مرز میان نبوغ و جنون / روان‌رنجوری در نقاشی‌های تاریخ‌ساز

می‌گویند میان نبوغ و جنون، تنها یک مرز باریک وجود دارد. تاریخ هنر پر است از نام‌هایی که آثارشان نه‌تنها جهان را متحول کرده، بلکه امروز پنجره‌ای تازه برای درک روان انسان گشوده‌اند. نقاشان بزرگی که امضای هنری‌شان، ناخودآگاه‌شان را فاش کرده است؛ از ونگوگ و گویا گرفته تا داوینچی و لوییس وین؛ مردانی که سال‌ها پس از مرگشان، تابلوهایشان به سوژه‌های تشخیص‌های روان‌پزشکی بدل شدند.

ریححانه اسکندری: در میان خطوط لرزان یک قلم‌مو، در انحنای رنگ‌هایی که بی‌قاعده بر بوم پاشیده شده‌اند و در چهره‌هایی که گویی از واقعیت گریخته‌اند، نشانه‌هایی از رنج پنهان شده است؛ رنجی که شاید سال‌ها قبل دیده نشد، اما امروز با ابزارهای علم روان‌پزشکی دوباره خوانده می‌شود.

هنر، همواره آینه‌ای از روح و روان خالق آن بوده است. در طول تاریخ، هنرمندان بزرگ با آثاری خیره‌کننده، نه‌تنها سلیقه زیباشناختی زمانه خود را شکل داده‌اند، بلکه ناخودآگاه بخشی از درونی‌ترین احساسات، آشفتگی‌ها و اختلالات روانی‌شان را نیز در لایه‌های نقاشی‌هایشان ثبت کرده‌اند. این موضوع در هنرهای تجسمی نیز با ابعاد گسترده دیده می‌شود.

در دهه‌های اخیر، روان‌شناسان و تاریخ‌پژوهان هنر، با تحلیل آثار برجای‌مانده از نقاشان بزرگ، به نشانه‌هایی از اختلالات روانی مختلف رسیده‌اند؛ از افسردگی و اختلال دوقطبی گرفته تا اسکیزوفرنی و ADHD. این کشف‌ها، نه‌تنها نگاهی تازه به آثار هنری ارائه می‌دهند، بلکه تصویری دقیق‌تر از ذهن آشفته و گاه شکننده‌ی نابغه‌هایی ترسیم می‌کنند که قرن‌ها پیش زندگی می‌کردند.

در ادامه این گزارش، به زندگی و آثار چند تن از مشهورترین نقاشان تاریخ می‌پردازیم؛ هنرمندانی که شاید در زمان خود نبوغ و جنونشان به درستی دیده نمی‌شد، اما امروز روان‌شناسان و پزشکان در خطوط آثارشان، ردپای بیماری‌های روانی را آشکار کرده‌اند.

 ونسان ونگوگ، خلاق و شیدای دوقطبی

ونگوگ(۱۸۵۳ – ۱۸۹۰)، نقاش هلندی، یکی از تأثیرگذارترین چهره‌های تاریخ هنر است. او بیش از ۲۱۰۰ اثر هنری خلق کرد، اما در طول عمر کوتاه و پرفرازونشیبش، تنها یک تابلو فروخت. زندگی‌اش را فقر، انزوا، نوسانات شدید خلقی، و درگیری با بیماری‌های روانی تعریف می‌کردند. رابطه ناپایدارش با اطرافیان، به‌ویژه با برادرش «تئو»، تنها تکیه‌گاه عاطفی او، بخش مهمی از شخصیت روانی او را نشان می‌دهد.

از مهم‌ترین آثار این هنرمند بزرگ می‌توان به «شب پرستاره»، «گل‌های آفتابگردان»، «خودنگاره با گوش بریده» و «مزرعه گندم با کلاغ‌ها» اشاره کرد.

مرز میان نبوغ و جنون / روان‌رنجوری در نقاشی‌های تاریخ‌ساز
نقاشی «خودنگاره با گوش بریده»

در راستای تحلیل شرایط روانی این نقاش می‌توان گفت، ونگوگ چندین نوبت در بیمارستان‌های روانی بستری شد. پژوهشگران نوین بر این باور هستند که او از اختلال دوقطبی رنج می‌برد، که با دوره‌هایی از شیدایی شدید همراه با خلاقیت بالا و سپس دوره‌های عمیق افسردگی همراه بوده است. همچنین نظریه‌هایی درباره صرع لوب گیجگاهی و حتی سمی شدن با سرب موجود در رنگ‌ها نیز مطرح شده است.

اثر «شب پرستاره»، با چرخش‌های اغراق‌شده و رنگ‌آمیزی عاطفی آسمان، بارها به‌عنوان بازتابی از اختلالات روانی و توهمات بصری مورد تحلیل قرار گرفته است. تابلوی «خودنگاره با گوش بریده» نیز نماد یکی از شدیدترین بحران‌های روانی او است که پس از مشاجره‌ای با پل گو شکل گرفت. او همچنین درست پس از درگیری گوش خود را برید و آن را به یک زن در فاحشه‌خانه تقدیم کرد.

مرز میان نبوغ و جنون / روان‌رنجوری در نقاشی‌های تاریخ‌ساز
چهره بازسازی شده از ونگوگ

 ادوارد مونک؛ روان پریشی که حمله عصبی را به «جیغ» تبدیل کرد

مونک(۱۸۶۳ – ۱۹۴۴) نقاش نروژی، بخش عمده‌ای از زندگی‌اش را در تنهایی، اضطراب و تأثیرپذیری از مرگ و بیماری سپری کرد.

مرگ مادرش از سل در کودکی، ابتلای خواهرش به بیماری روانی، و پدری که خود دچار افسردگی شدید بود، همگی به شکل‌گیری جهان ذهنی خاص مونک کمک کردند. او خود گفته بود: «بیماری، دیوانگی، و مرگ، از زمانی که چشم باز کردم، همدم همیشگی‌ام بودند.»

مرز میان نبوغ و جنون / روان‌رنجوری در نقاشی‌های تاریخ‌ساز
ادوارد مونک

این هنرمند آثار برجسته بسیاری دارد که تابلوی معروف «جیغ»، «اضطراب»، «مرد بیمار» و «رویا در خیابان کارل یوهان» بخشی از آن ها هستند. جالب توجه است که حتی نام‌گذاری آثارش نیز نشان دهنده شرایط نامصاعد روانی او بوده است. 


تابلوی معروف «جیغ»، به‌عنوان یکی از نمادین‌ترین آثار تاریخ هنر مدرن، بر اساس یک حمله پانیک واقعی کشیده شده است؛ تجربه‌ای که در آن مونک حس کرده بود آسمان آتش گرفته، زمین در حال لرزش است و خودش به زودی ذوب می‌شود.

پژوهش‌های روان‌پزشکی این اثر را به اختلال اضطراب شدید، افسردگی بالینی و حتی روان‌پریشی گذرا مرتبط دانسته‌اند. مونک مدتی نیز در آسایشگاه روانی بستری بود. تکرار مضامین مرگ، انزوا و ترس در آثارش، بازتابی مستقیم از وضعیت ذهنی او است.

مرز میان نبوغ و جنون / روان‌رنجوری در نقاشی‌های تاریخ‌ساز
تابلو «جیغ»

 لوییس وین؛ وقتی گربه‌ها زبان اسکیزوفرنی و پارانوئید شدند

لوییس وین (۱۸۶۰ – ۱۹۳۹)  نقاش بریتانیایی، به‌خاطر نقاشی‌های خیره‌کننده‌اش از گربه‌هایی با چهره‌های انسانی و فانتزی مشهور شد. او نخستین بار برای تسکین همسر بیمارش شروع به کشیدن گربه کرد و خیلی زود، گربه‌ها به امضای هنری‌اش تبدیل شدند. اما با گذشت زمان، زندگی شخصی‌اش دستخوش بحران‌های مالی و روانی شد و علائم یک اختلال جدی روان‌پریشی در آثارش نمایان شد.

این هنرمند آثار متعددی دارند اما روند تغییر حالت نقاشی‌هایش نقطه اصلی ماجرا است. او ابتدا مجموعه‌ای از گربه‌های بازیگوش و فانتزی را کشید، اما به مرور گربه‌هایی با چشمان درخشان و هندسه‌های عجیب به نمایشی درآمدند و در مراحل آخر که بیماری های روانی در اوج بودند در آثاری که می‌کشید چهره‌ی گربه‌ها کم‌کم به شکل‌های انتزاعی و نامفهوم تبدیل شدند.

مرز میان نبوغ و جنون / روان‌رنجوری در نقاشی‌های تاریخ‌ساز
لوییس وین


کارشناسان امروز بر این باورند که وین به اسکیزوفرنی پارانوئید مبتلا بوده است. سیر آثارش به‌نوعی یک نمودار تصویری از پیشرفت بیماری روانی او است. در ابتدا گربه‌هایی با حالت‌های شاد و طبیعی می‌کشید، اما به‌مرور، چهره‌ی آن‌ها ترسناک، چشمان‌شان گشاده و هندسه‌ی تابلوها وهم‌آلود و اغراق‌آمیز شد.

یکی از مشهورترین تحلیل‌های علمی، از طریق تطبیق زمانی نقاشی‌های او انجام شده که به‌وضوح نشان می‌دهد چگونه تفکر انتزاعی و هذیانی به مرور جای ادراک واقع‌گرایانه را در ذهنش گرفته است.

مرز میان نبوغ و جنون / روان‌رنجوری در نقاشی‌های تاریخ‌ساز
پروسه تغییر حالت نقاشی گربه‌ها توسط لوییس وین با شدت گرفتن بیماری روانی


فرانسیسکو گویا؛ پارانویا و بی‌خوابی و جنون بی پایان به نقاشی

فرانسیسکو گویا (۱۷۴۶ – ۱۸۲۸)،  نقاش اسپانیایی دربار بود. این نقاش زندگی‌اش را در بستری از تغییرات سیاسی، بیماری‌های جسمی، و تجربیات رعب‌آور گذراند. او شاهد جنگ‌های ناپلئون بود و بعدها به‌دلیل ابتلا به یک بیماری ناشناخته، شنوایی‌اش را از دست داد. انزوا و گوشه‌گیری پس از این بحران، به نقطه عطف تحولی تاریک در آثارش تبدیل شد.

از مهم‌ترین آثار این هنرمند می‌توان به «تیراندازی سوم ماه مه»، «ساتورن پسر خود را می‌بلعد» و «نقاشی‌های سیاه» اشاره کرد. 

مرز میان نبوغ و جنون / روان‌رنجوری در نقاشی‌های تاریخ‌ساز
فرانسیسکو گویا


محققان امروز حدس می‌زنند که فرانسیسکو گویا ممکن است به‌دلیل سرب‌مسموم رنگ‌ها در کنار تجربه اختلالات روان‌پریشی با افسردگی شدید، دچار توهم، پارانویا و بی‌خوابی مداوم شده باشد. نقاشی‌های سیاه او  به‌ویژه اثر مشهور «ساتورن پسر خود را می‌بلعد»  بازتابی تاریک و وحشتناک از روانی آشفته است. این آثار نه برای نمایش عمومی، بلکه بر دیوارهای خانه‌اش کشیده شده بودند، گویی این نقاش با آثارش گفت‌وگویی خصوصی با ذهن جنون‌زده‌اش انجام داده است.

مرز میان نبوغ و جنون / روان‌رنجوری در نقاشی‌های تاریخ‌ساز
نقاشی وهم برانگیز «ساتورن پسر خود را می‌بلعد»


 لئوناردو داوینچی؛ نابغه‌ای فرازمینی با ذهنی بی‌قرار

لئوناردو داوینچی (۱۴۵۲ – ۱۵۱۹) را بیشتر با لقب «مرد رنسانس» می‌شناسند؛ هنرمند، مخترع، دانشمند، آناتومیست و نویسنده ای که آثار ماندگاری دارد. آثارش نظیر «مونالیزا» و «شام آخر» از جاودانه‌ترین نقاشی‌های تاریخ‌ هستند. اما نکته‌ای که در دهه‌های اخیر بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته، ویژگی‌های رفتاری و فکری داوینچی است که با نشانه‌های بارز یک اختلال عصبی و رشدی هم‌پوشانی دارد.

از معروف‌ترین آثار این نقاش، «مونالیزا»، «شام آخر» و «مرد ویترویوسی» هستند. 
امروز تشخیص‌های فرضی از بیماری‌های روانی او وجود دارند که توسط روان‌پزشکان بررسی می‌شوند. پژوهشگران رفتارشناس معتقدند داوینچی به احتمال زیاد مبتلا به ADHD (اختلال نقص توجه همراه با بیش‌فعالی) بوده است. شواهد آن شامل مواردی چون ناتوانی در تکمیل پروژه‌ها، پرش ذهنی بین حوزه‌های مختلف، خواب ناپیوسته، نظم‌گریزی، و تمرکز افراطی ناگهانی است.

با اینکه این تشخیص تنها فرضیه‌ای علمی‌ است، اما توضیح‌دهنده‌ی برخی ویژگی‌های خاص او است؛ از جمله دفترچه‌های نامنظم، حجم بالای ایده‌های ناتمام، و پرش‌های ذهنی حیرت‌انگیز بین طراحی ماشین پرنده تا کالبدشکافی جسد.

مرز میان نبوغ و جنون / روان‌رنجوری در نقاشی‌های تاریخ‌ساز
لئوناردو داوینچی

 پابلو پیکاسو؛ خالق وسواسی و سرد کوبیسم

پابلو پیکاسو (۱۸۸۱ – ۱۹۷۳) را باید یکی از بزرگ‌ترین نوآوران قرن بیستم دانست. او بنیان‌گذار کوبیسم بود و از کودکی، نبوغ در طراحی را نشان داد. زندگی شخصی‌اش پر از روابط پرتنش، وسواس در کار، و فازهای شدید عاطفی بود. آثارش به شکل‌های متفاوتی منعکس‌کننده تحولات روانی او در دوره‌های مختلف‌ هستند.

از آثار کلیدی این هنرمند می‌توان به «گرنیکا»، «دوشیزگان آوینیون» و «خودنگاره‌ها و فازهای آبی و صورتی» اشاره کرد. 

مرز میان نبوغ و جنون / روان‌رنجوری در نقاشی‌های تاریخ‌ساز
پابلو پیکاسو

گرچه هیچ کدام از تشخیص ها توسط روان پزشکان کاملا رسمی نشده است، اما برخی پژوهشگران به رفتارهای وسواسی، تکانشی و گاه سردی عاطفی شدید او اشاره کرده‌اند که می‌تواند نشانه‌هایی از اختلال شخصیت خودشیفته (Narcissistic Personality Disorder) و یا اختلال طیف دو قطبی باشد.
اثر «گرنیکا» که تصویری از خشونت، وحشت و بی‌پناهی‌ است، بازتابی از شوک روانی او نسبت به بمباران شهر گرنیکا در جنگ داخلی اسپانیا است. همچنین «دوره آبی» که در آن تابلوهایی با رنگ‌های سرد و موضوعاتی چون مرگ، فقر و تنهایی دیده می‌شود، نشانه‌ی یک دوره‌ی طولانی افسردگی در زندگی‌اش است.

مرز میان نبوغ و جنون / روان‌رنجوری در نقاشی‌های تاریخ‌ساز
نقاشی «گرنیکا»

از ونگوگ گرفته تا داوینچی، این هنرمندان بزرگ در آستانه‌ی مرز نبوغ و جنون ایستاده بودند. آثار آن‌ها تنها نمودهای بصری نیستند، بلکه می‌توان آن‌ها را همانند اسکن‌هایی از ذهن بشر در حال رنج دید؛ تصاویری که امروز روان‌پزشکان و مورخان، با نگاهی متفاوت به آن‌ها می‌نگرند.

تلاقی علم و هنر، نه‌تنها گذشته را روشن‌تر می‌کند، بلکه نشان می‌دهد هنر چگونه می‌تواند به زبانی قدرتمند برای بازنمایی روان انسان بدل شود.

۵۹۲۴۴

کد خبر 2073179

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار