از چندی قبل، گفتوگوهایی تصویری با نام «دشمنان دولت ملی» آغاز شده و در آن دوستدارانِ دکتر محمد مصدق به موضوعِ نهضت ملیشدن نفت، دولت او و... میپردازند. در یکی از این گفتوگوها، محمد ترکمان، نکتههایی را مطرح کرده که هم به لحاظ توصیفی نادرست هستند، و هم اینکه درنتیجه، تبیینی که براساس آن انجام شده نیز پذیرفتنی نیست. برای نمونه، ترکمان با اشاره به ماجرای تظاهراتِ تودهایها در ۲۳ تیر ۱۳۳۰ که همزمان با ورود هریمن (نماینده ویژه آمریکا) به ایران شکل گرفت، و اغتشاشها و خونریزیهایی را در پی داشت، به برکناریِ وزیر کشور وقت یعنی فضلالله زاهدی اشاره کرده و میگوید: «وزیر کشور به دولت دکتر مصدق تحمیل شده بود، در دوره اول چند تا وزیر تحمیلی داشت قبل از ۳۰ تیر، یکیشان هم زاهدی بود... رئیس شهربانی هم سرلشگر بقایی بود، دکتر مصدق رفت سخنرانی کرد در مجلس که من به بقایی گفتم مگر من به شما نگفته بودم اگر سنگ هم از آسمان آمد با کسی برخورد نکنید چرا کشتار کردید، و از بالا دستور داد و هر دوی اینها را کنار گذاشت، برکنارشان کرد.»
البته این فقط روایتِ ترکمان نیست، یرواند آبراهامیان (کودتای ۲۸ مرداد، سازمان سیا و ریشههای روابط ایران و آمریکا در عصر مدرن، ترجمه محمدابراهیم فتاحی، صص ۱۷۱-۱۷۰)، همایون کاتوزیان (مصدق و مبارزه برای قدرت در ایران، ترجمه فرزانه طاهری، ص ۱۴۴)، استیفن کینزر (همه مردان شاه، ترجمه شهریار خواجیان، ص ۱۵۷)، عزتالله سحابی (نیم قرن خاطره و تجربه، جلد اول، ص ۱۴۵) و... نیز از برکناری زاهدی توسط مصدق حرف زدهاند. اما اگر به ادعاهای ترکمان برگردیم، دو نکته وجود دارد: یکی اینکه زاهدی وزیری تحمیلی در دولت مصدق بوده، و دوم اینکه، مصدق در پی آن ماجرا او را برکنار کرد.
۱- واقعیت این است که اعضای اقلیت جبهه ملی از پشتیبانی فضلالله زاهدی که ریاست شهربانی را برعهده داشت و با رزمآرا نیز اختلاف و به مصدق علاقه داشت، برخوردار بودند. ابوالحسن بنیصدر در گفتوگویی (تاریخ شفاهی هاروارد، ۱۹۸۴، نوار ۱) میگوید: «قبل از اینکه وزیر کشور باشد یک روز در منزل ما بحث پیش آمد چون صحبت از دوره امیرکبیر و اینها شد و زاهدی به پدر من گفت که حالا شما چرا غصه صد سال پیش را میخورید الان ما بزرگتر از امیرکبیر داریم. پدر من گفت چه کسی بزرگتر از امیرکبیر است؟ زاهدی گفت که مصدق است.» کریم سنجابی نیز درباره کمک کردن زاهدی به جبهه ملی در جریان انتخابات گواهی داده و در گفتوگویی (تاریخ شفاهی هاروارد، سال ۱۹۸۳، نوار ۱۱) میگوید که سرلشکر زاهدی «در جریان انتخابات دوره شانزدهم به جبهه ملی خیلی کمک کرد.» همچنین، مصدق نیز در ۴ خرداد ۱۳۲۹ و در مجلس شانزدهم، از وظیفهشناسی زاهدی و شخصیت او تقدیر کرده و میگوید: «چند کلمه از آقای سرتیپ صفاری رئیس سابق شهربانی عرض میکنم بر احدی پوشیده نیست که در انتخابات اول تهران در این دوره چه رل زشتی بازی نمود و مرتکب چه اعمال خلاف قانون شد تا آنجا که دولت ناچار شود ایشان را از کار شهربانی خارج و آقای سرلشکر زاهدی را قائممقام ایشان بکنند. آقای سرلشکر برخلاف سلف خود وظیفه خود را بهخوبی انجام دادند نه کسی را به دادن رأی تشویق نمود نه وسایل تعویض آرا را برای دزدان حقوق اجتماعی فراهم کرد. ایشان افسری بودند که از جنبه بیطرفی خارج نشدند و به افکار عمومی هم نهایت احترام گذاشتند ولی معلوم نشد که دولت از چه نظر ایشان را تغییر داد و آقای فرخ را به ریاست شهربانی کل کشور برقرار کرد. من از دو نظر با این انتخاب مخالفم: اول از نظر حسن روابط بینالمللی که لزوم نداشت در رأس این اداره کسی گمارده شود که هر اظهاری نمود بگویند از روی غرض است و بعد از این نظر که انتخاب آقای سرلشکر زاهدی سبب شده بود که یک موازنهای بین دو قوه انتظامی برقرار شود یعنی شخصیت ایشان اجازه نمیداد که ستاد ارتش به عناوین مختلف در امور شهربانی مداخله کند و در خیلی از امور که وظیفه ستاد ارتش و صلاح مملکت نیست افسران دخالت نمایند.» بر این اساس، میتوان چنین پنداشت که زاهدی نه فقط وزیری تحمیلی نبود بلکه به خاطر پشتیبانی از مصدق، پس از ترور رزمآرا در دولت حسین علاء و در مقام وزیر کشور جای گرفت، و مصدق نیز او را در همین جایگاه که از اهمیت و حساسیت زیادی نیز برخوردار بود، حفظ کرد.
۲- باز واقعیت این است که مصدق به خاطر ماجرای ۲۳ تیر، ریاست شهربانی (سرلشگر بقایی) را کنار گذاشت اما زاهدی با این اقدام و چنین روشی مخالف بود، بنابراین از دولت جدا شد. فضلالله زاهدی وزیر کشوری مانند غلامحسین صدیقی نبود که نخستوزیر بتواند نیروهای زیر فرمانِ او را بنا به میل و خواستِ خویش عزل و نصب کند، و برای نمونه از بالای سر او در یک روز دو تا رئیس شهربانی تعیین کند! جدا از این، سخنِ شخصِ مصدق درباره استعفای زاهدی، سند و دلیلِ محکمی برای رد ادعاهایی است که در بسیاری از کتابها و پژوهشهای تاریخی آمده است! چنانکه در متن مذاکرات مجلس شانزدهم میخوانیم، مصدق در ۱۳ مرداد ۱۳۳۰ و در هنگام معرفی وزیر کشور جدید میگوید: «خواستم عرض کنم درنتیجه استعفای آقای سرلشگر زاهدی، آقای امیرعلایی به سمت وزارت کشور و همچنین تا انتخاب رئیس شهربانی به سمت کفالت شهربانی منصوب شدند.»
*روزنامهنگار
۲۵۹
نظر شما