ابراهیم متقی، رئیس دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در نشست بررسی «روایت و تحلیل ایرانی از تاریخ تحولات روسیه» و رونمایی از کتاب «نومحافظهکاری عصر پوتین، ریشهها و اندیشهها» نوشته مهدی سنایی که در خبرگزاری خبرآنلاین برگزار شد گفت: روسهراسی که در ایران وجود دارد، بخشی مربوط به تاریخ و واقعیت سیاست قدرتهای بزرگ است و بخش دیگر مربوط به بیبیسی و ایران اینترنشنال است. آمریکا و اروپا را کنار میگذارد و خود روسیه را برجسته میکند.
سیاست خارجی ایران انعطاف پذیر نیست، شکننده و رادیکال است. سیاست خارجی روس هم این وضعیت را دارد. بخش دیگر هم تهدیداتی است که مرتب علیه آن وجود دارد. همانطور که مصباحی نظریه تنهایی ژئوپلیتیکی و استراتژیکی ایران را مطرح کرده است، این تنهایی برای روسیه هم وجود دارد. بنابراین، طبیعی است که روسیه و ایران متکی به خودشان باشند و تولید قدرت کنند.
نکته بعدی درباره messianism یا موعودگرایی روسی و ایرانی است. آقای سعید حجاریان یک پایاننامه بسیار معتبری در دانشگاه تهران درباره موعودگرایی گردآوری کرده که messianism ایرانی و روسی را مقایسه کرده است. اینجا نشان میدهد که قالبهای فرهنگی چگونه با قالبهای ژئوپلیتیکی پیوند پیدا میکند. یک نوع بیگانههراسی در روسیه وجود دارد که این Xenophobia در ایران هم وجود دارد. زمانی که کوزیرف وزیر امور خارجه روسیه میشود، محافظهکارها قدرت پیدا کرده و واکنش نشان میدهند. در ایران هم وقتی دکتر محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه میشود، همین واکنش در حوزه محافظه کاری به وجود میآید. چون قالب مربوط به اندیشه محافظه کاری، مربوط به ژئوپلیتیکی و امنیتی است. بخشی از آن راهبردی است. از نظر من، دکتر ظریف یک دیپلمات منحصر بهفرد است. من همیشه به دوستان گفتهام کهای کاش جمهوری اسلامی در این فضای اخیر، به جای یک تیم سه نفره، یک تیم یک نفره را میفرستاد که مشکلی نه درباره خودنویس طلایی به وجود میآمد و نه بحثهای دیگر شکل میگرفت. همچنین کارها به خوبی پیش میرفت. (خنده حضار)
بنابراین، بحثی که درباره محافظه کاری روسها وجود دارد، ارتباط زیادی با مسئله فرهنگ ایران و محافظه کاری ایرانی دارد. این محافظه کاری انعکاس فضای ژئوپلیتیکی و احساس ناامنی روس هاست. روسها این ناامنی را از اروپاییها دارند. در نظر بگیرید در سال ۱۹۴۵، جنگ سرد از بحران لهستان شکل گرفت. دو رویکرد متفاوت وجود داشت که چرا روسیه انتخاب آزاد در لهستان را مورد پذیرش قرار نداد؟ چون لهستان باید بخشی از حوزه امنیت اتحادیه شوروی میبود. به همین دلیل بحث مربوط به شبه جزیره کریمه شکل گرفته است. این اشتباه بزرگ خروشچف بود که شبه جزیره کریمه را به اوکراین داد و آخر هفته را به آنجا سفر میکرد. زمانی که برای استراحت به این شبه جزیره رفت، دفتر سیاسی با برگزاری جلسهای، او را برکنار کرد.
روح خروشچف اوکراینی بود؛ زیرا اجازه داد که علیهاش کودتا کنند. این روح اوکراینی، اجازه داد اقدام نظامی علیهاش انجام دهند. بنابراین اگر میخواهید علیه شما اقدام نظامی انجام نشود، منطق ژئوپلیتیک و منطق قدرت را درک کنید.
نظر شما