روایت‌هایی عجیب ولی واقعی از وسواس / چگونه بفهمیم دچار وسواس شده‌ایم؟

وسواس یک اختلال روانی است که با افکار ناخواسته و تکرارشونده و رفتارهای اجباری همراه است. اگرچه ممکن است خفیف به نظر برسد، اما در صورت درمان‌نشدن می‌تواند کیفیت زندگی فرد را به‌شدت تحت‌تأثیر قرار دهد.

به گزارش پایگاه فکر و فرهنگ مبلغ،حجت‌الاسلام لطفعلی باقریان از کارشناسان خانواده و مشاور دفتر تبلیغات اسلامی و حوزه علمیه استان اصفهان و مُبلغ روشندل نمونه کشوری، در جلسه برخط با موضوع «پاسخ به سؤالات وسواس فکری و عملی»، نکات قابل توجهی درباره وسواس و راه‌های مقابله با آن مطرح نمود که در ادامه تقدیم حضور شما فرهیختگان گرامی می‌شود.

بنا بر روایت حوزه نیوز،در درمان اختلالات روانی، دو رویکرد اصلی وجود دارد: روان‌درمانی و دارودرمانی.

* افکار و رفتارهای وسواسی چیستند و چگونه آن‌ها را تشخیص دهیم؟ از کجا بدانیم خودمان یا اطرافیان‌مان دچار وسواس هستیم؟

انسان موجودی چندبعدی است که در منابع مختلف، برای او پنج تا شش بُعد تعریف شده است. از جمله مهم‌ترین این ابعاد، بُعد جسمانی و بُعد روانی یا ذهنی است. 

منظور از بُعد روانی، ذهنی یا فکری، همان حالات درونی انسان است. همان‌طور که انسان در بُعد جسمی ممکن است دچار آسیب، بیماری یا اختلال شود، بُعد روان نیز به همان میزان می‌تواند دچار اختلال گردد. 

به بیان دیگر، همان‌طور که بروز مشکلات جسمی امری رایج و پذیرفته‌شده است و فرد بدون قضاوت به پزشک مراجعه کرده و درمان می‌شود، بیماری روان نیز بخشی طبیعی از زندگی انسانی محسوب می‌شود و نیازمند رسیدگی و درمان تخصصی است.

وقتی می‌گوییم «حال دلمان خوب نیست»، در حقیقت منظورمان آن است که روان، ذهن یا فکرمان در وضعیت مطلوبی قرار ندارد. این وضعیت نیز، مانند بیماری جسمی، قابل درمان است؛ مشروط بر آن‌که فرد بداند چگونه باید با این وضعیت مواجه شود و چه اقداماتی برای ترمیم آن لازم است.

نکته‌ای که در سخنان امیرالمؤمنین علی (علیه‌السلام) نیز آمده آن است که بیماری‌های روانی از بیماری‌های جسمی سخت‌ترند؛ چرا که بیماری جسمی قابل مشاهده است و درک آن برای اطرافیان آسان‌تر صورت می‌گیرد، اما بیماری روانی اغلب نامرئی و غیرقابل درک برای دیگران است. بنابراین توجه به هر دو بُعد جسم و روان در انسان ضروری است.

امروزه نزدیک به پانصد نوع اختلال روانی در کتاب مرجع روان‌شناسی به نام DSM (راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی) معرفی شده‌اند. یکی از این اختلالات، اختلال وسواس فکری-عملی (OCD) است که در دسته اختلالات جدی روانی طبقه‌بندی می‌شود.

* افکار وسواسی چه ویژگی‌هایی دارند؟

با توجه به اینکه ذهن انسان روزانه بین سی تا صد هزار فکر تولید می‌کند، طبیعی است که بسیاری از این افکار گذرا و بی‌اهمیت باشند. اما آن دسته از افکاری که دارای چهار ویژگی تکرار شونده، آزاردهنده، مزاحم و ناخواسته هستند، افکار وسواسی محسوب می‌شوند. این افکار فرد را وادار به انجام برخی اعمال خاص می‌کنند که یکی از رایج‌ترین آن‌ها شست‌وشو است.

برای مثال، فردی ممکن است دچار وسواس شست‌وشو شود و بارها و بارها دست خود را بشوید تا به آرامش موقتی برسد. در اینجا باید تفاوت وسواس و اعتیاد را نیز روشن ساخت: فرد معتاد هنگام استفاده از ماده اعتیادآور لذت می‌برد، اما فرد وسواسی هنگام انجام عمل وسواسی مانند نوشیدن الکل نه تنها لذت نمی‌برد، بلکه از شدت ناراحتی ممکن است گریه کند و همچنان به انجام آن عمل مجبور باشد.

* آیا جمله «اگر فرد وسواسی بخواهد، می‌تواند» درست است؟

این جمله که «اگر فرد وسواسی بخواهد، می‌تواند درمان شود»، یکی از آزاردهنده‌ترین و نادرست‌ترین جملاتی است که می‌توان به یک فرد وسواسی گفت. این باور نادرست نه‌تنها کمکی به فرد نمی‌کند بلکه باعث تشدید حس ناکامی و ناتوانی در او می‌شود. 

فرد مبتلا به وسواس دچار نوعی اجبار درونی است که او را ناگزیر به انجام برخی رفتارها می‌سازد؛ برای مثال بارها در را چک می‌کند یا با وسواس شدید نظافت خانه را انجام می‌دهد.

در نسخه پنجم راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-۵)، اختلال وسواس فکری-عملی از دسته اختلالات اضطرابی جدا شده است؛ چرا که ویژگی اجبار درونی در این اختلال آن‌قدر برجسته و آزاردهنده است که آن را از سایر اختلالات متمایز کرده است. 

بنابراین گفتن جملاتی از قبیل «تو می‌توانی اگر بخواهی» به‌هیچ‌وجه صحیح نیست، چراکه فرد واقعاً نمی‌تواند؛ این ناتوانی اختیاری نیست، بلکه حاصل عملکرد مغز و روان فرد است.

* آیا درمان وسواس بدون دارو ممکن است؟

در درمان اختلالات روانی، دو رویکرد اصلی وجود دارد: روان‌درمانی و دارودرمانی. زمانی که شدت اختلال به‌حدی است که زندگی فرد را مختل کرده یا او را از انجام تکالیف مشاوره‌ای ناتوان ساخته، دارودرمانی ضرورت می‌یابد. پس از گذشت دو تا چهار هفته از آغاز دارودرمانی، روان‌درمانی نیز به‌صورت هم‌زمان آغاز می‌شود.

از آن‌جا که بسیاری از اختلالات روانی با عملکرد مغز مرتبط‌اند، داروهای روان‌پزشکی می‌توانند در بهبود وضعیت ذهنی فرد مؤثر باشند.

* پیشرفت اختلال وسواس چگونه رخ می‌دهد؟

امام رضا (علیه‌السلام) فرموده‌اند: «گناهان کوچک راهی به سوی گناهان بزرگ‌اند.» در زندگی نیز نشانه‌هایی به‌عنوان علائم هشدار وجود دارند که در صورت بی‌توجهی، به اختلال و ناتوانی منجر می‌شوند.

بسیاری از افرادی که دچار وسواس شدید هستند، در ابتدا با علائم بسیار خفیف مواجه بوده‌اند، اما به‌دلیل بی‌توجهی، شرایط آن‌ها به مرحله‌ای رسیده که عملکرد عادی زندگی آنان مختل شده است.

برای مثال، فردی به من مراجعه کرده بود که هر بار حمام کردن او نوزده روز به طول می‌انجامید، یا دانش‌آموزی که برای گرفتن وضو نه ساعت زمان صرف می‌کرد. این موارد در ظاهر غیرقابل باور به نظر می‌رسند، اما در عمل کاملاً واقعی و ناشی از شدت اختلال وسواسی هستند.

درمان‌های مؤثر برای وسواس شامل:

درمان شناختی رفتاری (CBT)

مواجهه و جلوگیری از پاسخ (ERP)

درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)

درمان شفقت‌محور (CFT)

در میان این روش‌ها، درمان ERP در سطح جهانی با موفقیت بیش از ۸۰٪ مواجه بوده و درمان ACT نیز در مواردی بیش از ۹۰٪ اثربخشی داشته است. درمان وسواس فرآیندی زمان‌بر و تخصصی است که معمولاً در طی حداقل ده جلسه صورت می‌گیرد.

وسواس در مطالعه و یادگیری

یکی از انواع وسواس، وسواس در مطالعه و نوشتن است که بیشتر در کودکان مشاهده می‌شود. کودک ممکن است بارها نوشته خود را پاک کند یا به شکل وسواس‌گونه‌ای بر زیبایی و دقت نوشته حساس باشد. 

راهکار کلیدی در مواجهه با این نوع وسواس این است که علی‌رغم وجود افکار مزاحم مانند «یاد نمی‌گیرم»، مطالعه را تا انتها ادامه دهیم و از بازگشت‌های مکرر خودداری کنیم. هر بار که فرد به وسواس ذهنی خود «تسلیم» شود، شدت وسواس افزایش می‌یابد. اما در صورت ادامه مسیر مطالعه با وجود اضطراب، ذهن به‌مرور بهبود می‌یابد.

راهکارهایی برای مهار و پیشگیری از وسواس فکری

مسئولیت‌پذیری افراطی، اهمیت دادن بیش از حد به مسائل، و حساسیت زیاد، می‌توانند وسواس را افزایش دهند. اما از نظر علمی، مهم‌ترین عامل گسترش وسواس، «رفتارهای ایمنی‌بخش» یا «اعمال وسواسی» است. 

اعمال وسواسی به این معناست که وقتی فردی فکر وسواسی دارد، دچار اضطراب و پریشانی می‌شود و برای کاهش این احساس ناخوشایند، عملی را انجام می‌دهد (مثلاً چند بار دستش را می‌شوید، یا مرتب چیزی را چک می‌کند). 

این اعمال به چهار صورت انجام می‌شوند: 

اطمینان‌طلبی (مرتباً سوال کردن از درستی کار)، اجتناب (دور شدن از موقعیت‌های اضطراب‌آور)، تکرار مکرر یک کار، و انجام آیین و آداب خاص. 

این اعمال، آرامشی موقت ایجاد می‌کنند که متاسفانه باعث تشدید وسواس می‌شود. این‌ها رفتارهای ایمنی‌بخش آشکار هستند. گاهی اوقات، رفتارهای ایمنی‌بخش پنهان نیز وجود دارد (مثلاً فرد با ذکر گفتن یا روش‌های درونی، خود را آرام می‌کند).

در واقع، اگر فرد خودش اضطرابش را کاهش دهد، وسواسش افزایش می‌یابد. باید اجازه داد اضطراب به اوج خود برسد (که معمولا پنج تا نیم ساعت بیشتر طول نمی‌کشد). اگر اضطراب به طور طبیعی کاهش یابد، وسواس درمان می‌شود. اما اگر فرد با رفتارهای ایمنی‌بخش (آشکار یا پنهان)، اضطرابش را کاهش دهد، وسواسش تشدید می‌شود.

بعضی از مواقع ما رفتارهای ایمنی‌بخش پنهانی هم داریم. مثلاً یک فکر به ذهن فرد خطور می‌کند که «الان مادرت می‌میرد!» این فکر مرتب به ذهن می‌آید، بعد در ذهنش می‌گوید: «نه، ان‌شاءالله!» یا می‌گوید: «بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم»، حالا ذکری می‌گوید، به‌نحوی که از نظر درونی خود را آرام کند.

در اینجا هم وسواس در حال تقویت شدن است. چرا؟ چون ما داریم به شیوه‌ای خودمان را آرام می‌کنیم.

من یک جمله اینجا بگویم؛ ببینید، اضطراب انسان وقتی بالا می‌آید، اگر فرد خودش این اضطراب را پایین بیاورد، وسواسش هر روز و هر روز بیشتر می‌شود.

ما باید اجازه بدهیم این اضطرابی که آمده، بالا برود. مگر چقدر می‌تواند بالا برود؟ تا حدی می‌تواند بالا برود، بعد وقتی بالا رفت، باورتان نمی‌شود: نیم‌ساعت بیشتر نمی‌تواند آن بالا بماند؛ بدن خودش آن را تنظیم می‌کند، اضطراب خودش پایین می‌آید. اگر اضطراب ما خودش پایین بیاید، وسواس‌مان درمان می‌شود؛ ولی اگر اضطراب را خودمان با رفتارهای آشکار و پنهان پایین بیاوریم، وسواس ما هر روز بیشتر می‌شود.

به تعبیر زیبای یکی از اشعار:

«این همه بی‌قراری‌ات، از طلب قرار توست؛ طالب بی‌قرار شو، تا که قرار غایت است.»

وسواس معمولا از شش یا هفت سالگی شروع می‌شود، اما نشانه‌های آن در سنین پایین‌تر نیز قابل مشاهده است.

* آیا نشخوار فکری نیز نوعی وسواس است؟

نشخوار فکری با وسواس تفاوت دارد. نشخوار فکری معمولاً در افراد افسرده دیده می‌شود و با وجود تکرارشونده بودن، برای فرد لذت‌بخش است. اما افکار وسواسی آزاردهنده، ناخواسته و مربوط به زمان حال و آینده‌اند و فرد نمی‌تواند آن‌ها را متوقف کند.

* آیا ژنتیک و وراثت در اختلال وسواس نقش دارند؟ آیا ممکن است فردی وسواس داشته باشد، اما هیچ‌کدام از اعضای خانواده‌اش (پدر، مادر، خواهر، برادر، عمو، دایی و…) وسواس نداشته باشند؟

وسواس می‌تواند زمینه‌های خانوادگی و ژنتیکی داشته باشد. اما این به این معنی نیست که حتماً باید فرد وسواسی در خانواده، فرد وسواسی دیگری هم وجود داشته باشد. عوامل محیطی و تجربه‌های فردی نیز در بروز و تشدید وسواس نقش مهمی ایفا می‌کنند. بنابراین، وجود وسواس در یک فرد، الزاماً به معنای وجود ژن وسواس در کل خانواده نیست.

* معمولاً علم امروز برای بیماری‌های ژنتیکی کاری نمی‌تواند انجام دهد. وسواس هم که یک بیماری ژنتیکی است؛ پس چگونه می‌تواند بهبود یابد؟

واقعاً همین‌طور است؛ علم امروز برای بسیاری از مسائل ژنتیکی کاری نمی‌تواند بکند و از آنجا که وسواس نیز عاملی ژنتیکی دارد، ممکن است این سؤال پیش آید که آیا قابل درمان است یا خیر. اما باید این نکته را در نظر داشت که وسواس سه عامل دارد: یکی عامل ژنتیک، دیگری محیط پرورش‌دهنده و سومی نیز استرس است.

اگر ما محیط پرورش‌دهنده‌ی وسواس را حذف کنیم و همچنین استرس‌ها و فشارهایی را که ممکن است بر فردی که زمینه‌ی ژنتیکی وسواس دارد، وارد شود کاهش دهیم، در نتیجه احتمال بهبودی بسیار افزایش می‌یابد. 

این دو عامل یعنی محیط و استرس در کنترل ما هستند، ولی ژنتیک در اختیار ما نیست. در واقع محیط پرورش‌دهنده می‌تواند ژن وسواس را فعال کند، و فشارهای اجتماعی نیز می‌توانند محرک آن باشند. اگر فرد این دو عامل را به خوبی مدیریت کند، دچار وسواس نمی‌شود و حتی اگر دچار وسواس شده باشد، با مدیریت درست می‌تواند بهبود یابد.

* برای درمان وسواس بهتر است به روان‌پزشک مراجعه کنیم یا مشاور یا روان‌شناس؟

همان‌طور که اشاره کردم، اگر وسواس در سطح متوسط به بالا باشد و زندگی فرد را مختل کرده باشد، مراجعه به روان‌پزشک ضروری است. اما اگر وسواس خفیف باشد و زندگی فرد را مختل نکرده باشد، برای جلوگیری از گسترش آن و نیز برای داشتن زندگی بهتر و آسان‌تر، مراجعه به مشاور لازم است.

از آنجا که وسواس خاصیت عودکنندگی دارد و ممکن است دوباره بازگردد، اگر فرد یاد بگیرد که برای وسواسش چه اقداماتی باید انجام دهد، می‌تواند درمانگر خود باشد. به این معنا که خوددرمانگری یا سلف‌تراپی را یاد می‌گیرد. البته این خوددرمانگری به معنای خودتجویزی نیست؛ بلکه فرد این روش‌ها را از یک متخصص یاد می‌گیرد تا در صورت عود وسواس، بداند باید چه کند.

نکته‌ی مهم دیگر این است که هر مشاوری که به آن مراجعه می‌کنیم باید بررسی کنیم با چه رویکردی قصد درمان وسواس ما را دارد: آیا با رفتاردرمانی، شناخت‌درمانی، شناختی-رفتاری، درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT)، یا درمان مبتنی بر شفقت؟ شناخت این رویکردها در مسیر درمان بسیار مهم است.

* در خانواده‌ ای که سابقه‌ی وسواس شدید وجود دارد و فرزندان نیز دچار وسواس ژنتیکی هستند.آیا می‌توانیم خودمان کار درمان را انجام دهیم یا نیاز به مشاوره است؟ در صورت نیاز، به چه نوع مشاوری یا متخصصی باید مراجعه کنیم که مؤثر واقع شود؟

واقعاً نمی‌توان ژنتیک را تغییر داد. اما اگر محیط پرورش‌دهنده‌ی وسواس وجود نداشته باشد، ژنتیک دیگر نمی‌تواند به‌تنهایی عامل بروز وسواس باشد. لطفاً این مسئله را جدی بگیرید. 

سؤال دقیقی مطرح شد که اگر علم امروز بر ژنتیک تأثیری ندارد، پس چه می‌توان کرد؟ پاسخ این است که همان‌طور که فردی که زمینه‌ی بیماری قند دارد اگر در محیطی قرار نگیرد که پرورش‌دهنده‌ی این بیماری باشد، ممکن است قند خونش هرگز فعال نشود و زندگی‌اش مختل نشود، در مورد وسواس نیز همین مسئله صادق است.

ناامید نشوید که چون ژنتیکی است، کاری از دستمان برنمی‌آید. اگر محیط و استرس را مدیریت کنیم، قطعاً فرزندان ما از ابتلا دور خواهند شد. اما چه باید کرد؟ باید حتماً به مشاور مراجعه کرد؛ حدود ده تا سی جلسه‌ی درمانی را طی نمود. سپس، اگر وسواس باز هم برگشت، چون فرد این آموزش‌ها را دریافت کرده و آن‌ها را نوشته و تمرین کرده، می‌تواند مجدداً آن‌ها را روی خود پیاده کند و از عود وسواس جلوگیری نماید.

* آیا درمان دارویی برای وسواس وجود دارد؟ درمان دارویی را تا چه اندازه مؤثر می‌دانید؟

برای وسواس درمان دارویی وجود دارد، و معمولاً روان‌پزشک داروهایی را برای آن تجویز می‌کند. البته دارو درمانی به‌تنهایی نمی‌تواند وسواس را به طور کامل درمان کند، بلکه بیشتر برای کنترل علائم و کاهش شدت آن‌ها کاربرد دارد.

درمان دارویی بیشتر برای زمانی مناسب است که شدت وسواس بالا بوده و عملکرد روزانه‌ی فرد را مختل کرده باشد. در چنین شرایطی، دارو می‌تواند زمینه را برای شروع درمان‌های روان‌شناختی فراهم کند. در واقع دارو، ذهن فرد را برای پذیرش درمان و همکاری بیشتر در جلسات روان‌درمانی آماده می‌کند.

بنابراین، مؤثرترین روش درمان وسواس، ترکیب دارو و روان‌درمانی است. دارو شدت علائم را کاهش می‌دهد، و درمان‌های روان‌شناختی به ریشه‌ها و الگوهای فکری-رفتاری فرد می‌پردازد و به او یاد می‌دهد چگونه با افکار وسواسی مقابله کند. در بسیاری از موارد، پس از مدتی که درمان روان‌شناختی مؤثر واقع شد، با نظر پزشک، دارو نیز به تدریج قطع می‌شود.

* وسواس در نوجوانان چگونه بروز می‌کند؟ آیا والدین می‌توانند مانع از پیشرفت آن شوند؟

وسواس در سنین نوجوانی می‌تواند آغاز شود و علائم آن معمولاً در قالب دقت بیش از حد، نیاز به تکرار، افکار مزاحم، حساسیت‌های رفتاری و گاه ترس‌های غیرمنطقی ظاهر می‌شود. نوجوان ممکن است ساعت‌ها وقت خود را صرف کارهای به ظاهر ساده کند؛ مثلاً برای انجام تکالیف مدرسه، نوشتن را بارها پاک کند و دوباره بنویسد یا زمان زیادی را برای تمیز کردن وسایلش صرف کند.

والدین نقش بسیار مهمی در پیشگیری یا کاهش شدت وسواس دارند. آنان باید:

*آگاهی کافی از وسواس داشته باشند و علائم آن را بشناسند؛

*از ایجاد محیط‌های سخت‌گیرانه یا استرس‌زا پرهیز کنند؛

*با نوجوان با مهربانی و درک متقابل برخورد کنند؛

*از تمسخر یا تنبیه کودک به خاطر رفتارهای وسواسی بپرهیزند؛

* در صورت مشاهده‌ی علائم، در مراحل اولیه از یک مشاور متخصص کمک بگیرند که هرچقدر مداخله زودتر انجام شود، احتمال کنترل و درمان وسواس بیشتر خواهد بود.

انواع مختلف وسواس؟

متأسفانه بسیاری از مردم تصور می‌کنند وسواس فقط به شست‌وشو، تمیزی یا نظم مربوط می‌شود؛ در حالی که وسواس انواع مختلفی دارد که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از:

۱. وسواس فکری (Intrusive Thoughts)

افکار ناخواسته، مزاحم و ناراحت‌کننده که معمولاً برخلاف ارزش‌ها و باورهای فرد هستند، مثل افکار پرخاشگرانه، مذهبی یا جنسی.

۲. وسواس عملی (Compulsions)

رفتارهای تکراری یا آیینی که فرد برای کاهش اضطراب ناشی از افکار وسواسی انجام می‌دهد؛ مانند چک کردن مکرر، شمردن، لمس کردن یا تکرار جمله‌ای خاص.

۳. وسواس تقارن یا نظم

فرد نمی‌تواند تحمل کند که اشیاء نامنظم یا ناهماهنگ باشند و ممکن است ساعت‌ها صرف مرتب کردن و تنظیم دقیق اشیاء کند.

۴. وسواس آلودگی و شست‌وشو

ترس بیش از حد از آلودگی یا نجاست که منجر به شست‌وشوی مکرر دست‌ها یا وسایل می‌شود.

۵. وسواس احتکار (Hoarding)

ناتوانی در دور انداختن وسایل حتی بی‌ارزش، به دلیل ترس از نیاز احتمالی به آن‌ها در آینده.

۶. وسواس اخلاقی یا مذهبی (Scrupulosity)

در این حالت، فرد بیش از حد نگران گناه کردن یا خطاهای اخلاقی و دینی است. مثلاً ممکن است نماز را بارها تکرار کند چون تصور می‌کند درست ادا نشده یا دچار شک در نیت شده است.

۷. وسواس بدشکلی بدن (Body Dysmorphic Disorder)

نگرانی افراطی درباره‌ی ظاهر جسمی، حتی زمانی که ایراد جدی وجود ندارد. این نوع وسواس اغلب با نگاه کردن مداوم در آینه یا مقایسه‌ی خود با دیگران همراه است.

همه‌ی این انواع وسواس می‌توانند زندگی فرد را مختل کنند و نیاز به مداخله و درمان دارند. تشخیص درست نوع وسواس و انتخاب روش درمانی مناسب، در کاهش علائم و بهبود کیفیت زندگی نقش کلیدی دارد.

* چگونه می‌توان وسواس را از حساسیت‌های اخلاقی یا مذهبی تشخیص داد؟ آیا هر کسی که به مسائل دینی اهمیت می‌دهد، مبتلا به وسواس است؟

خیر، توجه و پایبندی به اصول اخلاقی یا دینی لزوماً نشانه‌ی وسواس نیست. بسیاری از افراد ممکن است به مسائل اعتقادی یا اخلاقی خود حساسیت داشته باشند، اما این حساسیت، طبیعی و در چارچوب ارزش‌های شخصی‌شان است.

آن‌چه وسواس را از باور دینی متمایز می‌کند، شدت، تکرار، اضطراب‌آور بودن و عدم کنترل‌پذیری رفتار یا فکر است. در وسواس مذهبی، فرد افکاری را تجربه می‌کند که برخلاف اعتقاداتش هستند و برایش رنج‌آورند. مثلاً ممکن است افکاری کفرآمیز به ذهنش خطور کند یا در نیت نماز دچار شک مکرر شود؛ این افکار برخلاف میل او هستند، اما نمی‌تواند جلوی آن‌ها را بگیرد.

در مقابل، فردی که از روی ایمان، با آرامش و آگاهی عبادت می‌کند، حتی اگر مقید باشد و دقت زیادی داشته باشد، گرفتار وسواس نیست. بنابراین، تمایز اصلی در اضطراب، اجبار و احساس ناتوانی در کنترل افکار یا اعمال است.

برای تشخیص دقیق، مراجعه به روان‌شناس یا روان‌پزشک توصیه می‌شود تا با ارزیابی علمی، مشخص شود آیا فرد دچار وسواس شده یا صرفاً دارای حساسیت و دغدغه‌ی مذهبی است.

* آیا وسواس قابل پیشگیری است؟ چه راهکارهایی برای کاهش احتمال ابتلا به آن پیشنهاد می‌کنید؟

پیشگیری از وسواس، به‌ویژه در افرادی که زمینه‌ی ژنتیکی یا خانوادگی دارند، کاملاً ممکن است. مهم‌ترین راهکارهای پیشگیری عبارت‌اند از:

۱. کاهش استرس و اضطراب در زندگی روزمره

اضطراب یکی از عوامل تشدید وسواس است. یادگیری مهارت‌های آرام‌سازی، مدیریت هیجانات و کنترل استرس می‌تواند نقش مهمی در پیشگیری داشته باشد.

۲. ایجاد محیطی امن و بدون قضاوت برای کودکان

تربیت سخت‌گیرانه، تنبیه بدنی، تحقیر یا مقایسه‌های مکرر می‌توانند زمینه‌ساز بروز وسواس در آینده شوند. بهتر است کودکان در محیطی محبت‌آمیز و قابل‌پیش‌بینی رشد کنند.

۳. تشویق به پذیرش اشتباه و انعطاف‌پذیری ذهنی

افرادی که از کودکی یاد می‌گیرند که اشتباه کردن بخشی طبیعی از زندگی است، کمتر دچار وسواس کمال‌گرایانه می‌شوند.

۴. آموزش مهارت‌های حل مسئله و تصمیم‌گیری

وقتی فرد یاد بگیرد چگونه به شک‌ها پاسخ دهد، تصمیم بگیرد و پیش برود، احتمال گیر افتادن در چرخه‌ی شک و تردید (که هسته‌ی بسیاری از وسواس‌هاست) کاهش می‌یابد.

۵. مداخله‌ی زودهنگام در صورت مشاهده‌ی علائم اولیه

هرچه درمان زودتر آغاز شود، روند درمان آسان‌تر و مؤثرتر خواهد بود. والدین، معلمان و اطرافیان باید با علائم اولیه‌ی وسواس آشنا باشند و در صورت مشاهده، از متخصص کمک بگیرند.

سخن پایانی

پیشنهاد من این است که وسواس را یک ضعف یا ناتوانی شخصیتی تلقی نکنند. وسواس یک اختلال شناخته‌شده‌ی روانی است که دلایل زیستی، روان‌شناختی و محیطی دارد و مانند هر بیماری دیگری، قابل درمان است.

مهم‌ترین نکته این است که از پنهان‌کاری و انکار مشکل پرهیز کنند. 

مراجعه به روان‌شناس یا روان‌پزشک، اولین و مهم‌ترین قدم است. با درمان مناسب، وسواس قابل کنترل و حتی در مواردی قابل درمان کامل است. 

همچنین، حمایت اطرافیان بسیار اهمیت دارد. خانواده باید با صبر، همدلی و آگاهی، در کنار فرد باشند و او را تشویق کنند تا مسیر درمان را ادامه دهد.

کد خبر 2074147

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =